به گزارش خبرنگار مهر،ایران، بهعنوان یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر نفت و گاز جهان، با شبکهای از میادین مشترک روبهروست که از خلیج فارس تا مرزهای خشکی امتداد یافتهاند. این میادین، که با کشورهای همسایه همچون قطر، عراق، امارات و ترکمنستان مشترکاند، سهم قابلتوجهی از ذخایر انرژی کشور را تشکیل میدهند.
در این شرایط، هرگونه برداشت یک طرف، تأثیر مستقیم بر سهم و بازده طرف دیگر دارد. فقدان همکاری رسمی و مدلهای مدیریت مشترک، موجب رقابت شتابزده و فشار مضاعف بر مخزن شده و در نهایت ذخایر قابل برداشت کاهش مییابند.
یکی از راهکارهای آزمودهشده در جهان برای حل این مشکل، توافق یکپارچهسازی مخزن است؛ قراردادی که مخزن را به یک واحد عملیاتی تبدیل میکند و سهم هر طرف را بر اساس برآورد کل ذخایر قابل استحصال تعیین میکند، نه بر اساس مرز سیاسی.
وضعیت ایران در توسعه میادین مشترک چگونه است؟
در حال حاضر، ایران در اغلب میادین مشترک خود، سیاست توسعه مستقل دارد. بهعنوان مثال:
-
پارس جنوبی: قطر با اجرای بیش از ۲۰ فاز عملیاتی و استفاده از بهترین شرکتهای بینالمللی، برداشت روزانهای دو برابر ایران دارد.
-
آزادگان و یادآوران: عراق با سرعت بالا توسعه میدهد و بخشی از نفت به سمت چاههای آن کشور حرکت میکند.
در این مدل مستقل، هر کشور تلاش میکند سریعتر برداشت کند تا عقب نماند؛ این رقابت باعث افت فشار و کاهش طول عمر مخزن میشود.
تجربه موفق خارجی: نروژ و بریتانیا در دریای شمال
در دهه ۱۹۷۰ میلادی، نروژ و بریتانیا بر سر میدان نفتی مشترک «Statfjord» در دریای شمال با اختلاف مرزی روبهرو شدند. این میدان از بزرگترین ذخایر نفت و گاز اروپا بود و هر اقدام یک طرف میتوانست بر تولید طرف دیگر اثر بگذارد.
بهجای ورود به رقابت، دو کشور توافق یکپارچهسازی مخزن امضا کردند که مهمترین عناصرش عبارت بودند از:
-
تشکیل کمیته مشترک فنی ـ حقوقی با حضور نمایندگان دولت و شرکتهای بهرهبردار هر دو کشور.
-
مدلسازی جامع مخزن بر پایه دادههای لرزهای، چاهنگاری و شبیهسازی سیالات.
-
تعیین سهم برداشت هر کشور بر اساس درصد ذخایر قابل استحصال، نه مرز سیاسی.
-
مدیریت مشترک عملیات تولید شامل برنامه حفاری، نرخ برداشت، روشهای افزایش بازیافت و تزریق برای حفظ فشار.
-
زیرساختهای مشترک: سکوهای حفاری و خطوط لوله انتقال به ساحل بهصورت مشترک ساخته شدند تا هزینهها کاهش یابد.
نتیجه مثبت این همکاری چه بود؟
-
بهرهبرداری پایدار بیش از ۳۰ سال بدون افت فشار بحرانی.
-
افزایش ضریب بازیافت به بیش از ۵۵ درصد که در زمان خود رکورد جهانی بود.
-
صرفهجویی میلیاردی در هزینه سرمایهگذاری و عملیاتی.
-
تبدیل میدان به منبع پایدار انرژی برای هر دو کشور و تحکیم روابط سیاسی.
این تجربه بعداً الگو شد و در سایر میادین دریای شمال نیز اجرا گردید، از جمله در همکاری سهجانبه نروژ، بریتانیا و هلند در میدان گازی مشترک Frigg.
چرا این مدل برای ایران ارزشمند است؟
با توجه به برداشت بالاتر همسایگان ایران از بخشهای مشترک، اجرای توافق یکپارچهسازی مخزن میتواند:
-
جلوگیری از کاهش سریع فشار و نابودی بخش ایرانی مخزن.
-
افزایش برداشت نهایی و در نتیجه افزایش درآمد ارزی.
-
کاهش هزینههای زیرساختی از طریق مشارکت در ساخت سکوها و خطوط لوله.
-
ایجاد بستر دیپلماتیک مثبت که رقابت را به همکاری تبدیل میکند.
چالشهای پیشرو چیست؟
البته شرایط ایران با نروژ و بریتانیا تفاوت دارد زیرا تحریمها مانع حضور شرکتهای بینالمللی در پروژههای مشترک میشوند. سطح اعتماد سیاسی با برخی همسایگان پایین است. نبود قانون جامع داخلی برای مدیریت مشترک میادین باعث میشود هر توافق احتمالاً به اختلاف منجر شود.
با این حال، حتی توافقات محدود در یک یا دو میدان مهم – بهعنوان نمونه در پارس جنوبی یا آزادگان – میتواند اثرگذاری الگوی دریای شمال را در ایران نشان دهد و مسیر را برای گسترش به سایر میادین هموار کند.
نمونه موفق همکاری نروژ و بریتانیا ثابت کرده که توافق یکپارچهسازی مخزن نهتنها میتواند منازعات مرزی را حل کند، بلکه از نظر اقتصادی و فنی، برتری چشمگیری نسبت به برداشت مستقل دارد. ایران با درس گرفتن از این تجربه، میتواند مسیر رقابت فرسایشی را تغییر دهد و از ظرفیت کامل ذخایر مشترک خود بهرهمند شود؛ البته این مسیر نیازمند اراده سیاسی، چارچوب حقوقی محکم و برنامهریزی فنی دقیق است.