به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه سازندگی، اولین مجمع عمومی حزب تمدن نوین اسلامی، عصر پنجشنبه هفدهم مهرماه در تالار اجتماعات برج میلاد تهران برگزار شد. مجمعی که با سخنرانی علیرضا پناهیان، یاسر جبرائیلی و حسین صمصامی آغاز شد و در نگاه اول، شبیه آیینی برای آغاز رسمی یک حزب جدید بود اما در عمق ماجرا، نشانههایی از تکرار همان الگوهای نخنمای سیاست در ایران دیده میشود؛ حزبی متکی بر چهره با ادبیات تهاجمی و ضدمدرن که در عمل بیشتر از آنکه نوین باشد، بازتولید فکری جریانهای شبهفاشیستی در جامعهای نو است.
این حزب با شعار اقتصاد مقاومتی و بازسازی حکمرانی اسلامی پا به میدان گذاشته است؛ اما همانطور که منتقدی در شبکه اجتماعی X (توئیتر سابق) نوشته، «اولین تناقض حزب در روز نخست ظاهر شد؛ حزبی که برای مقابله با تمنیات بازار تشکیل شده، مراسم افتتاحش را با سخنرانی پناهیان آغاز میکند». در واقع، ترکیب افتتاحیه، خود نشانهای روشن از پارادوکسی است که این جریان با آن دستبهگریبان است؛ شعار اقتصادی اما رویکردی عمیقا فرهنگی و ایدئولوژیک؛ ظاهر حزبی اما باطنی خطی و تبلیغاتی.
در اولین مجمع عمومی این حزب ۲۷ عضو شورای مرکزی و ۲ بازرس این حزب انتخاب شدند. پس از تشکیل شورای مرکزی نیز این شورا در نخستین نشست خود نسبت به انتخاب رئیس و دبیرکل اقدام میکند. همچنین همزمان با آغاز به کار شورای مرکزی، کمیسیونهای تخصصی ملی و دفاتر استانی حزب راهاندازی میشوند. اما در میان اسامی اعضای منتخب شورای مرکزی، چهرههایی چون یاسر جبرائیلی به چشم میخورد؛ افرادی که نه از مسیر تشکیلات حزبی بلکه از مسیر شبکههای اجتماعی و برنامههای تلویزیونی به چهره تبدیل شدند. اغلب این افراد، برخلاف عنوان «تمدن نوین»، بازتاب همان گرایشهای بسته و انحصاری جریان تندرو هستند؛ کسانی که بیش از تحلیل علمی به صدور حکم اخلاقی و دشمنسازی سیاسی علاقهمندند. جبرائیلی، چهره محوری حزب، سالهاست که در مواضع خود بر «اقتصاد بدون دلار»، «مقاومت فرهنگی» و «حکمرانی اسلامی» تأکید دارد اما منتقدان میگویند، رویکرد او در عمل نهتنها اقتصادی نیست بلکه نوعی بومیسازی افراطی سیاستگذاری است که محصولش انزوا و فقر بیشتر خواهد بود.
در توضیحات رسمی حزب، سه محور فعالیت ذکر شده است: گفتمانسازی، کادرسازی و برنامهریزی. اما نگاهی به ترکیب شورای مرکزی نشان میدهد هیچیک از اعضا سابقه واقعی در حوزه برنامهریزی اقتصادی یا تشکیلات حزبی ندارند. آنچه در این میان پررنگ است، چهرههایی هستند که در سالهای اخیر از طریق رسانههای حکومتی یا فضای مجازی با لحن ضدنخبهگرایانه و پوپولیستی به محبوبیت رسیدهاند. در واقع حزب تمدن نوین اسلامی بیش از آنکه یک حزب باشد، ائتلافی از خطیترین صداهای رسانهای تندروهاست؛ ائتلافی که حالا با مجوز رسمی به میدان آمده تا همان خط تبلیغاتی را از پشت تریبون حزب ادامه دهد.
