فروردین 1402؛ اشک‌های کاظم صدیقی در مصافحۀ نوروزی!

عصر ایرانچهارشنبه 01 فروردین 1403 - 07:30
بعید است امسال در جمع دولتی‌ها آفتابی شود ولی اگر این اتفاق بیفتد و یکی را در آغوش کشد و سیر بگرید این بار دیگر جای نقد و طعنه نیست چون به حساب مراد او از از آیه 86 سوره یوسف گذاشته می شودکه در توجیه باغ ازگل خوانده.

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- اگر در فروردین 1403 نام شیخ کاظم صدیقی امام جمعۀ موقت تهران و رییس ستاد امر به معروف به خاطر انتقال سند مالکیت باغی متعلق به یک حوزۀ علمیه در ازگل به نام او و پسران بر سر زبان هاست و در رزوهای پایانی سال توضیح داد امضای او جعل و از اعتماد او سوء استفاده شده این اشاره در مرور سال کهنه هم می تواند جالب باشد که نام او در فروردین 1402 هم در خبرها آمد منتها   نه این قدر در متن و جدی اگرچه شاید بتوان ربط و شباهتی یافت.

   ماجرا از این قرار بود که خبرگزاری تسنیم از همایش مدیران اجرایی سراسر کشور برای تحقق شعار سال (مهار تورم و رشد تولید) در فروردین 1402 تصویری از مصافحۀ همین جناب حجت‌الاسلام شیخ کاظم صدیقی و رییس عالی ستاد امر به معروف و نهی از منکر و مدیر حوزۀ علمیۀ منطقۀ ازگل را در حال مصافحه با صولت مرتضوی وزیر تعاون، کار و رفاه دولت ابراهیم رییسی منتشر کرد و ما در عصر ایران از این حیث آن را جالب و قابل مکث و درنگ  دانستیم که او در این تصویر هم دارد گریه می‌کند و نوشتیم:  

کاظم صدیقی

« آقای صدیقی بیش از آن که به خاطر آنچه می‌گوید شهرت داشته باشد به سبب حالت مدام اشک و گریه مشهور است تا جایی که او را شیخ‌البکایین (بسیار‌گریه کنندگان) هم لقب داده‌اند.» در ادامه هم آمده بود:         
   
    «البته مشخص نیست آقای کاظم صدیقی به چه مناسبت در جمع مدیران اجرایی حاضر شده است. از حیث یادآوری وظیفۀ امر به معروف و نهی از منکر به مدیران بوده یا از سر علاقۀ زیاد به این دولت که در مواضع متفاوت او به نسبت دولت قبل کاملا مشهود است.»

در فروردین 1403 بعید است جناب صدیقی در جمع دولتی‌ها آفتابی شود و اگر این اتفاق بیفتد بعید است از یاران آقای رییسی کسی او را این گونه در آغوش کشد چون سوء تفاهم پدید می‌آید و اگر حاضر شود و یکی را پیدا کند و در آغوش او سیر بگرید این بار دیگر جای نقد و طعنه نیست  زیرا این شایعه درگرفته که پسران صدیقی و رفقای او گویا دوراندیشی کرده و نگران فردای خود بوده اند که حاج آقا نباشد و از مدرسۀ علمیه سهمی به آنان نرسد و پیش دستی کرده و عجالتا یک باغ 4200 متری از املاک مدرسۀ علمیه را منتقل کرده اند تا بعد چه پیش آید و اگر در فروردین 1403 شیخ بگرید به این حساب گذاشته می‌شود.

   این حدس‌ها به خاطر این است که در مصاحبه با یوسف سلامی خبرنگار تلویزیون ابتدا آیه 86 سوره یوسف را قرائت کرد که از زبان یعقوب گفته شده:  « من با خدا غم و درد دل خود گویم و از خدا چیزی دانم که شما نمی‌دانید.»

شاید شیخ می خواست به هم لباسان و هم صنفان و نه مخاطبان خود به زبان رمز بگوید فرزندان من مقصر بوده اند البته یعقوب نبی یا همان اسراییل، یوسف و بنیامین هم تربیت کرده بود و از دست فرزندان همه جا می نالید و در حد شک بود و اطمینان نداشت آنها بلایی بر سر یوسف او آورده اند یا نیم توانست آگاهی پیامبرانه را با عموم در میان نهد اما اگر جناب شیخ به یقین رسیده که تقصیر فرزندانش بوده چرا به صراحت نمی‌گوید و این قدر قضیه را اصطلاحاً می‌پیچاند و مدعی می شود اعتقادات مردم را هدف گرفته اند! نه به آن آیه که کد دهد من مثل یعقوب از فرزندان در فغانم نه به این ادعا!

از عکس و تصویر گریه آقای صدیقی گه بگذریم خبر تکان دهندۀ فروردین سال کهنه مرگ خودخواستۀ کیومرث پوراحمد کارگردان محبوب سینمای ایران بود که به عکس آقای صدیقی همیشه خندان بود و خبر خودکشی یا همان مرگ خودخواسته او چون پتک بر سر همه فرود آمد و چون در بخش «یاد رفتگان سال کهنه» جداگانه به او پرداخته شده به همین اشاره بسنده می شود.

