به گزارش اقتصادنیوز، شش قطعنامه تحریمی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران اعمال شدند و شرایط کشور به پیش از دوران برجام بازگشت. اما اگر قرار به مقایسه باشد این سوال نیز به میان میآید که شرایط فعلی ایران در برابر این تحریم ها چگونه است؟
هم کنشگران و هم بسیاری از ناظران بر این عقیده اند که اثر اقتصادی این تحریمها بسیار پایین تر از تحریمهای وضعشده آمریکا علیه ایران است.
نصرت الله تاجیک سفیر پیشین ایران در اردن معتقد است که اگرچه تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل جنبه اقتصادی کمتری دارد اما جنبه امنیتی آن بسیار مهم است. او همچنین معتقد است که وضعیت کنونی ایران نسبت به زمانی که همین تحریم ها علیه ایران وجود داشت بدتر شده است.
متن گفتگوی اقتصادنیوز با این دیپلمات پیشین را در ادامه میخوانید؛
***
آقای تاجیک! تحریمهای سازمان ملل همان تحریمهای قبل از برجام هستند. شرایط امروز ایران با ایران قبل از برجام چه فرقی کرده است؟
شرایط ایران از برخی جنبهها کمی خرابتر شده است، مخصوصاً با وضعیتی که اکنون بهوجود آمده؛ چه در اثر تحولات خاورمیانه و چه به دلیل برخی مسائل داخلی، از جمله کاهش انسجام ملی. به نظر میرسد حتی اگر همان تحریمهای قبلی بازگردند احتمالاً ضریب تأثیر این تحریمها بیشتر خواهد شد.
البته نکاتی هم وجود دارد؛ درست است که تحریمهایی که اکنون از سوی آمریکا اعمال میشود شاید از اینها مؤثرتر باشد، اما واقعیت این است که نباید به بازگشت تحریمهای سازمان ملل فقط از جنبه اقتصادی نگاه کرد. این تحریمها به دلیل ماهیت سازمان ملل، بعد امنیتی خاص خود را نیز دارند؛ شاید تأثیر آن کمتر از جنبه اقتصادی نباشد. زیرا ایران را ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار میدهد و بحث صلح و امنیت جهانی در آن مطرح است.
بنابراین، علاوه بر تأثیر مستقیم بر مسائل اقتصادی، تأثیرات غیرمستقیم نیز دارد؛ یعنی از دو جنبه اقتصادی و امنیتی میتواند بر وضعیت کشور اثر بگذارد.
ایران در این شرایط چه کار میتواند کند؟
این مسئله دو بخش دارد؛ بخشی مربوط به داخل کشور است که من بیشتر بر آن تأکید دارم. در داخل، ما نیازمند نظم و انضباط مالی و اقتصادی هستیم؛ در حال حاضر، میزان ریختوپاشها بیش از حد است. این وضعیت باید در قالب سازوکارهای علمی و منطقی سامان پیدا کند تا بتوانیم متناسب با شرایط موجود، اقداماتی مؤثر انجام دهیم.
در حوزههای نظام اداری، مبارزه با فساد، اقتصاد خرد و کلان، ظرفیتهای زیادی برای اصلاح وجود دارد. در گذشته، تصمیمگیریها بیشتر بهصورت بخشی و پراکنده انجام میشد. اکنون باید این نگاه بخشی را کنار بگذاریم و نوعی انسجام مدیریتی ایجاد کنیم تا بتوانیم اوضاع داخلی را سر و سامان دهیم و انسجام ملی را افزایش دهیم. این انسجام هم بر سیاست خارجی تأثیرگذار است، زیرا با افزایش وحدت داخلی، اجرای سیاست خارجی نیز آسانتر میشود، و هم به تقویت سازوکارهای اقتصادی داخلی کمک میکند.
بخش دوم به سیاست خارجی مربوط میشود؛ از جمله لابیگری، ارتباط و مذاکره با کشورها، و دیپلماسی فعال. بخشی از این تعاملات مستقیماً به مسائل هستهای، موشکی و روابط ما با غرب بازمیگردد. بخش دیگر نیز مربوط به نحوه استفاده از ظرفیتهای گوناگون در مدلهای مختلف اقتصادی، بهویژه در ارتباط با همسایگان است.
