سعید امدادی به مناسبت روز جهانی سلامت روان در گفتگو با خبرنگار مهر در رابطه با وجود گروههای شبهدرمانی در روانشناسی و سو استفاده از مردم اظهار کرد: در ایران امروز روانشناسی و رواندرمانی به عنوان راهی برای بهبود کیفیت زندگی و رشد فردی شناخته میشوند، اما سایه سنگین کالتهای پنهان و فرقههای روانشناسی، این مسیر را به مرزی خطرناک و پیچیده تبدیل کرده است.
وی افزود: فرقهها تنها محدود به حوزه دین یا سیاست نیستند بلکه در روانشناسی و رواندرمانی هم ظاهر میشوند و به شکلهای پیچیدهتری فعالیت میکنند.
پژوهشگر حوزه آسیبهای روانی با تاکید بر اینکه این گروهها با بهکارگیری تکنیکهایی همچون کنترل ذهن، القای افکار و تکرار شعارهای تملکآمیز افراد را به دام وابستگیهای عمیق و مخرب میاندازند، خاطرنشان کرد: این تکنیکها که دهههاست توسط پژوهشگرانی مثل رابرت لیفتون و مارگارت سینگر معرفی شده، امروز در قالب کارگاههای عمومی و خصوصی رشد فردی یا حتی کلاسهای رواندرمانی به شکل ظاهراً علمی خودنمایی میکنند.
وی با نگاهی دقیقتر به وضعیت روانشناسی در ایران گفت: افرادی که در جامعهای پر از استرس و اضطراب زندگی میکنند، به دنبال راههای سریع و ساده برای رهایی از مشکلات هستند و متأسفانه این نقطه ضعف توسط برخی کالتها و فرقهها سوءاستفاده میشود. آنها با وعدههای بیپایه و اساسی مانند درمان تمام مشکلات روانی در کمترین زمان و توسط درمانگران «منجی» و استثنایی، افراد را جذب میکنند.
امدادی به تشریح شاخصهای اصلی این کالتها پرداخت و تصریح کرد: وجود رهبر کاریزماتیک و مطلقگرا که خود را مرجع بیچون و چرای حقیقت معرفی میکند؛ ساختارهای بسته و محدودکننده ارتباطی که مانع از تماس اعضا با خانواده و دوستان میشود؛ کنترل شدید ذهن و هیجان از طریق تکرار شعارهای القایی و بازداشتن اعضا از نقد و پرسشگری که هرگونه مخالفت با «خیانت» یا «اختلال روانی» برابر دانسته میشود و در همین راستا، پول و انرژی اعضا صرف حفظ قدرت و نفوذ این رهبران و درمانگران میشود، نه رشد فردی واقعی.
این روانشناس پویشی به تجربه شخصی خود نیز اشاره میکند و میگوید: «مدتی در مرکزی تحصیل کردم که مدیرش ادعا میکرد شاگرد مستقیم دکتر حبیب دوانلو، بنیانگذار رواندرمانی پویشی است، اما بعداً مشخص شد که این ادعاها دروغ بوده و مدارک صادرشده فاقد اعتبار علمی و حرفهای بودند. این تجربه نشان میدهد که حتی زیر پوشش آموزش روانشناسی، چگونه فرقهها میتوانند افراد را فریب داده و منابع مالی و عاطفی آنها را به هدر دهند.
امدادی ترس از آزادی و سپردن اختیار به قدرتهای بیرونی را دو عامل فریب افراد معرفی و خاطر نشان کرد: اریک فروم بهخوبی نشان داده که بسیاری از افراد به دلیل اضطراب ناشی از آزادی، خود را تسلیم قدرتهای بیرونی میکنند، و این همان نقطهای است که کالتها و فرقهها از آن بهرهبرداری میکنند.»
با این حال، این روانشناس راهکاری را برای تشخیص و پرهیز از گرفتار شدن در چنین فضاهایی دانست و گفت:گروههای سالم روانشناسی بر احترام به فردیت، تشویق به پرسشگری و نقد، تأکید بر استقلال روانی و شفافیت در روابط تأکید دارند. رابطه درمانی سالم بر اساس همدلی، پذیرش بیقید و شرط و صداقت بنا شده و دقیقاً نقطه مقابل فضای بسته و سرکوبگر فرقهای است.
او توصیه میکند که قبل از ورود به هر گروه، کارگاه یا موسسه رواندرمانی، افراد باید دقیقاً بپرسند: آیا میتوانم آزادانه سؤال و نقد کنم؟ آیا استقلال من در این فضا تقویت میشود یا سرکوب؟ آیا انرژی و سرمایه من صرف رشد خودم میشود یا تأمین قدرت رهبر گروه؟
امدادی میگوید: «روانشناسی واقعی، راهی برای بازگشت به خود است؛ نه ابزار وابستگی به یک استاد یا درمانگر کاریزماتیک. شناخت دقیق، انتخاب آگاهانه و شفافیت، تنها راههای مقابله با فریبهای این کالتهای پنهان است.»