در فروردین 1402 استعفای وزیر جهاد کشاورزی یکی از اعضای اصلی تیم اقتصادی دولت ابراهیم رییسی هم خبر قابل توجهی بود منتها چند ماه بعد تفسیر شد وقتی ماجرای فساد چای دبش لو رفت هر چند مشخص نشد نقش این وزارتخانه و شخص او چقدر بوده و باز گلی به جمال شیخ که با اشارتی از فرزندان گله کرد در حالی که وزیر مستعفی و درواقع برکنار شده جهاد کشاورزی توضیحی نداده یا شاید مثل رییس سازمان سینمایی همین دولت بلد نبوده آیه یا حدیث یا دعایی را درست بخواند خطر نکرده است.

قصه برکناری های افتصادی محدود به زیر جهاد کشاورزی نبود و علاوه بر او برکناری دو مقام ارشد دیگر دولت ابراهیم رییسی ( ‌رییس سازمان برنامه‌ و‌ بودجه و مدیر عامل صندوق نوآوری‌) در روز سه‌شنبه 22 فروردین 1402 مورد توجه قرار گرفت اما به جای توضیح دربارۀ چرایی به این سخن بسنده شد که ارزیابی‌ها اقتضا می‌کرده و ترمیم معمول است یا مثل مربی فوتبال بازیکنان را می‌توانند تعویض کنند و بعد حدس زدیم احتمالا بازیکن قبل از بازی چای دبش مصرف کرده بوده!

   مسعود میرکاظمی (رییس سازمان برنامه و بودجه) تنها یک روز بعد از آن برکنار شد که وزیران دولت روحانی را تهدید به افشاگری کرده بود و جالب این که رییس سازمانی شده بود که رییس قبلی او (‌احمدی‌نژاد) آن را برچیده بود.  

چهرۀ اصلی دومینوی عزل اما همان سید جواد ساداتی‌نژاد وزیر جهاد کشاورزی بود که قول داده بود به اقتدار غذایی در خاورمیانه می رسیم و اشاره شد که حالا گویا درگیر پرونده هایی هم شده است.   

او قول داده بود در طول 4 سال تمام زمین‌های کشاورزی را صاحب سند و جشن آن را برگزار می‌کند اما به دو سال نرسیده خودش برکنار شد چه رسد به این‌که در پایان چهار سال جشن برگزار کند!

    از جملات حکیمانۀ دیگر او این بود که کشاورزی اقتصاد است، معیشت نیست. تجارت هم نیست (‌و لابد به همین خاطر بانک کشاورزی یک بانک تجاری است!)


       همان ادعای اقتدار غذایی چه در ایران و چه در خاورمیانه هم البته از نظر بسیاری از کارشناسان گزاف بود چون اَبَرچالش ایران آب است و ادعای اقتدار غذایی روی دیگر سکه خودکفایی کشاورزی است که طی این چند دهه این بلا را بر سر آب ما آورده تا در سرزمینی که 300 روز آن آفتابی است آب‌ها را پشت سدها نگاه داریم و بعد به کشاورزان بدهیم تا ما را در غذا خودکفا کنند و حاصل چه شده؟ تبخیر آب‌ها در سدها و نابودی سفره‌های زیرزمینی و با این‌که می‌دانیم 90 درصد آب در بخش کشاورزی تلف می‌شود از مصرف‌کننده خانگی بخواهیم صرفه‌جویی کند.

 هر چند دلایل برکناری ساداتی‌نژاد از وزارت جهاد کشاورزی تورم‌های جهانی، افزایش قیمت‌ها بعد از جنگ اوکراین و رکود دورۀ کرونا ذکر شده منتها همان موقع این پرسش به میان آمد اگر اینها بوده باشد که به این بندۀ خدا مربوط نبوده و چند ماه گذشت تا حدس‌های دیگر به میان آمد. 
         
    وزیر معزول که در سال وقوع انقلاب  ۶ سال داشته از دانشگاه ساری لیسانس گرفته و از دانشگاه تربیت مدرس فوق لیسانس و بعد به مسکو رفت و شاید اولین وزیر در جمهوری اسلامی بود که مدرک خود را ازدانشگاه دولتی مسکو گرفته بود و می توانست نماد عملی نگاه به شرق در دولت ابراهیم رییسی هم باشد.  

وزیر دیگری که از قطار دولت پیاده شد یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش بود که کاسه کوزۀ تأخیر پرداخت حقوق فرهنگیان و رتبه بندی معلمان را بر سر او شکستند و جای خود را بعد از چند ماه به رضامراد صحرایی داد.

 
قریب 50 سال قبل وقتی در بازی ایران و استرالیا بازیکنی تعویض و بازیکن بی کیفیت دیگری جای او را گرفت گزارش‌گر بازی – مانوک خدابخشیان- گفت: "تعویض صفر با صفر". ورود مراد صحرایی به زمین کابینه به جای یوسف نوری یادآور همان گزارش بود!

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.