«من ایرانی هستم»؛ قصه‌ی زیستن، مبارزه و امید

خبرآنلاین دوشنبه 14 مهر 1404 - 19:12
صد و یازدهمین برنامه از سلسله‌برنامه‌های «مستندات یکشنبه‌های خانه هنرمندان ایران»، یکشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۴، به نمایش مستند «من ایرانی هستم» ساخته‌ی فرهاد ایرانی (محصول ۱۴۰۴) اختصاص داشت.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از روابط‌عمومی خانه هنرمندان ایران، پس از نمایش این مستند، نشست نقد و بررسی آن با حضور ایلیا محمدی‌نیا (منتقد سینما) برگزار شد. اجرای برنامه نیز بر عهده سامان بیات بود.

مستند «من ایرانی هستم» روایتگر تلاشی بی‌پایان است؛ تلاشی که برای فرهاد ایرانی تا امروز ادامه دارد. مبارزه با جامعه‌ای که توانایی‌های او را به‌دلیل بیماری و ظاهر متفاوتش، نادیده گرفته است. این فیلم داستان کودکی است که با وجود تمام مشکلات، هرگز دست از کوشش برای تحقق رؤیاهایش برنداشته است.

فرهاد ایرانی در این نشست گفت: تاکنون فیلم‌های زیادی ساخته‌ام، اما جدی‌ترین فیلمم همین اثر به شمار می‌آید. سعی کردم از قصه‌ی خودم شروع کنم، چون هر کسی به قصه‌ی خودش تسلط بیشتری دارد. این فیلم، در واقع قصه‌ی زندگی من است و به‌قول معروف، بعد از این می‌خواهم تازه شروع کنم.

سامان بیات در ادامه بیان کرد: ساخت چنین مستندی واقعاً دشوار است، چون درباره‌ی خودِ فیلم‌ساز است. در سینمای مستند ایران، مستند خودنگاره (که درباره‌ی خودِ فیلم‌ساز باشد) بسیار کم داریم. مثلاً در کره‌جنوبی کیم کی‌دوک، چنین تجربه‌ای داشته، اما در ایران این نوع مستندها نادر هستند. کمتر فیلم‌سازی سراغ چنین کاری می‌رود، چون واقعاً مثل راه رفتن روی لبه‌ی چاقو است؛ باید مراقب بود نه از این طرف بیفتی، نه از آن طرف.

ایرانی درباره‌ی روند تولید فیلم توضیح داد: از زمان آغاز تا پایان، حدود یک سال و نیم طول کشید. در مرحله‌ی تدوین تازه فهمیدیم چه چیزهایی کم داریم. فیلم دو بار تدوین شد؛ نسخه‌ی نخست حدود ۶۵ دقیقه بود، ولی بعد احساس کردم طولانی است. دوباره از ابتدا نشستم و نسخه‌ی کامل‌تر اما فشرده‌تری ساختم که ۴۰ دقیقه شد. این فیلم را در یک جشنواره‌ی خارجی اکران کردیم و قصد داشتیم در ایران هم چنین کاری انجام دهیم؛ اما به من گفتند باید پایان فیلم را تغییر دهم.

او ادامه داد: پایان اصلی، مهاجرت من و همسرم به ترکیه بود. در ابتدای فیلم اشاره‌ای هست که «باتریِ سَم نیست، نمی‌شود زنده ماند» و در پایان ما در فرودگاه هستیم و در واقعیت واقعاً به ترکیه رفتیم. اما دو سال بعد که برگشتیم، به‌دلیل برخی مشکلات گفتند اگر می‌خواهی در ایران اکران شود، باید پایانش تغییر کند. نسخه‌ی قبلی برای من احساسی‌تر بود چون همان مهاجرت واقعی را نشان می‌داد، ولی حالا که از آن گذشته بودم، مجبور شدم تغییرش دهم. شخصاً نسخه‌ی قبلی را، همان که پایانش مهاجرت بود، بیشتر دوست دارم، اما چون در پایان جدید خانواده دور هم هستند، از این منظر هم حس خوبی برایم دارد.

ایلیا محمدی‌نیا، منتقد نیز با اشاره به فیلم گفت: این فیلم را دو بار دیدم. فارغ از تعارف، واقعیت این است که وقتی فیلم را دیدم، اذیتم نکرد؛ یعنی ریتمش درست بود و خسته‌ شدم . ناصر تقوایی جمله‌ای دارد که همیشه به آن فکر می‌کنم: «در مستند، فیلم بد وجود ندارد؛ اما در فیلم داستانی، فیلم بد زیاد داریم.» این عین واقعیت است. در مستند، ما با واقعیت آشنا می‌شویم و این خودش اتفاق بزرگی است. چیزی که تا پیش از این در هیچ مستندی درباره‌ی این بیماری خاص ندیده بودم، در فیلم شما دیدم و این بسیار مهم است. اما انتظاری که از شما به‌عنوان فیلم‌ساز داشتم، این بود که درباره‌ی همان بیماری اطلاعات بیشتری بدهید. اطلاعات موجود در فیلم برای من کافی نبود؛ مثلاً میزان شیوع این بیماری در ایران چقدر است؟ در سطح جهان چطور؟ در فیلم فقط مادر شما را دیدیم که مبتلا بود. در جایی گفتید: «من آدم فضایی‌ام، آدم فضایی‌ها این‌جوری‌اند.» سؤالم این است: «آیا علت این جمله این بود که این نوع بیماری در ایران فقط محدود به شما و مادرتان است؟»

