شهریور ماه سال ۱۴۰۱ اتوبوس زائران کربلا که از تهران به سمت ایلام حرکت کرده بود در محور همدان دچار انفجار و آتش سوزی شد که در این حادثه دخترک یک و نیم سالهای به نام دلوین جان خود را از دست داد. در بررسیهای به عمل آمده مشخص شد این انفجار به دلیل بمب گذاری گروهک داعش رخ داده بود که در تحقیقات به عمل آمده دو مرد داعشی به همراه یک زن جوان که همسر یکی از این دو نفر بود شناسایی و دستگیر شدند.
متهمان در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب محاکمه شده و برای هر سه نفر به اتهام محاربه حکم اعدام صادر شد. متهمان همچنین روز گذشته در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به اتهام قتل دلوین پای میز محاکمه رفتند.
در دادگاه
در این جلسه هر سه متهم به همراه اولیای دم پرونده حاضر بودند و کودک خردسال متهم زن پرونده نیز در آغوش او بود. در ابتدای جلسه رسیدگی مادر دلوین شکایت خود را مطرح کرد و گفت: من به همراه کودک خردسال خود و همچنین خانوادهام راهی سفر زیارتی شده بودم.
فرزند من شیرخوار بود و زمانی که انفجار رخ داد در حال شیر دادن به او بودم. حالا فرزند بیگناه من به شهادت رسیده و این خانم که در این جنایت دست دارد فرزندش را در آغوش دارد. من برای هر سه نفر تقاضای اشد مجازات دارم. من تقاضای دریافت دیه دخترم را دارم و خودم هم در این جنایت دچار آسیب شدم که تقاضای دریافت دیه صدمات وارد شده را دارم.»
سپس متهم ردیف اول به نام ماجد که همراه همسر خود بازداشت شده است در جایگاه دفاع حاضر شد. او با ظاهر داعشی و لحن و گویش داعش شروع به صحبت کرد و گفت: «من این محکمه را قبول ندارم و هیچ صحبتی نمیکنم.» وکیل ماجد در ادامه جلسه رسیدگی در دفاع از موکل خود گفت: «موکل من و همدستانش بعد از بمبگذاری از این اقدام پشیمان شدند، اما به همدیگر دسترسی نداشتند تا عملیات خنثی سازی بمب را زودتر انجام دهند. به همین دلیل قبل از اینکه فرصت پیدا کنند که بمب را خنثی کنند، انفجار رخ داد.»
بعد از ماجد نوبت به همدست او به نام حبیب رسید که از خود دفاع کند. متهم در دفاع از خود گفت: «من از جریان انفجار بمب در آن اتوبوس کلا بیاطلاع بودم. حدود یک ماه بعد از حادثه بود که فهمیدم چنین اتفاقی رخ داده است. در خبرها اظهارات مسافران را خواندم که گفته بودند انفجار همراه با نور و شعله همراه بوده است که این شیوه انفجار با منفجر شدن بمبهایی که من میساختم خیلی متفاوت بود. این انفجار کار ماجد بود.»
در این قسمت قاضی گفت: «فیلمهایی وجود دارد که نشان میدهد شما با فرمانده ماجد که او را امیر صدا میزدند بیعت کرده بودی.» متهم گفت: «من بمب ساخته بودم و بمبها را در محلهای دیگری جاگذاری کرده بودم، اما بعد پشیمان شدم و شروع به جمع کردن بمبها کردم.»
قاضی پرسید: «اگر قصد تو تخریب و تهدید نبود به چه علت این تعداد بمب ساختی؟» متهم گفت: «ما توانایی ساختن بمب داشتیم و میتوانستیم هر تعدادی که بخواهیم بمب بسازیم. ما این بمبی که منفجر شده ساخته دست من نبود.» سپس نوبت به دفاعیات متهم ردیف سوم یعنی همسر ماجد رسید که این زن جوان در دفاع از خود در برابر اتهام معاونت در قتل از طریق بمب گذاری گفت: «من در جریان تصمیمات این افراد نبودن و نمیدانستم قرار است بمب کار بگذارند.»
قاضی گفت: «تو از بیعت شوهرت و همدستش فیلم گرفته بودی.»
متهم گفت: «من فیلم نگرفتم و شبی که صحبت میکردند به من گفتند که از اتاق بیرون برو، چون صحبت مهمی داریم.»
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهمان برای صدور رأی وارد شدند.