به گزارش مشرق، شاید در مهر ۱۴۰۳، وقتی پلتفرم خود را راهاندازی میکردند، تصورش را هم نمیکردند که تنها یک سال بعد باید درباره تعطیلی آن تصمیم بگیرند. «استارنت» که با سرمایهگذاری هلدینگ «طبیعت ماکان» در مهرماه ۱۴۰۳ آغاز به کار کرد، حالا در آستانه بستهشدن قرار گرفته است. پلتفرمی که قرار بود بازوی رسانهای یک برند بزرگ اقتصادی باشد، پس از یک سال فعالیت، با بحرانهای مالی و مدیریتی روبهرو شده و دو سریال اصلیاش، «کنکل» و «جزر و مد» ناتمام ماندهاند.
این اتفاق دو پرسش جدی را در فضای رسانهای مطرح میکند؛ نخست اینکه ساترا بر اساس چه معیارهایی به پلتفرمها مجوز فعالیت میدهد و نقش نظارتیاش پس از صدور مجوز تا چه اندازه جدی و مؤثر است؟ و دوم اینکه خود پلتفرمها تا چه حد برای تولید مستمر، مدیریت منابع و حفظ مخاطب برنامهریزی واقعی دارند؟
ساترا چطور باید به موضوع استارنت ورود کند؟
طبیعتاً ورود هر بازیگر جدید به عرصه نمایش خانگی، نیازمند برنامهریزی و پشتوانه روشن است. اما تجربه استارنت نشان داد صرف داشتن سرمایه و مجوز رسمی، تضمینی برای دوام و کیفیت نیست.
به گفته برخی کارشناسان، یکی از وظایف اصلی ساترا پیش از صدور مجوز باید ارزیابی توان اجرایی و مدیریتی شرکتها باشد؛ اما در عمل، بسیاری از پلتفرمها بدون داشتن ساختار حرفهای یا چشمانداز تولید محتوا، وارد میدان و پس از مدتی با بحران مواجه میشوند. از سوی دیگر، نظارت پس از صدور مجوز نیز خود به موضوعی بحثبرانگیز تبدیل شده است.
استارنت در ماههای گذشته با حاشیههای متعدد تولیدی روبهرو بود؛ از تأخیرهای مکرر در پروژهها تا گزارشهایی از نارضایتی عوامل و توقف تولید به دلیل مشکلات مالی. بااینحال، هیچواکنش رسمی یا اقدام مشخصی از سوی ساترا در قبال این وضعیت دیده نشد. این در حالی است که این نهاد بارها از ضرورت «ساماندهی و شفافیت» در شبکه نمایش خانگی سخن گفته است. در سالهای اخیر، روند صدور مجوز برای پلتفرمهای نمایش خانگی از سوی ساترا با سرعت بالایی پیش رفته، اما بهنظر میرسد ارزیابی دقیق عقبه رسانهای و محتوایی متقاضیان همچنان مغفول مانده است.
صدور مجوز برای مجموعههایی که نه سابقه مشخص در تولید دارند و نه تیم حرفهای در حوزه رسانه، در نهایت به توقف پروژهها و ازبینرفتن سرمایه منجر میشود. تجربه شکست پلتفرمهایی مانند «استارنت» نشان میدهد تنها برخورداری از سرمایه مالی کافی نیست؛ پایداری در این عرصه نیازمند شناخت ساختار تولید، فهم مخاطب و تجربه رسانهای است.
ساترا اگر میخواهد نقش نهاد ناظر را جدی ایفا کند، باید از صدور مجوزهای صرفاً اداری فراتر برود و بر کیفیت و سابقه فعالان تمرکز کند. نکته دیگر درباره نقش ساترا در صدور مجوز برای پلتفرمها این است که نظارت آن عمدتاً پسینی و محدود به محتواست و در سایر وظایف، تساهل بیدلیل دارد.
درحالیکه سختگیریهای اصلی ساترا معمولاً به سانسور و محتوای نهایی معطوف شده و در مرحله پیشینی، یعنی پیش از صدور مجوز و ارزیابی تواناییهای پلتفرمها، چندان مؤثر نیست. چنین رویکردی مانع از آن میشود که سرمایهگذار و پلتفرم از همان ابتدا مسیر حرفهای و پایدار برای فعالیت در حوزه نمایش خانگی را طی کنند.
فقط پول داشتن کافی نیست!
تجربه شکست پلتفرمهایی مانند «استارنت» بار دیگر نشان داد صرف داشتن سرمایه نمیتواند تضمینی برای موفقیت در عرصه نمایش خانگی باشد. پلتفرم رسانهای برخلاف بسیاری از کسبوکارهای اقتصادی، تنها با تزریق بودجه و تبلیغات پیشنمیرود. این حوزه نیازمند ترکیبی از دانش رسانه، شناخت مخاطب، تجربه تولید و برنامهریزی فرهنگی بلندمدت است.
