عصر ایران؛ مهرداد خدیر- همان گونه که خبر اول امروز – 4 فروردین 1403خورشیدی- دربارۀ عملیات مبهم تروریستی در روسیه است، در سوم تیر 1402 هم خبر اول دنیا دربارۀ روسیه بود. کشوری که انگار جدای جهان زندگی میکند. نه آمریکاست، نه آسیا و نه اروپا. نه چنان دیکتاتوری که مردم از روند امور بیزار باشند و نه دموکراتیک تا انتخابات آزاد در آن برگزار وقدرت دست به دست شود.
به اوکراین تجاوز می کند و اکثر مردم هم راضیاند. نمایش انتخابات برگزار میکند و عملا پوتین به تزار و حتی استالینی دیگر تبدیل شده اما نظرسنجیها نشان میدهد انگار روس ها همین جوری بیشتر دوست دارند!
در سوم تیر 1402 اما ارتش پیمانکاری بخش خصوصی روسیه در اوکراین دست به شورش زد و 24 ساعت التهاب بود و سرانجام سرکوب شد و قابل حدس بود آقای پوتین برای سرآشپز سابق چه آشی پخته و مدتی بعد خبر آمد هلیکوپتر او سقوط کرده و تمام!
ریشۀ ماجرا در این بود میان واگنر و ارتش - وزارت دفاع روسیه اختلاف به وجود آمده بودبه دنبال شور در مسکو حالت اضطراری ضدتروریستی اعلام و همه برنامه های جمعی در پایتخت لغو شد.
24 ساعت بعد با میانجیگری لوکاشنکو رئیس جمهوری بلاروس - رهبر واگنر که به 200 کیلومتری مسکو رسیده بود اعلام کرد: تصمیم گرفتیم عقب نشینی کنیم و به پایگاه های خود بازگردیم. او این اقدام را برای جلوگیری از خونریزی دانست.
این در حالی بود که فرمان قطع کردن پل شناور در فاصله 120 کیلومتری شرق مسکو برای جلوگیری از عبور کاروان نظامی واگنر به سمت پایتخت صادر شده بود.
خبر جالب در این هنگامه این بود که روحانی اعظم روسیه از پوتین حمایت کرد. "کریل اول" گفت: فتنه در روسیه غیرقابل بخشش است و از همه در مسکو و روسیه خواست وحدت صف را حفظ و از پوتین حمایت کنند و تصریح کرد: هر اقدامی برای گسترش فتنه، بدترین جنایت است.
یوگنی پریگوژین رهبر گروه متمرد واگنر پیش تر گفته بود: هیچ کس از نیروهای ما خود را تسلیم نکرد و ادعای پوتین درباره خیانت ما اشتباه است چون ما ملی گراییم.
در آن 24 ساعت خوش حال ترین ششخص رییس جمهوری اوکراین بود تا جایی که مشاور زلنسکی گفت: ولت پوتین در برابر مقاومت ها، ناتوان است و شورش فعلی، آغاز جنگ داخلی در روسیه است و البته این اتفاق نیفتاد و 24 ساعت بعد همه یز به حال اول بازگشت جز پریگوژین که در فهرست سیاه پوتین قرار گرفت و چندی بعد با این که به او امان داده بودند در سانحه ای مشکوک کشته شد.
در خبری دیگر که باز نام روسیه در آن بود و به ایران مربوط می شد پای بیانیه ای را امضا کرده بودند که از اقدامات حقوقی برای روشن شدن مالکیت سه جزیرۀ ایرانی حمایت می کرد و این در حالی بود که ایران و روسیه بیش از هر زمان دیگر به نزدیک شده بودند و دولت ایران در مضیقه پاسخ به افکار عمومی قرار گرفته بود.
در این فضا رفتار متفاوتی از کمال خرازی وزیر خارجه دولت اصلاحات و رییس کنونی شورای راهبردی سیاست خارجی سر زد.
تنها یک هفته پس از حمایت روسیه از مواضع کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و مشخصا امارات متحدۀ عربی دربارۀ جزایر سهگانۀ ایرانی در خلیج فارس او در دیدار با سفیر ژاپن در تهران، راهحل «اختلاف ارضی ژاپن و روسیه بر سر جزایر چهارگانۀ اقیانوس آرام» را «مذاکرۀ مستقیم بین دو کشور» دانست.
ورود ناگهانی و غافلگیر کنندۀ دیپلمات کهنهکار به این بحث و در فضای انتقاد از انفعال و توجیه و شرقستایی نواصولگرایان و حین سکوت و تماشای ابراهیم رییسی به منزلۀ پاتک سیاسی به رفتار روسیه تلقی و با استقبال ایراندوستان و چهرههای ملی اعم از مستقل و اصلاحطلب و اعتدالی روبهرو شده و به این بهانه نام کمال خرازی را هم بار دیگر به صحنه آورد.
