خبرگزاری مهر، گروه استانها-کوروش دیباج: سینمای کودک و نوجوان ایران همواره در معرض آزمونهای جدی خلاقیت، اقتصاد و مخاطبشناسی بوده است. اگرچه دهه ۶۰ شمسی بهعنوان «دوران طلایی» ثبت شده و آثار آن دوران نهتنها به لحاظ قصهگویی و تکنیک، بلکه از منظر ایجاد همذاتپنداری و تربیت مخاطب، نمونههای ماندگاری محسوب میشوند، اما روند تولید آثار شاخص نوجوان در سالهای اخیر با کاهش کیفیت، فقدان پشتوانه اقتصادی و کمبود نگاه حرفهای مواجه شده است.
امروز مخاطب نوجوان، پیچیدهتر و رسانهمحورتر از گذشته است و تجربه دیداری او دیگر محدود به سینما نیست. نوجوان نسل جدید با فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و محتوای دیجیتال در تعامل روزمره است و بنابراین فیلمنامهنویسی برای این گروه، نیازمند سواد آسیبشناسی، درک روانشناختی و توانایی خلق زاویه دید دقیق و معتبر از جهان نوجوان است. هر فاصله میان اثر و تجربه واقعی نوجوان، احتمال شکست فیلم در جذب و نگهداشتن مخاطب را افزایش میدهد.
در چنین فضایی، تجربه فیلمنامهنویسانی که توانستهاند با دقت و ظرافت، همذاتپنداری با نسل نوجوان را در متن اثر خود ایجاد کنند، اهمیت ویژهای دارد.
فائزه یارمحمدی، نویسنده فیلم «بچههای مردم»، با نگاه تحلیلی و تجربه حرفهای خود، به بررسی چالشها، فرصتها و ظرافتهای فیلمنامهنویسی نوجوانان پرداخته و نگاهی دقیق به وضعیت کنونی سینمای کودک و نوجوان ایران ارائه میدهد.
خانم یارمحمدی، شما فیلمنامه «بچههای مردم» را بهعنوان تجربه اولین فیلم ساختهشده خود در حوزه نوجوان نوشتهاید. چه شد که سراغ این موضوع نوجوان رفتید و چرا تمرکزتان بر نوجوانان بود؟
واقعیت این است که موضوع اولیه ما کودک و نوجوان نبود، بلکه تمرکز روی دوران نوجوانی شخصیت اصلی بود. به همین دلیل ترجیح دادیم بگوییم فیلم درباره نوجوان است تا اینکه برای نوجوان ساخته شده باشد. این تفاوت ظریف اما مهم است، چون نشان میدهد در ایران ما کمتر به نسل نوجوان توجه شده و مخاطب جدی برای این گروه وجود دارد. همین خلا باعث شد ما انگیزه پیدا کنیم تا به این حوزه وارد شویم.
نوجوانان نسبت به تجربههای خود بسیار حساس هستند و انتقال واقعیتهای زندگی آنها به روایت سینمایی، کار سادهای نیست.
فیلمنامهنویسی برای نوجوان چه ویژگیها و چالشهایی دارد؟
کار با نوجوان اساساً متفاوت است. شما باید خودتان را جای او بگذارید و جهانبینی، ادراکات و حساسیتهایش را درک کنید. این سن بسیار پیچیده است؛ نه کودک است و نه کاملاً بزرگسال.
هرچه بتوانیم پیچیدگیها، گنگیها و تضادهای این سن را در فیلمنامه منتقل کنیم، اثر ما واقعیتر و جذابتر خواهد بود.
یکی از بزرگترین چالشها، ایجاد امکان همذاتپنداری واقعی با شخصیتهاست. نوجوانان فاصله و گارد طبیعی نسبت به بزرگسالان دارند و اگر فیلمنامهنویس از زاویه دید آنها روایت نکند، این فاصله چند برابر میشود و مخاطب پذیرش اثر را از دست میدهد.
