عصر ایران؛ حسین ایزدپناه * - اصولا برای هنرمندان ایرانی در بخش های مختلف آنچه را که هنر وارد مقوله اقتصاد می کند متفاوت است . شاید اولین مسئله این باشد که آیا هنر می تواند به عنوان یک شغل و حرفه ای برای تامین معیشت،رضایت خاطر یک هنرمند را جلب کند یا خیر ؟ و یا اینکه آیا باید به هنر به عنوان یک شغل یا مسیری برای تامین اقتصاد و معیشت نگاه کرد ؟
برای پاسخ به این دو سوال و سوالهایی مشابه این در مرحله اول باید شرایط اقتصادی و اجتماعی گروه هدف را در نظر گرفت . وقتی در قالب قیاس، ایران را با دیگر کشورهای اروپایی یا حتی همین کشورهای حوزه خلیج فارس مقایسه می کنیم و یا اینکه شاخه های مختلف هنر مثل سینما و موسیقی با نقاشی یا عکس و ظرفیت تجاری سازی شان مورد ارزیابی قرار می دهیم ، تحلیل ها متفاوت خواهند بود .
بدون شک ایران مهد تمدن و شکوه فرهنگ و هنر به حساب می آید و هنر ایرانی در جهان صاحب نام و اعتبار هست اما شاید بواسطه گره هایی که بر سر اقتصاد و سیاست در طول چند دهه گذشته قرار گرفته است پای هنر ایرانی را نیز برای حضور در سطوح جهانی به خود بند کرده است . اما علیرغم همه این مسائل و مشکلات هنرمندانی نیز هستند که با مشارکت در نمایشگاه ها و گالری های بین المللی مسیر خود را برای بودن در دهکده جهانی باز می کنند.
برای صحبت در این باره با یکی از این هنرمندان به گفتگو نشستیم سرکار خانم زینت پارسا نقاش و مدرس دانشگاه همچنین عضو نقاشان اتحادیه اروپا است . او بیش از 174 مشارکت در نمایشگاه های داخلی و خارجی را در کارنامه خود دارد و تا کنون موفق به اخذ 15 دیپلم افتخار از سراسر جهان شده است .
زینت پارسا نقاش در کنار دو اثر خود
تعریف شما از اقتصاد هنر چیست ؟ و آیا اطلاق مفهوم اقتصادی به هنر، می تواند جایگاه هنرمند به درستی تعریف کند ؟
هنر به رشتهای خاص محدود نمیشود و در همه شاخههای آن، مسئله مالی محرک اصلی بسیاری از فعالیتهاست. هنرمند برای گذران زندگی و تداوم مسیر هنری خود نیازمند تأمین مالی است؛ زیرا در غیر این صورت به جای تمرکز بر ارتقای هنر، گرفتار مسائل حاشیهای زندگی میشود و این امر به ابتذال و در نهایت نابودی هنر یک سرزمین میانجامد. نگاهی به سینمای ایران گویای روشنی از این وضعیت است: کارگردانی که توان ساخت اثر ارزشمند ندارد و تهیهکنندهای که به دلیل ملاحظات اقتصادی به سمت حاشیه یا حتی ضدهنر گرایش پیدا میکند؛ روندی که در سینمای ایران بهخوبی مشهود است.
بازار آثار هنری در ایران به نسبت دیگر کشورها چگونه است ؟
غیر حرفه ای است. نه تنها در ایران بلکه در سراسر خاورمیانه نیز همینطور است و این مشکل از نبود فرهنگ سازی صحیح در حوزه هنر و هنرمند است و نقص کپی کاری و ارج به هنر های خلاقانه و بکر، موجب کسب پیشرفت خواهد شد.
آیا نقاشی ایرانی توانسته است در مارکت جهانی آن طور که باید معرفی شود ؟
خیر. همان بعد اقتصادی، یکی از بزرگترین چالش های هنرمندان است و حمایت از آرتیست های خاص، سبب شده استعداد های جدید رانده شده و کسانی که دغدغه مالی ندارند، مورد حمایت قرار بگیرند، در نتیجه هنر به خصوص در هنرهای تجسمی تبدیل به یک کالای لوکس شود.
تابلو نقاشی اثر زینت پارسا
شما به عنوان یک هنرمند نقاش و گالری دار تا چه اندازه فکر می کنید در معرفی نقاشی خود و دیگر هنرمندان ایرانی موفق بوده اید ؟
در درجهٔ اول من مروج افکار خودم هستم. آثاری که در خارج از ایران به نمایش گذاشتم، شگفتی هنرمندان دیگر کشورها را برانگیخت و آنان را متوجه جایگاه والای هنر در ایران کرد. به این ترتیب توانستم ایران و هنرمند ایرانی را بهعنوان رقیبی جدی و غیرقابلانکار معرفی کنم؛ مسئلهای که موجب شگفتی بسیاری از هنرمندان شد.
استقبال از آثار هنری ایران در گالری ها و حراجی های بین المللی چگونه است ؟
یک جا شما یک تفکر جدید ارائه می دهید و یک جا شما یک هنر دیده نشده را ارائه می دهید. هنر دیده نشده خودش شامل ساخت یک هنر بکر با یک هنری که به دلیل جغرافیایی یا سیاسی گم افتاده است، که البته همه آنها جذابیت خود را دارند و یک مورد سخت هست. شما پا در حیطه غربی ها بکنید. چیزی که به آن ادعا و سالیان سال تجربه، برای من مورد آخر هست. من در آثارم پا را از گلیم خود درازتر کرده ام و چیزی که آنها به آن ادعا دارند را به شکل خودم ارائه می دهم. بنابراین اگر راجع به جذابیت های هنر یک هنرمند صحبت می کنیم اول در نقد هنر مدرن به آن توجه می شود که آیا به شکل وراثتی به او رسیده است یا زاده افکار هنرمند است.
از تجربیات خود در اجرای نمایشگاه های خارجی و داخلی برای ما توضیح دهید ؟
نبود ارائه درست، نقد کارشناسانه و منابع قابل اعتماد در ایران باعث شده است هنرمندانی که در خارج از کشور به موفقیتهای بینالمللی دست یافتهاند، در داخل کشور ناشناخته بمانند.
* کارشناس ارشد بازرگانی و عضو انجمن دوستی ایران و چین