بسیاری از سرمایهگذاران وقتی وارد فضای نمایش خانگی میشوند، آن را با بازار خردهفروشی یا صنایع تجاری اشتباه میگیرند؛ درحالیکه پلتفرم، اکوسیستمی چندوجهی است که باید همزمان بر کیفیت محتوا، سیاست تولید، بازاریابی هوشمند و تعامل حرفهای با هنرمندان تکیه کند. اگر مدیریت چنین ساختاری در دست افرادی باشد که تنها منطق اقتصادی را میشناسند و از سازوکار تولید محتوای تصویری، ذائقه مخاطب و حساسیتهای فرهنگی بیخبرند، نتیجهاش چیزی جز توقف پروژهها، نارضایتی عوامل و ازدسترفتن سرمایه نخواهد بود.
گرداندن یک پلتفرم موفق، نیازمند حضور مدیرانی است که علاوه بر سرمایه، تفکر رسانهای و فرهنگی داشته باشند؛ کسانی که بدانند پلتفرم یعنی خلق تجربه برای مخاطب، نه صرفاً تولید محتوا برای فروش. این افراد باید از مشاوران حرفهای، مدیران هنری و متخصصان بازاریابی فرهنگی استفاده کنند و استراتژی روشنی برای استمرار فعالیت و حفظ اعتماد مخاطب داشته باشند.
بازار پلتفرمهای ایرانی به مدیرانی نیاز دارد که بهاندازه سرمایهشان، درک رسانهای و صبر فرهنگی هم داشته باشند. پول نقطه آغاز است، اما آنچه دوام میآورد، تفکر و برنامهریزی است؛ همان چیزی که اگر نباشد، حتی پرهزینهترین پروژهها نیز به سرنوشت «استارنت» دچار میشوند.
شنیدهها چه میگوید؟
براساس شنیدههای «فرهیختگان»، سرمایهگذار اصلی پلتفرم «استارنت» پس از پایان جنگ ۱۲ روزه، به مالکان این پلتفرم اعلام کرده که دیگر قادر به تأمین هزینههای ساخت فیلم، سریال و برنامهها نیست و آنها باید برای آینده این پلتفرم تازهتأسیس تصمیم تازهای بگیرند. با این تصمیم سرمایهگذار، «استارنت» عملاً به مسیر شکست کشیده شد و دیگر توان ادامه تولید و پخش دو سریال اصلی خود، «کنکل» و «جزرومد» را ندارد. پروژههایی که قرار بود نقطه شروع موفقیت این پلتفرم باشند، حالا نیمهتمام رها شدهاند و سرنوشت آنها در هالهای از ابهام قرار دارد. توقف حمایت مالی باعث شده تیمهای تولید و عوامل پشتصحنه نیز با مشکلات جدی مواجه شوند و آینده فعالیت «استارنت» بهطور کامل نامشخص شود.
قانون بقا در نمایش خانگی
در نهایت، شکست استارنت را میتوان نه پایان یک پروژه، بلکه هشدار و درس مهمی برای کل صنعت نمایش خانگی ایران دانست. هر سرمایهگذار و فعال این حوزه باید بداند که سرمایه مالی بدون تیم حرفهای، استراتژی محتوایی منسجم و مدیریت پایدار نمیتواند دوام بیاورد.
این تجربه فرصتی است تا در آینده با یادگیری از اشتباهات، پلتفرمهایی شکل بگیرند که هم برای مخاطب جذاب باشند و هم برای تولیدکنندگان و سرمایهگذاران پایدار باقی بمانند. در کنار این نکته، نقش ساترا بهعنوان نهاد ناظر نیز اهمیت ویژهای پیدا میکند.
موفقیت یا شکست پلتفرمها صرفاً به سرمایه و مدیریت داخلی محدود نمیشود؛ نظارت مستمر، بررسی تواناییهای اجرایی و محتوایی متقاضیان و پایش عملکرد پلتفرمها، میتواند از وقوع بحرانهای مشابه جلوگیری کند.
اگر سازوکارهای ارزیابی و کنترل ساترا دقیقتر و شفافتر باشد، علاوه بر حفاظت از منابع سرمایهگذاران، سلامت بازار نمایش خانگی و اعتماد مخاطب نیز حفظ میشود. بنابراین، تجربه استارنت هم هشدار به سرمایهگذاران و فعالان است و هم یادآور ضرورت نظارت مؤثر و استانداردهای حرفهای از سوی نهادهای مسئول؛ ترکیبی که بدون آن، حتی پلتفرمهای بزرگ و پرامکانات نیز نمیتوانند پایدار بمانند.