سیدالشهدای مقاومت همچنین گفت: ما یقین داشتیم که فرماندهی مانند ذوالفقار از همان دوران جوانی و آغاز دوره مقاومت خواستار شهادت بوده است. بنابراین غافلگیر کننده نبود که حیاتش به شهادت و نه مرگ در بستر ختم شد.

حاج قاسم که ۴۵ دقیقه در منزل ذوالفقار مقاومت بود، به علی، پسر شهید بدرالدین گفت: شما باید در مسیر پدرت حرکت کنی و الگویی برای همه جوانان و نسل خود باشید.

رهبر معظم انقلاب در ششم خرداد سال 1395 در دیدار خانواده شهید بدرالدین با تجلیل از شجاعت‌ها و شهامت‌های این شهید فرمود: راجع به شخصیت مستحکم و فولادینِ این شهید عزیز زیاد شنیده بودم ...لبنان به برکت وجود حزب‌الله و عناصر مقاومت، تبدیل شده به یک سرزمین نمونه. واقعاً کمتر جایی را ما سراغ داریم که این همه عناصر مؤمن، عناصر خالص در آن حضور داشته باشند.

سید مصطفی بدرالدین، فرمانده شاخه نظامی حزب‌الله لبنان معروف به ذوالفقار، فرمانده و مجاهد بزرگ حزب الله که برای مبارزه با تروریست های تکفیری به سوریه رفته بود، در سال ۹۵ در چنین روزی بر اثر انفجاری بزرگ ناشی از حمله توپخانه ای گروه های تکفیری در یکی از مقرهای حزب الله نزدیک فرودگاه بین المللی دمشق به شهادت رسید و در مراسمی با شکوه در ضاحیه جنوبی بیروت تشییع شد و در کنار دیگر شهدای مقاومت به ویژه شهید «عماد مغنیه» دوست، برادر و همرزم دیرین خود آرام گرفت.

روزنامه لبنانی السفیر درباره ذوالفقار مقاومت نوشت: بدرالدین از سال ۱۹۸۳ تا اوائل دهه نود در کویت زندانی بود و بعداز آزادی به لبنان بازگشت و در فرماندهی نظامی مقاومت و به ویژه مبارزات برای آزادسازی جنوب لبنان از اشغال دشمن صهیونیستی که در سال ۲۰۰۰ تکمیل شد، سهم بسزایی ایفا کرد.

زهرا بدرالدین دختر ذوالفقار مقاومت گفت: پدرم سربازی در خط ولایت و فرمانده ای بود که از لبنان تا سوریه، یمن، فلسطین و عراق هرگز پرچم از دستش نیفتاد. پدرم، خوار کننده آمریکا، منفور کننده رژیم صهیونیستی و نابود کننده تکفیری ها در نزدیکی حرم مطهر حضرت زینب (س) بود و در پیشگاهش قسم خورد که دوباره حضرت زینب اسیر نخواهد شد.

وی افزود: سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در وصف پدرم گفت «فرمانده آزادسازی زمینی بود که پس از گرفتن اسرا به شکل آبرومندانه با آنان رفتار می کرد و فرمانده منحل کردن شبکه های مزدور و تکفیری ها و فرمانده دفاع از وجود، کرامت، جبهه مقاومت و ذوالفقار فرزند علی (ع)، عباس (ع) و زینب (س) بود که هیچگاه پرچمش شکست نخورد.»

زهرا بدرالدین اظهار داشت: مرگ سه بار به سراغ پدرم آمد و به شکل جراحت و اسارت به او نزدیک شد اما موفق نشد تا زمانی که خودش خواست و اراده کرد و عبارت جاودانه خود را نوشت که هرگز از سوریه باز نخواهد گشت مگر اینکه شهید شود یا پرچم پیروزی بر دوشش باشد که در نهایت با پیروزی و شهادت بازگشت.