آنچه خرازی گفت واکنشی دیپلماتیک و حاکی از تجربه و اشراف او ارزیابی و با تعارفات و مواضع دوپهلوی دولت مفتخر به نگاه به شرق و هم پیمانی با روسیه مقایسه شده است.
خرازی روز دوشنبه ۲۶ تیر ماه به کازوتوشی آیکاوا گفت: «بهترین راه برای حلوفصل اختلافات ارضی ژاپن و روسیه درباره چهار جزیره واقع در اقیانوس آرام، مذاکره مستقیم بین دو کشور، به ویژه با توجه به شرایط کنونی و پرتنش منطقه شرق آسیا است».
او همچنین گفت: ایران «با هر گونه مداخله نظامی و نقض حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها مخالف است». سخنی که در قالب تغییر موضع ایران در قبال تجاوز روسیه به اوکراین یا تهدید به آن قابل تفسیر بود.
تارنمای شورای راهبردی روابط خارجی همچنین نوشت: «روسیه پس از جنگ جهانی دوم، جزایر کوریل را به سرزمین خود منضم کرد، ولی ژاپن این جزایر را سرزمین شمالی مینامد و آنها را اشغال شده توسط روسیه میداند».
ظهور ناگهانی کمال خرازی در قامت رییس شورای راهبردی را به واکنش به رفتار روسیه تفسیر شد و همان موقع در همین تارنما نوشتم: اگر بخواهیم ادبیات دیپلماتیک را به زبان عامیانه ترجمه کنیم حاوی این پیام است : آقای روسیه! اگر بیل زنی باغچه خودت را بیل بزن. البته ژاپن هم سرزمین شمالی را باغچه روسیه نمیداند.
دو جملۀ قصار
در میان سخنانی که در تیرماه بیش از گفته های دیگر برجسته شد یکی عبارتی بود نه از یک سیاست مدار و چهرۀ فرهنگی که از زبان دروازه بان تیم پرسپولیس که به خاطر چند میلیارد اضافی می خواست به تیم رقیب برود و کل احساسات هواداران و عشق به رنگ و پیراهن را زیر سؤال برد.
همان گونه که تمام سوم تیر 1402 زیر تأثیر خبر شورش گروه واگنر بود کل 12 تیر 1402 هم بی هیچ اغراق با جنبههای فرافوتبالی و اجتماعی و حقوقی ماجرای دروازهبان یاغی تیم فوتبال پرسپولیس و خبر مذاکره برای پیوستن او به باشگاه رقیب سپری شد و 24 ساعت دوشنبه 12 تیر را مثل 24 ساعت شنبه 3 تیر کرد! منتها در اولی سرآشپز سابق و پیمانکار پوتین در اوکراین سر به شورش گذاشت و ۲۴ ژوئن ۲۰۲۳ را به نام خود ثبت کرد و در دومی بیرانوند یاغی گری کرد تا پول بیشتری به دست آورد و موفق شد!
از آن همه جدل اما یک جملۀ تلخ در دوشنبه شب و در گفت و گوی میثاقی با سلیمانی مشاور حقوقی بیرانوند در یادها ماند که «عشق مال دهه 60 بود» و مجری نمی دانست دیگر چه بگوید!
حرف اصلی فوتبالیست از زبان وکیل این بود: عشق کیلویی چند و چند میلیارد باقیمانده را میخواست. اخطار داد و فسخ کرد و بی اختیار به یاد هزاران کارگر افتادیم که ماهها حقوق نمیگیرند و نگراناند کارفرما اخراجشان کند و سندیکایی هم ندارند چه رسد به تریبون تلویزیون. حتی میلیونها کارمند که به خاطر حفظ شغل خود به تبدیل اداره به سربازخانه یک ماه تن داده اند. چون همین آب باریکه را هم به سختی به دست آورده اند ولو قلیلی هم آب باریکه را به نهری بدل ساخته باشند.
