برای به‌دست آوردن دل همسرم جذب فرقه شدم!

مشرق نیوز جمعه 18 مهر 1404 - 09:50
او می‌گوید برای به‌دست آوردن دل همسرش وارد فرقه شد، نه از راه خود. از شب‌هایی می‌گوید که همراه با فرزندان بیمار مجبور بود در خیابان بماند!

به گزارش مشرق*، فرقه‌های انحرافی در سال‌های اخیر به یکی از جدی‌ترین تهدیدهای فکری، اعتقادی و اجتماعی تبدیل شده‌اند. این گروه‌ها با سوءاستفاده از احساسات و شرایط خاص افراد، آن‌ها را جذب کرده و به تدریج از هویت، خانواده و باورهای اصیلشان جدا می‌سازند. آنچه در پس این جریان‌ها رخ می‌دهد، تنها یک تجربه‌ی فردی نیست؛ بلکه مجموعه‌ای از آسیب‌های روحی، خانوادگی، اجتماعی و اخلاقی است که گاه تا سال‌ها ادامه دارد. در این گفت‌وگو، یکی از افرادی که تجربه‌ی حضور و سپس بازگشت از چنین فضایی را داشته، صادقانه از سختی‌ها و واقعیت‌های این مسیر سخن می‌گوید.

بسیاری از افرادی که جذب فرقه‌های انحرافی می‌شوند، اذعان دارند که در خانواده با مشکلاتی مواجه بوده‌اند. آیا شما نیز چنین آسیبی را تجربه کرده‌اید؟

بله، به‌طور جدی. پدرم بارها خطاب به همسرم اظهار می‌داشت که اگر زندگی شما قرار است به همین شیوه‌ی وابسته به فرقه ادامه پیدا کند، من به‌عنوان پدر زیر سؤال می‌روم که چرا اجازه دادم فرزندم چنین مسیری را طی کند. حتی دایی‌ام به همسرم و خانواده‌ی او توهین می‌کرد و می‌گفت: «مگر سر سفره‌ی چه کسی بزرگ شدی که این‌گونه با اعتقادات مردم و نظام دشمنی می‌کنی؟»

فرقه‌ای که من با آن درگیر بودم، نه‌تنها با ساختار رسمی کشور بلکه با باورهای دینی نیز تضاد داشت. به اهل بیت علیهم‌السلام بی‌اعتقاد بودند و حتی مراسم عزاداری امام حسین علیه‌السلام را رد می‌کردند. می‌گفتند: «امامان گذشته از دنیا رفته‌اند و ما باید صرفاً به امام حاضر توجه کنیم.»

این‌گونه رویکردها، به‌ویژه برای افرادی که آشنایی دقیقی با ماهیت فرقه ندارند، به‌شدت آزاردهنده و تأسف‌بار است و موجب شکل‌گیری فضایی متشنج و نگران‌کننده در خانواده می‌شود.

آیا می‌توان گفت که آسیب‌های خانوادگی، مهم‌ترین ضربه‌ای است که فرقه به افراد وارد می‌کند؟

مشکلات خانوادگی برای من بسیار سنگین بود، اما نمی‌توانم ادعا کنم که این مسئله، بزرگ‌ترین آسیب من بوده است. آن‌چه بیش از هر چیز مرا رنج می‌داد، لحظاتی بود که با اتفاقاتی کاملاً غیرمنتظره روبه‌رو می‌شدم؛ شرایطی که هیچ آمادگی ذهنی نسبت به آن نداشتم. در این موقعیت‌ها، به‌اصطلاح قفل می‌کردم و توان تصمیم‌گیری از من سلب می‌شد.

مانند بسیاری از اعضای دیگر، منزل ما به مکانی برای فعالیت‌های تبلیغی فرقه تبدیل شده بود. گاه مأمور اسکان اعضا بودیم و من باید شبانه‌روزی آماده‌ی چاپ اطلاعیه‌ها می‌بودم. خواب نداشتم، ساعت کوک می‌کردم که مبادا از دستور تشکیلاتی تخطی کرده باشم.

زمانی که مهمانانی از خارج شهر می‌آمدند، ناچار بودیم خانه را تخلیه کنیم. من با وجود داشتن کودکان بیمار، شبانه همراه با آنان در گوشه‌ای از خیابان می‌نشستم تا میهمانان بروند. در چنین لحظاتی، حقیقتاً سردرگم بودم. نمی‌دانستم واکنش صحیح چیست، نمی‌توانستم تصمیم بگیرم، و در عین حال اجازه‌ی تصمیم‌گیری نیز به من داده نمی‌شد.