به تعبیر برخی ناظران سیاسی، این حزب ادامه مسیر «جریان عدالتخواه» و «جنبش دانشجویی اصولگرا»ست اما در قالبی نهادی شدهتر. اگر عدالتخواهی دهه ۹۰ خیابانی و هیجانی بود، تمدن نوین اسلامی میخواهد آن را در ساختار رسمی بازآفرینی کند؛ با همان ادبیات دشمنمحور، همان نگاه سیاه و سفید به جامعه و همان بیاعتمادی ریشهدار به اصلاحات درونسیستمی.
یکی دیگر از وجوه انتقادی که در فضای مجازی درباره این حزب برجسته شد، ژستهای انتخاباتی جبرائیلی در مراسم افتتاحیه بود؛ تصاویری که کاربران، آن را شبیه کمپین انتخاباتی دانستند. این برداشت چندان هم دور از ذهن نیست؛ چراکه درون بسیاری از احزاب تازهتأسیس اصولگرا، حزب بیش از آنکه نهادی برای تصمیم جمعی باشد، سکوی پرتاب فردی است. با چنین ترکیبی احتمال اینکه حزب تمدن نوین اسلامی به جای تحزب به «ستاد دائمی انتخابات» برای چهرههایی چون جبرائیلی بدل شود بسیار زیاد است.
در بعد گفتمانی نیز این حزب تلاشی آشکار برای بازتعریف فاشیسم بومی شده در چارچوب گفتمان اسلامی است؛ نوعی پروژه فرهنگی که ظاهرش ملی و مذهبی است اما در عمل در پی حذف تنوع فکری و اجتماعی است. ضدیت با غرب، نفی نظم جهانی و حمله به مفهوم توسعه، عناصر ثابت این گفتماناند. آنها جهانی شدن را توطئه میدانند و هرگونه اصلاح اقتصادی بر پایه تعامل را «وابستگی» میخوانند.
اما تناقض زمانی عمیقتر میشود که به ادعای «کادرسازی» میرسیم؛ حزبی که مدعی تربیت نیروست در نخستین روز حیاتش تنها یک زن را در ترکیب اصلی خود دارد و اکثریت اعضایش از حلقههای فکری وابسته به نهادهای خاصاند. در چنین فضایی، نه گفتوگو معنایی دارد، نه نوگرایی. تمدن نوین اسلامی، برخلاف نامش بیش از هر چیز نشانهای از ارتجاع مدرنشده است، یعنی بازگشت به کنترل مطلق در قالب گفتمان تازه.
ابهام در منابع مالی حزب نیز از همان ابتدا مورد توجه ناظران بود؛ گزارشی از شفافیت مالی یا توضیحی درباره تأمین بودجه فعالیتها ارائه نشده است. علاوه بر این، مجله و صفحات مجازی «حکمران» که محتوای حزب را بازتاب میدهند تحت مالکیت همین جریاناند و ادبیات آنها عموما همسو با مواضع جبرائیلی و سایر اعضای شاخص حزب است. دیوارنگارهای که در مراسم افتتاحیه در فضاهای عمومی نصب شده بود و عکس شهدای مقاومت روی آن نقش بسته بود نیز مورد توجه کاربران قرار گرفت؛ نکته جالب این بود که تصویر حاج قاسم در آن حضور نداشت و همین نکته، واکنش کاربران را برانگیخت.
در مجموع، اگرچه تشکیل هر حزب جدید در ساختار سیاسی ایران میتواند بهظاهر نشانه تکثر باشد اما تجربههای پیشین نشان داده که این نوع احزاب در عمل به تکصدایی میانجامند. حزب تمدن نوین اسلامی نیز از همین الگو پیروی میکند. حزبی با شعار تمدن اما فاقد صبوری تمدنی؛ با داعیه نوگرایی اما گرفتار چهرههایی که سیاست را به خطابه فروکاستهاند.
تاسیس حزب تمدن نوین اسلامی، نه آغاز تحولی تازه بلکه تداوم همان گفتمان انحصارطلبی با ظاهری بهروزتر است. محصول عصری که در آن، سیاستمداران توئیتری با چند هشتگ و چند سخنرانی پرحرارت حزب میسازند، شعار میدهند و فردا دوباره در قامت نامزد انتخابات ظاهر میشوند. آنچه در پس این هیاهو پنهان مانده این پرسش است که چگونه حزبی که در نخستین روز حیاتش با تناقض متولد شده، میتواند سازنده تمدنی نو باشد؟