به گزارش خبرنگار مهر، فریدون نجفی شامگاه یکشنبه در نشست خبری فیلم موی گرگ در حاشیه سی و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان در سینما ساحل اصفهان، بر رسالت سینما در بازنمایی فرهنگ، اقلیم و زیستبوم ایران تاکید کرد و گفت: در روزگاری که عصر انسان رسانه نام گرفته است، هر فرد خود یک رسانه محسوب میشود و کودکان و نوجوانان روزانه با حجم عظیمی از تصاویر و تولیدات مواجهاند که اغلب ریشه در فرهنگ این سرزمین ندارد.
وی اظهار کرد: در چنین شرایطی سینما باید یادآور شود که ما چه پیشینهای داریم و بر چه اقلیم باارزشی زندگی میکنیم. اگر این اقلیم فراموش شود، ایران با مشکلات بیشتری روبهرو خواهد شد. سینماگران باید فرهنگ و قومیتهای گوناگون را بازتاب دهند تا نسل امروز بداند چه پشتوانه غنی از تمدن چند هزار ساله و طبیعت بکر در اختیار دارد.
نویسنده و کارگردان فیلم موی گرگ با تاکید بر جایگاه محیط زیست افزود: سینما میتواند توجه فرزندان این سرزمین را به مسائل زیستمحیطی جلب کند. مسائلی همچون بحران آب و تغییرات اقلیمی باید در آثار سینمایی بازتاب پیدا کند تا نوجوانان بیش از پیش نسبت به اهمیت حفظ این سرزمین آگاه شوند.
وی درباره تجربه همکاری با کودکان بازیگر در فیلم موی گرگ توضیح داد: گرفتن بازی از کودکان بسیار دشوار است زیرا هر یک دنیای خاص خود را دارند. من تلاش کردم اسما را در مسیر قصه قرار دهم تا بازی طبیعی از وی بگیرم. این کار سخت بود اما نتیجه آن به واقعگرایی فیلم کمک کرد.
نجفی در ادامه به سوابق کاری خود اشاره کرد و گفت: نخستین تجربه جدی من ساخت مستندی درباره آبشار بود که در معتبرترین جشنوارههای مستند دنیا حضور یافت و موفقیتهای قابل توجهی به دست آورد. پس از آن وارد سینما شدم و فیلم بچه گرگهای سیبری را ساختم که در سال ۹۸ موفق به دریافت پروانه زرین شد.
وی درباره پایان فیلم موی گرگ اظهار کرد: پایان باز فیلم تعمدی بود تا ذهن مخاطب درگیر شود. شاید این پایان باعث شود که به ساخت قسمت دوم نیز فکر کنم، چرا که ارتباط تماشاگران با داستان بسیار مثبت بوده است. بسیاری از کارگردانان مانند اصغر فرهادی نیز با چنین پایانهایی مخاطب را به تفکر وادار میکنند.
نویسنده و کارگردان فیلم موی گرگ همچنین به سبک کارگردانی خود اشاره کرد و گفت: فیلم بر پایه رئالیسم و واقعگرایی ساخته شد و از ایجاد تعلیقهای مصنوعی پرهیز کردم زیرا این امر به بنیان مستندگونه فیلم آسیب میزد. هدفم ثبت یک روایت واقعی بود که در عین حال جنبه فرهنگی و اجتماعی نیز داشته باشد.
وی از کیفیت اکران فیلم در سینما ساحل گلایه کرد و افزود: متاسفانه فیلم با نسخهای غیر از دیسیپی روی پرده رفت و کیفیت آن مطلوب نبود که این موضوع برای عوامل فیلم آزاردهنده بود.
نجفی درباره مرز میان سینمای کودک و سینمای درباره کودک توضیح داد: همیشه تلاش کردهام در میانه این دو حرکت کنم. فیلمی بسازم که هم کودک و هم خانواده بتوانند آن را تماشا کنند. هدفم ساخت آثاری ماندگار است که به عنوان سندی فرهنگی از جغرافیا و فرهنگ ایران در ذهنها باقی بماند.
وی با اشاره به چالشهای تولید در مناطق دورافتاده گفت: ساخت فیلم در شهرستانها دشوار است زیرا امکانات لجستیکی محدود است و بسیاری از سرمایهگذاران تمایلی به حضور در چنین پروژههایی ندارند. از سوی دیگر استفاده از گویشهای محلی نیازمند زیرنویس است و دوبله کردن نیز اصالت اثر را از بین میبرد. با وجود این دشواریها، تلاش میکنم به جغرافیای فرهنگی و زبانهای محلی وفادار بمانم.
نجفی درباره سبک تصویربرداری فیلم نیز اظهار کرد: سعی کردم دوربین همسطح با شخصیتها حرکت کند، زمین بخورد و دوباره بلند شود تا با ریتم زندگی کودکان همراه باشد. این نگاه کمک کرد واقعگرایی فیلم حفظ شود و مخاطب احساس نزدیکی بیشتری با قصه داشته باشد.
وی در پایان تاکید کرد: سینما میتواند سالانه دهها فیلم درباره فرهنگ و قومیتهای این سرزمین تولید کند و به نسلهای آینده یادآوری کند که ایران چه پشتوانه ارزشمندی دارد. هدف من ساخت فیلمهایی است که همزمان سرگرمکننده، آموزشی و ماندگار باشند.