خبرگزاری مهر - گروه استان ها، عباس نورزایی*: امام خمینی (ره) در سال ۱۳۵۹ سخنی تاریخی بر زبان آوردند: ما امیدواریم که بشر به رشدی برسد که مسلسلها را به قلم تبدیل کند. آن قدری که قلم و بیان به خدمت بشر بوده است، مسلسلها نبودهاند. این جمله، پیام آشکاری داشت؛ قلم و اندیشه قدرتی بالاتر از سلاح دارد و اگر بشریت به رشد واقعی برسد، ابزار جنگ جای خود را به ابزار دانش و فرهنگ خواهد داد. ایشان همچنین فرمودند: این علم است که میتواند جلوی این فسادها را بگیرد.
این بیان، حقیقتی بنیادین را آشکار میسازد: تنها از رهگذر دانش و تولید فرهنگی اصیل میتوان با ریشههای فساد، خشونت و انحطاط مبارزه کرد. بر همین اساس، همه برنامههای توسعهای کشور باید علم و فرهنگ را در کنار امنیت و سیاست، بهمثابه ابزار اصلی اصلاح جامعه در نظر گیرند.
اما نگاهی به شرایط استان سیستان و بلوچستان، چالشی جدی را نمایان میسازد. در این منطقه، بودجههای کلان در حوزه های غیرفرهنگی هزینه میشود، در حالیکه بخش فرهنگ با کمترین اعتبار دستوپنجه نرم میکند. بسیاری از نیروهای فعال در حوزهی فرهنگ، فاقد پشتوانه مالی هستند و توان اجرای طرحهای مؤثر را ندارند. حتی آنگاه که یک درصد از اعتبارات دستگاههای اجرایی بناست صرف کار فرهنگی شود، عملاً به هزینههای غیرمرتبط اختصاص مییابد و سهم واقعی فرهنگ ناچیز میماند. این در حالی است که رهبر انقلاب بارها بر تولید کار فرهنگی فاخر و پرهیز از فعالیتهای سطحی و تکراری تأکید کردهاند. با این وجود، فاصله وضع موجود با آن تراز مطلوب بسیار زیاد است.
متأسفانه شورای فرهنگ عمومی و دستگاههای متولی نیز نتوانستهاند نقش عمقی و حمایتی خود را ایفا کنند. اغلب، حلقهای عمل کرده و از ورود نیروهای مستقل و پژوهشگران قابل جلوگیری میکنند. گاه نیز وقتی شرایطی برای تولید آثار فرهنگی یا رسانهای فراهم میشود، نگاه شتابزده و سطحی حاکم میگردد و محصولی کممایه با هدف درآمدزایی برای کارگردان یا گروهی خاص به جامعه عرضه میشود.
این وضعیت در حالی ادامه دارد که ظرفیتهای بزرگی در استان و کشور مغفول ماندهاند. پژوهشگری دلسوز، ۱۵ هزار ضربالمثل محلی را گردآوری کرده است، اما بهدلیل نبود حمایت مالی، از انتشار این میراث فرهنگی بازمانده است. نگارنده نیز با تلاش فردی محتوای ۹ عنوان کتاب را آماده چاپ دارد، اما دستگاههای فرهنگی یا از بودجه کافی برای حمایت بیبهرهاند یا در حلقههای بسته مدیریتی، راهی برای ورود پژوهشگران مستقل باز نمیکنند.
روابطعمومیها نیز اغلب به بنرسازی، خبرسازی و آرایش و پیرایش مدیران بسنده کردهاند و از کارهای عمیق و پژوهشی فاصله گرفتهاند. از سوی دیگر، معدود فعالیتهای فرهنگی انجامشده نیز هیچگاه مورد سنجش اثربخشی قرار نمیگیرند تا مشخص شود آیا واقعاً تغییری در سطح فرهنگ عمومی ایجاد کردهاند یا نه؟
برای عبور از این شرایط، نیازمند بازنگری جدی در سیاستگذاری فرهنگی استان و کشور هستیم. نخست، باید بودجهای مشخص، پایدار و شفاف برای فعالیتهای پژوهشمحور و فرهنگی اختصاص یابد و از انحراف آن جلوگیری شود. دوم، صندوقی حمایتی با مشارکت دستگاههای اجرایی ایجاد شود تا پژوهشگران مستقل بتوانند بدون نیاز به پیوستن به حلقههای محدود، آثار خود را منتشر کنند. سوم، شورای فرهنگ عمومی و روابطعمومیها باید از سطح تبلیغات و اقدامات نمایشی عبور کرده و به تولید محتوای اصیل و اثربخش روی آورند. چهارم، شاخصهای سنجش کارآمدی پروژههای فرهنگی تدوین شود تا هر طرح نهتنها اجرا، بلکه ارزیابی نیز بشود. و در نهایت، در کنار توجه به امنیت و توسعهی عمرانی، باید فرهنگ و پژوهش بهعنوان زیربنای واقعی امنیت پایدار و رشد اجتماعی در اولویت سیاستگذاری قرار گیرد. تنها با این نگاه میتوان سخن امام خمینی را محقق ساخت که فرمود: «قلم، خدمتی بزرگتر از هر مسلسل به بشریت کرده است».
*کارشناس و تحلیلگر فرهنگی اجتماعی