به گزارش عصر ایران، خوشنویسی شاخص ترین هنر در پهنه سرزمین های اسلامی و بسان زبان هنری مشترک برای تمامی مسلمانان است، چرا که همواره برای مسلمانان ارزش ویژه ای داشته و نه فقط برای کتابت قرآن که قداست این هنر از آن وام میگیرد برای بیشتر هنرها کاربرد دارد و که ارزش گذاری خن با توجه به آیه "ن و القلم و مایسطرون" و " الذی علم بالقلم " به تنهایی خود گویای این حقیقت است.
خوشنویسی به مانند رسانه میتواند نقشی کلیدی در جامعه داشته باشد.هرملتی دارای زبان و نوشتار مختص به خود است که امروزه در حوزه های آموزشی ، اداری ، حقوقی و...با همزبانان خود ارتباط برقرار میکنند و باتوجه به زایش تکنولوژی های جدید رفته رفته کمتر با نوشتن به هر روش ممکن روبرو هستیم و همین چالش در بطن خود نوعی چالش و خلا روانی در خود نهان دارد.
همانگونه که گوش از شنیدن آواهای ناموزون رنج میبرد، چشم هم از دیدن خطوط نازیبا در عذاب بوده و دوستدار لذت بردن از نوشته های چشمنواز است و استفاده از مطالب ارزنده برای پیشبرد رفع نیازهای معنوی و فرهنگی برای آرامش درون به کنار، وجه اجتماعی افراد خوش خط در جامعه منجر به برجسته تر شدن و اعتماد بنفس روزافزون آنها میشود.
هوش مصنوعی با بهره گیری از چند نمونه قابل آموزش، می تواند سبکهای مختلفی را با امکان مدیریت سرعت، خوانایی و قطر خطوط فراهم کند، اما در هنرهای تجسمی بطور خاص خوشنویسی، قلم به عنوان ابزار هنرمند میان دست و احساس اوست و بدیهی است تا یگانگی بین هنرمند تجسمی و ابزارش شکل نگیرد نمیتواند منجر به انتقال احساس هنرمند به مخاطب بشود تا شاهکارهایی از درویش عبدالمجید طالقانی پس از گذشت سده ها همچنان سحرانگیز و چشمنواز رخ بنماید.
مقوله اقتصاد هنر و هنرمندان در ایران بسیار کم سابقه تر از دیگر کشورهای جهان است و نگرش جامعه ما در این مقوله عمری کمتر از یک دهه دارد که ریشه و مبنای آن به برگزاری اکسپوها و حراجی های هنری دانست.
باید تاکید کنم که در زمینه اقتصاد در همه ی بخشها با مشکل روبرو هستیم و تا این لحظه الگوی مناسبی نداریم.
تولید آثار هنری ، عرضه و تقاضا از سوی مردم، بشکلی است که آثار خوبی ارائه می شود گالری ها هم در بخش عرضه در حد توان نقش خوبی ایفا میکنند اما در بخش تقاضادچار معضلاتی هستیم که مردم هم مقصر نیستند بلکه ریشه در گذشته است.
ازطرف مدیرت فرهنگی در کشور برای درک هنر بستر سازی با کیفیتی نشده است و همانگونه که در آموزش در مدارس به منزله زنگ تفریح است خرید آثارهنری هم به مثابه آن در سبد خانوار جایگاهی ندارد.
حراج های تجسمی محملی برای دیده شدن و فروش آثار هنرمندان به شمار می روند و می توانند جایگاه خوبی از این منظر باشند. مشروط بر آنکه هنرمندان، غفلت زده مسائل مالی کمپانی ها نشوند، ضمن اینکه متاسفانه می بینیم در حراج هایی که نام برده اید، ردپای کارشناسی های اصولی هنری کمرنگ بوده و بیشتر سلیقه حاکم است.
کشورهای همجوار ما که هیچ سابقه درخشان و تاریخی در هنر خوشنویسی ندارند، به مراتب بیشتر از ایران فعالیت دارند و جشنواره های متعدد سالانه با جوایز کلان ارزی را مدیریت می کنند و به هنر ایران به خصوص خوشنویسی و نقاشیخط اهمیت بیشتری می دهند؛ آن هم بدون پشتوانه های درخشان فرهنگی و تمدنی !!!
برای توسعه هنر و معرفی هنرمندان برجسته و استادان صاحب عیار کار شایسته ای نشده یا حراجی در قد و قواره «کریستی» و «بونامز» نداشته ایم، بنابراین طبیعی است که اغلب هنرمندان ایرانی چشم شان به سمت حراج های آن سوی آب است.
خط شکسته را اصیل ترین خط تماما ایرانی میدانم و در دوره معاصر به جایگاهی حقیقی تر دست یافته است. ترکیب بندی و طراحی صفحه در این نوع خط در گذشته همواره از اقلام ریز و غالبا از یک قلم استفاده میشد.
در حالیکه در دروه معاصر به همت دست و ذوق و توانمندی استاد یدالله کابلی خوانساری که بیش از نیم قرن فراتر از حدتوان در آموزش ، پرورش هنرجویان ، چاپ کتب آموزشی ونفیس ، حضور در کنفرانس های بین المللی و معرفی هنر فاخر ایرانی زحمات و مرارت های فراوان کشیده اند ، علاوه بر پایبندی به اصول از اقلام مختلف از غبار تا جلی و شش دانگ در یک صفحه ترکیب کرده و بااین ویژگی بارز در این عصر چنان فرم و فضایی دراین شیوه بوجودآوردند که نشان از تنوع و تازگی آن دارد و این طراوت چشمنواز را بی مناسبت با بهار نمیدانم و باید بگویم این خط شریف بهار خطوط ایرانی است. بهاری که عطر شمیمش را به مردی از خوانسار وامدار است.
اختلاف سلیقه و ذائقه هنری امری غیرقابل انکاردر هر هنری است . در واقع مبنای آن اگر انگیزه های شخصی نباشد، هیچگاه دچار مشکل نخواهد کرد.
پارامتر دیگری که در این راستا به آن پرداخته نشده، آموزش نقد هنری است.