خبری که همه پیش بینی آن را میکردیم، بالاخره رسانهای شد. رضا غندیپور به همان مسیری رفت که پیش از این بقیه رفته بودند. داستان خیلی ساده و سرراست است؛ در فوتبال حرفهای اساس کار بر تجارت و بیزینس گذاشته شده و به شکل کاملاً قانونی، باشگاهها با استخدام استعدادیابها، نوجوانان و جوانان با استعداد را جذب و با قراردادهای بلند مدت آنها را به خدمت میگیرند و سپس به سایر باشگاهها قرض میدهند.
به این ترتیب بازیکن به جای دیگر میرود تا شانس بازی پیدا کرده و تجربه کسب کند. اگر خوب باشد و جواب بدهد، سر سال به تیم اصلی خود برمیگردد و آن وقت این باشگاه از او استفاده میکند. اگر هم نه، بعد از چند بار قرض دادن او را با رقمی بهتر به تیمی دیگر میفروشند و درآمدزایی می کنند.
همین حالا تمام باشگاههای ریز و درشت دنیا بیش از ۵۰ بازیکن را تحت قرارداد حرفهای خود دارند اما در رقابتهای داخلی و بینالمللی تنها از یک لیست ۲۵ نفره استفاده میکنند. همین حالا برخی بازیکنان ما مثل علی کریمی از لیست کاسری اسپر ترکیه بیرون ماندهاند.
این تجارت، اساس فوتبال حرفه ای و راه درآمدزایی است و تنها در کشورهایی نیست که فوتبال دولتی و از بودجه عمومی ارتزاق می کند! بهشت مدیران هزینه که فقط بلدند پول بگیرند و خرج کنند. دهههاست در آسیا و حوزه خلیج فارس نیز باشگاه داری بر اساس قوانین حرفهای دنبال میشود و متاسفانه هنوز ما در ایران، رویای آن را داریم...
آنها استعدادهای جوان ما را با کمترین هزینه استخدام میکنند و سپس او را به تیمهای دیگر قرض میدهند. مثالها آنقدر زیاد است که میتوان از روی آن شاهنامه نوشت؛ از علیرضا بیرانوند ملی پوش با تجربه تا اللهیار صیادمنش جوان، از ملیپوشانی که به بلژیک و پرتغالی رفتند تا جوانانی که سر از لیگ روسیه درآورند، همه و همه گواه این تجارت هستند و مثل هر تجارت دیگر، چه بسیار استعدادها که نمی توانند خود را با شرایط وفق و تباه می شوند...
بمب نقل و انتقالاتی این فصل رضا غندیپور بود که بجای پیشرفت در استقلال و پرسپولیس، راهی همین مسیر و شباب الاهلی شد و فقط چند دقیقه به او فرصت رسید، حالا بعد ۶۴ روز خبر از حضور قرضی او در الوحده می رسد که به لطف حضور مورایس و شناخت او از فوتبال ماست.
همین باشگاه شباب الاهلی چند سال قبل همین کار را با مهدی قائدی کرد. اورا به خدمت گرفت و بعد از چند بازی قرض داد. قائدی در استقلال لیگ ۲۲ احیا و دوباره قرض داده شد! بعد در اتحاد کلبا به لطف فرهاد مجیدی چنان احیا شد که شباب الاهلی با چند برابر هزینه او را فروخت.
معلوم نیست رضا غندیپور بتواند مثل قایدی خود را احیا کند یا به جمع ستارههای سوخته اضافه خواهد شد. اما این حقیقت کماکان هست که چرا باشگاههای خود ما نمیتوانند از استعداد و پتانسیل جوانان ایرانی استفاده کنند؟
مگر ما مدعی داشتن فوتبال حرفهای نیستیم؟ مگر ما از صبح تا شب از بیپولی ناله نمیکنیم؟ چرا نمیتوانیم بازیکنان جوان خود را مثل کشورهای عربی با قراردادهای بلند مدت استخدام و آنها را قرض بدهیم؟ یا بعد سر فرصت بفروشیم؟ حداقل ما ایرانیها دلمان برای هموطنان خودمان میسوزد، نه مثل کشورهای عربی که به استعدادهای ما به چشم یک کالا و سرمایه نگاه میکنند.
اینجا را بخوانید: پدیده فوتبال ایران در شباب الاهلی دوام نیاورد/ رضا غندیپور به الوحده پیوست +عکس