اعترافات یک لاک‌پشت ایرانی در کانادا (۳) / «ایران کوچک» (little Iran) در قلب تورنتو

عصر ایران یکشنبه 20 مهر 1404 - 10:36
بانوی مسنی که موهایش را پفکی درست کرده می‌گوید "می‌بینی؟ ما را هر جا بکارند سبز می‌شویم، ما دانه‌های شگفت‌انگیزی هستیم. فقط یک زمین خوب لازم داشتیم." بعد می‌پرسد، یک بلیط کنسرت علیرضا قربانی اضافه دارم. می‌خواهی؟!

عصر ایران؛ کوثر شیخ نجدی -  اگر در محدوده‌ی نورث یورک خیابان یانگ_ تورنتو قدم بزنید از تماشای تعدد تابلوهای فارسی و نام‌های آشنا شگفت زده خواهید شد. انگار یک قاچ از ایران را با آدم‌هایش برداشته‌اند و اینجا وسط تورنتو به دقت چیده‌اند.

از صرافی گرفته تا طلافروشی، از رستوران شاطر عباس و شمشیری گرفته تا وکیل و دکتر و لوله‌کش و محضردار، همه ایرانی‌اند. حتی سوپری‌هایی که از شیر مرغ تا جان آدمی‌زادشان ایرانی است. سبزی قرمه و آشی فریز شده دارند و نان بربری تازه از تنور بیرون آمده را کنار کباب و کله‌پاچه تحویل‌تان می‌دهند. 

و آدمیزاد چیز عجیبی است؛ این طرف دنیا، در میان صدها برند مواد غذایی، ناگهان دلش برای خشکیِ بيسکوئيت ساقه طلایی و تُردی ویفر مینو تنگ می‌شود. دلش هَوس برنج ایرانی با عطر زعفران و روغن کرمانشاهی می‌کند. دلش هر‌چیز خوب و بدی را می‌خواهد که با خاطرات و هویتش گره خورده‌ است و او را یاد "خانه" می‌اندازد.

خانم اولیویا چو ، شهردار تورنتو (چپ) در جشن نامگذاری بخشی از یک خیابان به نام ایران کوچک «little Iran»

اولیویا چو  شهردار تورنتو

و دیروز  _۱۱ اکتبر_ با تایید شهرداری تورنتو، جشنی برپاشد تا منطقه‌ای در امتداد خیابان یانگ، رسما به نام «little Iran» یا «ایران کوچک» نام‌گذاری شود. حتما ایرانیان زیادی تلاش کرده‌اند تا حضور و فرهنگ‌شان را در این منطقه تثبیت کنند. کار و تلاش کنند و به قوانین کشور میزبان احترام بگذارند و نهایتا در قلب تورنتو جایی برای ایران باز کنند.

می‌گویند چند معمار برجسته‌ی ایرانی هم قرار است یک «باغ ایرانی» در همین حوالی بسازند. جایی برای ۸۸ هزار ایرانیِ ساکنِ تورنتو؛ تا کیلومتر‌ها دور از وطن در آن قدم بزنند و شکوهمندیِ تاریخ و فرهنگ ایران‌شان را مرور کنند. 

تابلو خیابان«ایران کوچک» (little Iran) در تورنتو

تابلو خیابان«ایران کوچک» (little Iran) در تورنتو

در رستوران سنتی اصفهان میان عطر زعفران و گلاب رو‌به‌روی مرد چینی و دوستانش می‌نشینم. وقتی دختر پیشخدمت سینی بزرگ چلو ماهیچه را جلو‌ی‌شان می‌گذارد‌، تعجب‌شان دیدنی است. با هر لقمه چشم‌ها را می‌بندند و کف دست‌ها را به هم می‌تابانند. ذوق‌شان را مثل بچه‌ها نشان می‌دهند و معلوم است که مشتری خواهند شد. نگاهم روی آیینه‌‌ها و معرق‌کاری‌ها و خاتم‌کاری‌ها سُر می‌خورد و فکر می‌کنم؛ برای جذب توریست، برای حضور در دنیا و ورودِ ثروت به ایران، فقط یک فقره رو کردن دست‌پخت مادرها‌ی‌مان کافی بود... اما افسوس! 

بانوی مسنی که موهایش را پفکی درست کرده می‌گوید "می‌بینی؟ ما را هر جا بکارند سبز می‌شویم، ما دانه‌های شگفت‌انگیزی هستیم. فقط یک زمین خوب لازم داشتیم."

بعد می‌پرسد، یک بلیط کنسرت علیرضا قربانی اضافه دارم. می‌خواهی؟!

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.