هر تریدر موفقی از نظم و مدیریت ریسک صحبت میکند. در قلب این اصول، ابزاری قدرتمند وجود دارد که تریدرهای حرفهای را از قماربازان جدا میکند: حد ضرر. حد ضرر شاید جذاب به نظر نرسد و وعده ثروتمند شدن یک شبه را ندهد، اما کاری به مراتب باارزشتر انجام میدهد: از شما در برابر تصمیمات احساسی، خودتان و غافلگیریهای اجتنابناپذیر بازار محافظت میکند.
اما نکته اینجاست که اکثر تریدرها حد ضرر را اشتباه میگذارند؛ یا آنقدر نزدیک که نوسانات عادی بازار بیرونشان میکند، یا آنقدر دور که عملاً فایدهای ندارد. پس حرفهایها چگونه حد ضرر خود را تعیین میکنند؟ در این یادداشت براساس مطلبی در وبسایت مدیوم (Medium)، روش حرفهای و دقیق تنظیم حد ضرر را یاد میگیرید.
در بازارهای سنتی، افت ۵ درصدی یک سهم معتبر در یک روز خبرساز است، اما در ارزهای دیجیتال، نوسانات ۵ درصدی به ندرت به چشم میآیند. این نوسانات شدید به این معنی است که سرمایه شما همیشه در خطر است. بدون حد ضرر، تنها یک کندل منفی کافی است تا شاهد از بین رفتن بخش زیادی از پرتفوی خود باشید.
اما حد ضرر فقط مربوط به پول نیست، بلکه به روانشناسی شما هم مربوط میشود. دانستن حداکثر ریسک از قبل به شما این امکان را میدهد که با وضوح و بدون ترس معامله کنید. وقتی از حد ضرر استفاده نمیکنید، هر افت قیمت به منزله پایان دنیاست و شما را وسوسه میکند در بدترین زمان ممکن از معامله خارج شوید. با وجود حد ضرر، میتوانید بدون از دست دادن آرامش خود، نوسانات بازار را پشت سر بگذارید.
اکثر مبتدیان حد ضرر را به صورت تصادفی قرار میدهند. مثلاً ۱۰ درصد پایینتر از نقطه ورود یا یک عدد رند مانند ۱,۰۰۰ دلار. مشکل اینجاست که بازار به اعداد رند یا میزان تحمل شخصی شما اهمیتی نمیدهد. بازار به نقدینگی و روانشناسی تریدرها اهمیت میدهد.
اگر حد ضرر شما در جایی قرار گرفته باشد که حد ضرر همه افراد دیگر نیز هست، به احتمال زیاد قربانی «شکار حد ضرر» (Stop-Hunting) میشوید؛ یعنی قبل از اینکه حرکت پیشبینی شده شما اتفاق بیفتد، از معامله خارج میشوید.
حرفهایها هرگز حد ضرر را خودسرانه تعیین نمیکنند. آنها حد ضرر را در جایی قرار میدهند که ایده اصلی معامله اشتباه از آب درآمده باشد. این همان قانون طلایی است.
حرفهایها از ساختار و منطق بازار استفاده میکنند، نه حدس و گمان. آنها به نمودارها نگاه میکنند و میپرسند: «در کجای این معامله، تحلیل من نقض میشود؟»
اگر در پوزیشن خرید (Long) هستید، حد ضرر شما باید زیر یک سطح حمایت منطقی قرار گیرد. اگر آن سطح حمایت شکسته شود، فرضیه معامله دیگر پابرجا نیست، بنابراین خروج از معامله منطقی به نظر میرسد. اگر در پوزیشن فروش (Short) هستید، حد ضرر شما بالای سطح مقاومت قرار میگیرد. نکته کلیدی این است که حد ضرر خود را به ساختار بازار گره بزنید، نه به احساسات یا درصدهای ثابت.
یک حد ضرر که دقیقاً در سطح حمایت قرار گرفته باشد، اغلب در اثر نوسانات عادی بازار فعال میشود. حرفهایها به حد ضررهای خود فضای تنفس میدهند و آنها را کمی فراتر از مناطق حمایت یا مقاومت تعیین میکنند. آنها اغلب از ابزارهایی مانند «میانگین محدوده واقعی» (Average True Range) برای محاسبه این فضای حائل استفاده میکنند.