نسل امروز تجربه دیداری گستردهای دارد. این تغییر چه تاثیری بر شیوه نگارش فیلمنامه دارد؟
نسل امروز با تصاویر و روایتهای متنوع در فضای مجازی و رسانههای دیجیتال بزرگ شده است. آنها سطح توقع بالایی دارند و سادهترین روایتها برایشان کافی نیست. بنابراین ما بهعنوان فیلمنامهنویس باید زاویه دید نوجوان را وارد فیلمنامه کنیم و اجازه دهیم که مخاطب خودش با اثر همذاتپنداری کند، نه اینکه پیام را تحمیل کنیم.
این نسل بسیار حساس است؛ هر ناهماهنگی بین واقعیت تجربهشده و دنیای داستان، فاصله ایجاد میکند. بنابراین فیلمنامه باید بسیار دقیق طراحی شود تا هم ارزشهای انسانی و اجتماعی منتقل شود و هم مخاطب نوجوان با آن ارتباط برقرار کند.
نسبت به دوران طلایی دهه ۶۰ چه تفاوتهایی مشاهده میکنید؟
دهه ۶۰ واقعاً دوران طلایی سینمای کودک و نوجوان بود. آن زمان فیلمسازان دغدغهمند، جسور و خلاق بودند. با امکانات محدود، آثار ماندگاری خلق میکردند که هنوز هم جذاب است و اثرگذار.
امروز شرایط فرق کرده است. تولید آثار نوجوان محدود است و بسیاری از فیلمسازان حرفهای کمتر به این حوزه وارد میشوند. مخاطب پیچیدهتر شده و نیازمند سواد آسیبشناسی برای درک نیازهای او هستیم. بدون این سواد، کارکردن در این حوزه بسیار دشوار است.
چه ویژگیهایی باعث میشود فیلمنامه نوجوان موفق شود؟
مهمترین نکته، صادق بودن با مخاطب است. باید با جهانبینی نوجوان همراه شویم، بدون اینکه او را نصیحت یا هدایت کنیم. هر ارزشی که خالق اثر خود در زندگی دارد، بهطور طبیعی در فیلمنامه جاری میشود؛ نیازی نیست ارزشها را بهصورت مستقیم به فیلم تحمیل کنیم.
نسل نوجوان نیازمند همذاتپنداری، آزادی تجربه و احترام به پیچیدگیهای خود است. اگر فیلمنامه نویس بتواند این ظرفیتها را درک کند و روایتش را بر اساس تجربه واقعی نوجوان طراحی کند، اثر ماندگار خواهد شد.
تجربه شما با نسل Z و نوجوانان چگونه است؟
قبل از ورود به سینما، حدود ۹ سال در دبیرستان تدریس کردم. همین تجربه نشان داد که نوجوانان دغدغهها، هیجانات، ترسها و لطافتهای خود را دارند، فقط شکل بروز آن متفاوت است. وقتی به آنها نزدیک شویم و فاصله میان نسلها را کاهش دهیم، میبینیم ارتباط با نوجوانان آنقدرها هم سخت و ترسناک نیست.
نسل امروز بسیار متفاوت است، اما ماهیت انسانی و هیجانات آنها تغییری نکرده. مهم این است که فیلمنامه نویس این تفاوتها را در نظر بگیرد و روایت را بر اساس تجربه واقعی نوجوانان طراحی کند.
چرا تولید آثار شاخص نوجوان در کشور محدود است؟
حوزه نوجوان بسیار پرریسک است. موضوعات محدود و مخاطب حساس، باعث میشود بسیاری از فیلمسازان به این حوزه وارد نشوند. همچنین بسیاری از آثار موجود توانایی ایجاد همذاتپنداری کافی را ندارند یا فاقد جذابیت واقعی هستند. این خلا باعث میشود تولید آثار شاخص کم باشد و بازار فیلم نوجوان در ایران هنوز شکل نگرفته باشد.
توصیه شما به فیلمنامهنویسان حوزه نوجوان چیست؟
نزدیک شدن به زاویه دید نوجوان، احترام به تجربه و حساسیتهای او و خلق روایت صادقانه، کلید موفقیت است. هرچقدر بتوانیم واقعیتهای نوجوان را دقیقتر و با ظرافت بیشتری منتقل کنیم، اثر ما قابلاعتماد و ماندگار خواهد بود.