زن بی حجاب صاحب ندارد
جمله بعدی که در تیرماه زیاد سر و صدا کرد ان گفته سید رضا اکرمی عضو جامعه روحانیت مبارز تهران بود که در مصاحبه ای با سعید شمس گقت:
زنِ باحجاب صاحب دارد و صاحبش هم شوهرش است. اما خانم بیحجاب وِل و رها است. یعنی معلوم نیست، متعلق به چه کسی است؟ متعلق به شوهرش است؟ متعلق به نامحرم است یا متعلق به چه کسی است؟»
دیدگاهی که کل نگاه اصول گرایان به موضوع زن و دلیل سردرگمی شان را نشان می داد و دربارۀ آن چند نکته را یادآور شدیم:
1.اگر شوهر صاحب زن است تکلیف شوهرانی که با پوشش همسران و به تعبیر آقای اکرمی متعلقاتشان مشکلی ندارند چیست؟ در این حالت نظر شوهر مهم است یا مأمور گشت ارشاد؟ به بیان روشنتر از شوهر خود باید تبعیت کند یا از پلیس؟
2. اگر هر زنی اعم از با حجاب یا بیحجاب با کمحجاب یا شلحجاب صاحبی دارد آیا در گام بعدی قرار است مانند طالبان رفتوآمد زنان را مقید به همراهی مردان کنند یا چنین قراری نیست ولی ایشان چنین امری را میپسندند؟
3. بخش قابل توجهی از دختران در جامعه ما به هر دلیل ازدواج نکردهاند یا ازدواج کرده و صاحبِ صاحب شده بودند اما پس از آن جدا شدهاند. صاحب فعلی آنان کیست؟ (چون از ایشان میپرسیم ناگزیر از ادبیات آقای اکرمی استفاده میکنیم). مهم تر این که اگر بحث تملک و تعلق است چرا میگوییم همسر؟ یعنی همان گونه که ملکی خریداری میشود کسی بدن دیگری را از آن خود میکند یا شراکتی را پایه میگذارند و بنیادی را بنا مینهند؟
4. قرآن کریم تنها برای برخی زنان تعبیر «مایملک» را به کار برده و مقصود تنها زنان کنیز بوده که در جنگها به اسارت گرفته شوند. آیا نگاه مایملکی آقای اکرمی بر این پایه است؟ در این صورت حکم واجب نبودن پوشاندن مو بر کنیزان چه میشود؟
5. امام خمینی سخنان مشهور خود دربارۀ زنان را با این جمله شروع کرد: از دامن زن مرد به معراج میرود. گزاره ایشان چه نسبتی با سخن رهبر فقید انقلاب و ادبیات ایشان دارد؟
6. در نگاه سنتی زنان یک مسیر مشخص را باید طی کنند. اول دختر اکبر آقا بعد زن اصغر آقا و در مرحله سوم مادر علی آقا. ابتدا با پدر و بعد با شوهر و سپس با فرزند تعریف می شوند. قریب 100 سال قبل اما برای زنان ایران شناسنامه مستقل صادر شد. نظر آقای اکرمی دربارۀ صدور شناسنامه مستقل برای زنان چیست؟
7. اصول گرایی سنتی نگاه تملکی تعلقی دارد و نواصول گرایان نگاه یونیفورمی و سیاسی. نظر ایشان دیدگاه شخصی است یا در تشکل متبوع این گزینه انتخاب شده است و در انتخابات اسفند هم بر این اساس فعالیت خواهند کرد؟
8. ویژگی جامعه سنتی مورد نظر آقای اکرمی تنها این نبود که زنان در جامعه حضور نداشتند. هملباسان آقای اکرمی هم کاری به سیاست و قدرت نداشتند و در مسجد بودند. آیا تنها در تعلق زنان به مردان نگاه به قبل دارند یا روحانیون را هم به شکل گذشته ترجیح میدهند؟
9. اگر مشکل اصلی زنانی است که شوهر ندارند - چه ازدواج کرده باشند و چه شوهران شان مرده یا جدا شده باشند- در این حالت تکلیف خانمهای متاهل اما بیحجاب چه میشود؟
10. زنان باحجابی که شوهر ندارند یا شوهر دارند اما شوهر را صاحب خود نمیدانند یا زنان بیحجابی که شوهر دارند در کجای نظریه استاد جای میگیرند؟
ناکام در تصرف خانۀ اندیشمندان
از اخبار مهم دیگر ماه این بود که روز سیزدهم تیرماه، مدیرکل دفتر مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران (در پی دستور شفاهی علیرضا زاکانی شهردار تهران و معاون اجتماعی او) همراه با شماری از عوامل اجرایی شهرداری، نیروهای شهرداری در ساختمان مستقر شدند تا اعضای خانه اندیشمندان ملک را تخلیه کنند. خوش بختانه واکنش ها چنان بود که عقب نشستند و خانۀ اندیشمندان به ادارۀ شهرداری تبدیل نشد و نهاد فرهنگی باقی ماند.
در مرور سریع رخدادهای تیرماه به دو خبر دیگر هم باید اشاره کرد. یکی قرآن سوزی در سوئد بود که برخی حدس زدند پای روس ها در میان باشد تا ترکیه به پیوستن سوئد به ناتو رأی مخالف دهد و دیگری درگذشت ر. اعتمادی نویسندۀ سرشناس ایرانی که عاشق روزنامه نگاری بود و مجال پرداختن مجدد به او در این مرور نیست و یکی از مطالبی را که دربارۀ در همان تیرماه منتشر کردیم در پیوند با این متن قرار می دهیم.