ایرانی در پاسخ گفت: نه، ما به موارد دیگر در ایران نرسیدیم. علتش هم این است که بیماری بسیار نادری است. از هر ۵۰ هزار نفر، فقط یک نفر دچار این جهش ژنتیکی می‌شود. خود من تا امروز از نزدیک کسی را ندیده‌ام که مبتلا باشد. جالب است، آن دو سالی که در ترکیه بودم، با پسری آشنا شدم که در واقع قالب اصلی بیماری را داشت، اما در کودکی بیماری‌اش بسیار شدید بود. در ترکیه مستندسازهای زیادی هستند و من هم آنجا چند مستند دیدم، ولی بله، این بیماری بسیار نادر است و در دنیا هم فقط دو یا سه نفر را می‌شناسم که مشابه من باشند.

محمدی‌نیا در ادامه بیان کرد: فیلم خیلی هوشمندانه شروع می‌شود و آن پایانی که شما اشاره کردید، با عنوان فیلم یعنی من ایرانی هستم کاملاً هم‌خوان است. اولین نکته‌ای که در فیلم باعث جذب مخاطب می‌شود، همین عنوان است. اگر این فیلم، یک فیلم داستانی بود، شاید ما به تماشایش علاقه‌مند نمی‌شدیم چون پایانش مشخص بود — احتمالاً یک ایرانی شجاع و دلیر که بر همه‌ی سختی‌ها غلبه می‌کند. اما اینجا با عنوانی مواجه می‌شویم که نوعی طنز تلخ در خود دارد و ذهن مخاطب را درگیر می‌کند. به نظر من انتخاب این عنوان بسیار درست و هوشمندانه است.

او ادامه داد: عبارت من ایرانی هستم هم به نام خانوادگی فیلم‌ساز اشاره دارد (فرهاد ایرانی) و هم از منظر یک شهروند، مخاطب را وارد فضای فیلم می‌کند. آن سکانس پایانی که میدان آزادی را نشان می‌دهد، برای من معنای عمیقی دارد. در آنجا احساس می‌کنم این شخصیت، در تنهایی خود مثل همان “ماهی سیاه کوچولو”یی است که در فیلم می‌بینیم؛ او در جستجوی معنا و رهایی است. در پایان، وقتی به سکانس‌های خانوادگی می‌رسیم — به‌ویژه جایی که عکس‌های مادر در دوران بارداری نمایش داده می‌شود، صحنه‌ی آکواریومی که آب در آن ریخته می‌شود، و سپس تولد شما و اشاره به اولین و دومین ماهی — همه‌ی این‌ها به‌نظرم شاعرانه و دقیق طراحی شده‌اند.

این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: خیلی خوشحالم که در سکانس پایانی، خانواده به‌عنوان پناهگاه اصلی نشان داده می‌شود؛ یعنی در نهایت، آنچه مدنظر شما بود، در خانواده‌ خودتان پیدا می‌شود. همه دور یک میز جمع‌اند، و این پیامی بسیار انسانی دارد. این هم‌نشینی و هم‌دلی خانوادگی یکی از نقاط قوت فیلم است. مسئله‌ی فیلم اساساً این است که دغدغه‌ی خود را بدون واسطه به مخاطب منتقل کند. وقتی شما مستقیم با دوربین حرف می‌زنید، تماشاگر احساس می‌کند در گفت‌وگویی دو نفره با شماست، چشم در چشم، بدون واسطه.

او افزود: این انتخاب بسیار درست بود، و خوشحالم که آنچه در ذهن داشتید، در فیلم اتفاق افتاده است. اگر کسی پیش از دیدن مستند، فرهاد ایرانی را بشناسد، احتمالاً تصور می‌کند با فردی مواجه است که فقدانی بزرگ را تجربه کرده و تلاش کرده با مجموعه‌ای از خلاقیت‌ها بر آن غلبه کند. او ابتدا موزیسین بوده و بعد به سمت عکاسی رفته؛ مثل بسیاری دیگر که از موسیقی به تکنیک رسیده‌اند. اما تفاوت اینجاست که فرهاد ایرانی فقط یک تکنسین نیست، بلکه یک هنرمند است. تکنیک را می‌توان با تمرین آموخت، اما “آرتیست بودن” درونی است. وقتی نشانه‌هایی مانند ماهی سیاه تنها و تغییرات تدریجی در فیلم را می‌بینم، درمی‌یابم که او مفهوم کار خود را می‌شناسد؛ انگار آن غلیان هنری در وجودش جریان دارد. بنابراین نگاه من به آقای ایرانی از یک تکنسین به یک آرتیست تغییر می‌کند.

۲۴۲۲۴۳

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.