آیا در اطراف خود نیز افرادی را دیده‌اید که از ناحیه‌ی فرقه متحمل آسیب شده باشند؟

بله، بسیار. خانمی را می‌شناختم که در جریان فرقه به فردی علاقه‌مند شد، از همسرش جدا شد، اما با آن فرد نیز به سرانجامی نرسید. نکته‌ی عجیب آن بود که آن آقا هم‌زمان با سه زن دیگر نیز وارد روابط عاطفی شده بود. همه‌ی آن زنان نیز از همسران خود جدا شدند، اما در نهایت هیچ‌کدام با آن فرد ازدواج نکردند. حتی او برای ارتباط با من نیز تلاش می‌کرد.

بعضی افراد به دلایل مختلف، با آگاهی یا احساسات وارد فرقه می‌شوند و شاید به همین دلیل، مشکلات را بهتر تحمل می‌کنند. اما برخی، مانند من، هیچ‌گاه انتخابی نداشتند. تنها به دلیل علاقه به همسرشان وارد این فضا شدند.

یکی از خانم‌هایی که می‌شناختم، سه ماه در بازداشتگاه بود. خانواده‌اش متلاشی شد، برادرانش از خانه رانده شدند، و نهایتاً طلاق گرفت. با وجود آن‌که شرایطش به مراتب سخت‌تر از من بود، اما به دلیل انتخاب شخصی‌اش، توانست راحت‌تر با آسیب‌ها کنار بیاید. من اما، با پای خود به این مسیر نرفته بودم و همین مسئله، فشار روحی مضاعفی را ایجاد می‌کرد.

آیا آسیب‌های اخلاقی یا ارتباطات ناصحیح نیز در بستر فرقه مشاهده می‌شود؟

قطعاً. یکی از آسیب‌های پنهان و خطرناک در چنین فضاهایی، ایجاد روابط گسترده و بدون حد و مرز با افراد نامحرم است. اعضای فرقه از ابزارها و نرم‌افزارهایی استفاده می‌کنند که هیچ‌گونه دسترسی برای همسر، خانواده یا دیگران فراهم نمی‌کند. چت‌ها خصوصی و رمزگذاری‌شده هستند.

نکته‌ی مهم‌تر این‌که، بسیاری از اعضا، نظارت الهی را نیز نادیده می‌گیرند. در چنین فضایی، فرد ناگزیر است لحظه‌به‌لحظه با مسئول گروه خود در تماس باشد: «این فعالیت را انجام دادم»، «فلانی چنین چیزی گفته، چه پاسخ بدهم؟»، «در این بخش به مشکل خورده‌ام، چگونه باید پاک‌سازی شود؟» این سطح از وابستگی و نظارت مداوم، کاملاً ناسالم و ناپایدار است.

اگر بخواهید مجموعه‌ی آسیب‌ها را دسته‌بندی کنید...

اگر بخواهم فهرست کاملی از آسیب‌ها ارائه دهم، نه‌تنها ساعت‌ها، بلکه روزها باید سخن بگویم. زندگی در فضای فرقه‌ای، مجموعه‌ای است از فشارهای مستمر روانی، اعتقادی، اجتماعی و حتی جسمی. فرقه، گام‌به‌گام فرد را از هویت اصلی‌اش دور می‌کند و او را تبدیل به ابزاری در خدمت تشکیلات می‌سازد.

آیا نکته‌ای هست که تاکنون به آن اشاره نکرده باشید؟

نکته‌ای هست که همیشه به آن فکر می‌کنم و مایلم با شما در میان بگذارم:

گاه آن‌قدر درگیر ظاهر فعالیت‌ها و فضای اطرافمان می‌شویم که از اصل ماجرا غافل می‌مانیم. باید صادقانه از خود بپرسیم: «هدف ما چیست؟ به دنبال چه هستیم؟» اگر تصمیمی می‌گیریم یا کاری انجام می‌دهیم، باید دلیل آن را بدانیم. نباید صرفاً به‌دلیل تبعیت از دیگران، قدم در مسیرهایی بگذاریم که شناختی نسبت به آن نداریم. تغییر و اصلاح باید از درون آغاز شود. نه با شعار، نه با ظاهرسازی. بلکه با اندیشه، نیت صادقانه و تلاش مستمر.

مصاحبه کننده :حجت الاسلام امیرحسین کامل نواب

منبع خبر "مشرق نیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.