ما کشوری پرهمسایه هستیم، اما این بهتنهایی کافی نیست. نمیتوانیم صرفاً بر اقتصاد منطقهای یا روابط با همسایگان تکیه کنیم و آن را جایگزین نقش خود در اقتصاد جهانی بدانیم. ما کشوری نفتخیز هستیم و باید با اقتصاد جهانی پیوند داشته باشیم؛ در حالیکه اکنون عملاً از آن بیرون افتادهایم، اقتصادمان کوچکتر شده و نقش مؤثری در بازار نفت نداریم. به نظر من، اینها مسائلی است که باید بیشتر روی آنها کار کنیم و بهصورت جدی دنبال شوند.
* اخیرا آقای عراقچی اعلام کردند که «به تلاشهای خود برای پیشبرد دیپلماسی ادامه میدهیم. » واقعیات اقتصاد هم نشان میدهد که میز مذاکره نباید ترک شود. اما نمیتوان منکر سختیها برای لغو تحریم ها شد. در چنین شرایطی دیپلماسی ایران باید چه سمتوسویی بگیرد؟
در واقع، مشکلات ما با دنیا، مشکلاتمان در داخل و مشکلاتمان با منطقه را با توپ و تانک نمیتوان حل کرد. باید با دیپلماسی پیش برویم و واقعاً هیچ راهی جز این نداریم. سختیهای راه را هم میپذیریم؛ راه سخت است، اما این بهمعنای ترک صحنه مذاکره نیست.
من فکر میکنم در بحث تحریمها بعید است که به این زودی، با هر سازوکاری، بتوانیم تحریمها را بهکلی از بین ببریم یا شکست دهیم؛ این احتمالاً در کوتاهمدت جواب نخواهد داد. البته میانمدت یا درازمدت بحث دیگری است. اما با توجه به سازوکاری که در تحریمهای سازمان ملل و تحریمهای خاص آمریکا وجود دارد، باید بیش از پیش تلاش کنیم آثار این تحریمها را بر اقتصاد کشور کاهش دهیم، بهویژه آثار آن را بر اقشار آسیبپذیر کاهش دهیم. این موضوع تا حد زیادی به سازوکارهای داخلی مربوط میشود.
در دهه ۶۰ ما در وزارت خارجه یک ستاد اقتصادی داشتیم که از جهت هماهنگی و همکاری دستگاههای مختلف مؤثر بود و باعث میشد تصمیمگیریها از حالت بخشی خارج شده و بهصورت ملی صورت گیرد. اکنون باید بهسمت یک سازوکار قویترِ هماهنگی یا ستاد هماهنگی اقتصادی داخل کشور برویم، همراه با مواردی که در سوالات قبلی هم اشاره کردم، مثل نظم و انضباط اقتصادی و مالی.
مجموع این اقدامات میتواند فشار داخلی را کاهش دهد، زیرا بخشی از هدف تحریمها ایجاد فشار از سوی مردم بر حکومت است. اگر بتوانیم چنین سازوکاری فراهم کنیم، حکومت میتواند با فراغ بال بیشتری فکر و تصمیمگیری کند و کمتر تحتفشار باشد.
از سوی دیگر، در سیاست خارجی نباید لحظهای آرام نشست؛ باید پیوسته فعال باشیم و مسائل را با طرفهای مقابل در مذاکره دنبال کنیم.
* بسیاری از تحلیلها حاکی از این است که پس از جنگ اوکراین و همسویی ایران با روسیه اروپا با ایران زاویه پیدا کرده است. به نظر شما این جنگ در خاک اروپا چقدر در فعال سازی مکانیسم ماشه اثر داشت؟ ایران چطور میتواند موضوع اوکراین را با اروپا حل و فصل کند؟
بحث اوکراین یک بحث متفاوت است؛ یعنی ماهیتش اقتصادی نیست، بلکه ژئوپلیتیکی است. اروپا در برجام ماند تا مکانیسم ماشه را فعال کند، چه اوکراین اتفاق میافتاد، چه نمیافتاد. حالا که اوکراین رخ داد، اروپا مسائل دیگری را هم در موضع خود نسبت به برجام دخیل کرد.