ATR یک ابزار تحلیل تکنیکال است که میزان نوسانات بازار را در یک دوره زمانی مشخص نشان میدهد. با استفاده از این ابزار، تریدرها میتوانند بفهمند که یک ارز دیجیتال به طور معمول چقدر نوسان میکند و بر اساس آن، حد ضرر خود را به گونهای قرار دهند که توسط نوسانات معمولی بازار فعال نشود.
حد ضررهای ثابت برای مبتدیان خوب هستند، اما حرفهایها انعطافپذیرند. با حرکت قیمت در جهت دلخواه آنها، حد ضرر خود را نیز به سمت بالا (در پوزیشن خرید) یا به سمت پایین (در پوزیشن فروش) جابهجا میکنند. این کار باعث میشود سودهای قفل شده را از دست ندهند و در عین حال پتانسیل افزایش سود را حفظ کنند.
به عنوان مثال، اگر بیت کوین را در قیمت ۲۰,۰۰۰ دلار با حد ضرر ۱۹,۰۰۰ دلار خریداری کنید و قیمت آن تا ۲۴,۰۰۰ دلار افزایش یابد، میتوانید حد ضرر خود را به ۲۲,۰۰۰ دلار منتقل کنید. در این حالت، حتی اگر بازار برگردد، با سود از معامله خارج میشوید، نه با ضرر. این تکنیک حد ضرر را به ابزاری هجومی برای کسب سود تبدیل میکند.
گاهی اوقات، استفاده نکردن از حد ضرر سنتی، هوشمندانهتر است. در آلت کوینهای با نقدینگی بسیار کم یا سرمایهگذاریهای بلندمدت، یک حد ضرر سختگیرانه ممکن است بیش از آنکه مفید باشد، ضرر بزند. در عوض، تریدرها ریسک را با «مدیریت اندازه پوزیشن» (Position Sizing) کنترل میکنند؛ یعنی فقط به اندازهای سرمایهگذاری میکنند که توانایی تحمل نوسان آن را دارند.
برخی دیگر از «حد ضررهای ذهنی» استفاده میکنند؛ یعنی اگر یک سطح کلیدی شکسته شود، به صورت دستی از معامله خارج میشوند. نکته کلیدی این است که حرفهایها همیشه استراتژی خروج خود را میدانند، حتی اگر خودکار نباشد. مبتدیان اغلب اینطور نیستند و این تفاوت اصلی است.
حتی تریدرهای باتجربه نیز در دامها گرفتار میشوند. رایجترین این دامها جابهجا کردن حد ضرر به مناطق دورتر در زمانی است که نزدیک به فعال شدن است، به این امید که بازار برگردد. این مدیریت ریسک نیست، بلکه انکار واقعیت است. اشتباه دیگر این است که حد ضرر را آنقدر تنگ تنظیم کنید که نوسانات عادی بازار بارها و بارها شما را از معامله خارج کند و منجر به ضررهای کوچک و متوالی شود.
راه حل، تعادل است: حد ضرر به اندازه کافی باز باشد تا به معامله فضای تنفس بدهد، اما در عین حال به اندازه کافی تنگ باشد تا در صورت نقض شدن فرضیه معامله، از سرمایه شما محافظت کند.
حد ضرر فقط یک خط روی نمودار نیست؛ بلکه آزمونی نهایی برای نظم و انضباط معاملاتی شماست. با استفاده صحیح، حد ضرر تفاوت بین معامله با اعتماد به نفس و معامله با ترس است. حرفهایها این را میدانند. آنها حد ضرر را به عنوان یک فکر ثانویه در نظر نمیگیرند، بلکه آن را محوریترین بخش هر برنامه معاملاتی تلقی میکنند.
پس دفعه بعد که وارد پوزیشن جدیدی شدید، از خود بپرسید: «در کجای این معامله، تحلیل من اشتباه میشود؟» پاسخ این سؤال دقیقاً همان جایی است که حد ضرر شما باید قرار بگیرد. هر چیز دیگری، صرفاً قمار است.