ما یک سطح محدودی از همکاری نظامی با روسیه داشتیم، اما اوکراینیها با بزرگنمایی و جلوهدادن بیشازحد این همکاری تلاش کردند آن را بهعنوان خطری برای منطقه معرفی کنند تا از تسلیحات و امکانات غربی بیشتر استفاده کنند. در مقابل، ما نتوانستیم در یک همکاری سازنده با اروپا و اوکراین روشن کنیم که همکاری ما ماهیتی همسایگی دارد و هدفش بههمزدن توازن ژئوپلیتیک در اروپا نیست.
با این حال، این ترک فعل و کمکاری ما نباید توجیهی برای اقدامات اوکراین و اروپا علیه منافع ایران باشد. به نظر من، همکاری ما با روسیه چندان ربطی به فعالسازی مکانیسم ماشه ندارد. مکانیسم ماشه حتی اگر ما همکاری هم نمیکردیم، با توجه به سازوکارهایی که وجود داشت، احتمالاً فعال میشد؛ چون، همانطور که گفتم، هدف اصلی اروپا از ماندن در برجام فعالکردن مکانیسم ماشه بود.
در مورد اینکه ایران چگونه میتواند موضوع اوکراین را با اروپا حل و فصل کند، به عقیده من الان کارِ خیلی زیادی از دست ایران برنمیآید؛ فضا و جو بهقدری آلوده و خراب است که میتوان گفت زمینه تا حدی از دست رفته است. همهچیز به سطح همکاری نظامی ایران و روسیه بازمیگردد و این پارامتر نقشِ بسیار مهمی دارد.
* با توجه به تحریم های اقتصادی که تشدید میشود، اگر ایران بخواهد بازارهای جایگزینی دنبال کند باب مذاکره را باید با کدام کشورها و چگونه باز کند؟ کشورهای منطقه یا ...؟
ایران عمده درآمد ارزیاش ناشی از فروش نفت و مشتقات نفتی،از جمله میعانات و موارد مشابه،است و مشتریان خاص خود را دارد. بعید میدانم بتوانیم برای این بخش ترتیبات رسمی گستردهای برقرار کنیم؛ احتمالاً بیشتر به ترتیبات زیرمیزی برمیگردد. طبیعی است که در سالهای اخیر به رویههایی آشنا شدهایم که از طریق آنها بهصورت غیرمعمول میتوانیم منافعمان را کسب کنیم، اما تحقق روابط رسمی و علنی بهنظر من عملی نیست.
از سوی دیگر، ما تنوع محصولات صادراتی گستردهای نداریم؛ همانطور که عرض کردم، زمینه اصلی محدود است. با این حال، اگر اقتصاد داخلی نظم و انضباط بیشتری پیدا کند و اوضاع داخلی جمعوجورتر شود، و مسائلی مثل استاندارد کالا، کیفیت تولید، تبادلات مرزی و روابط با همسایگان بهتر تنظیم شود، میتواند هرچند جایگزین کامل نباشد، اما کمککننده باشد و ما را از ظرفیت اقتصاد منطقهای و بازار کشورهای همسایه بهرهمند کند.
در مورد نفت هم باید گفت که روشهای دورزدن تحریمها طی این سالها پیوسته تکامل یافته است؛ در مقابل طرف مقابل نیز با روشهای هوشمندانه تلاش کرده این مسیرها را ببندد. بخشی از کار هم مربوط میشود به این که ما مسئله را جدی بگیریم: دیگر مانند گذشته نمیتوانیم نسبت به تحریمها بیتفاوت باشیم؛ تحریمها باید در رأس دستورکار همه سازمانها و وزارتخانهها قرار گیرد و یک عزم ملی و بسیج منابع برای کاهش تبعات آنها بهکار گرفته شود تا اثراتشان بر مردم و کشور به حداقل برسد و بتوانیم این دوره را پشت سر بگذاریم.
مهمتر از همه این است که تلاش کنیم فضا را عوض کنیم: باید یک الگوی رفتاری جدید اتخاذ شود. برای بهنتیجهرساندن مذاکرات بین ایران و غرب لازم است منافع درازمدت کشور را مدنظر قرار دهیم و روشهایمان را طوری تنظیم کنیم که با حداکثر دستاورد ممکن، مشکلاتمان حل و فصل شود، حتی با درنظر گرفتن زیادهخواهی طرف مقابل.