این معلم که شش سال از عمر خود را صرف آموزش در مناطق محروم کرده، از وعدههای توخالی مسئولان گلهمند است: «قرار بود قرارداد ما به کار معین تبدیل شود، اما هر سال همان حقالتدریس باقی ماندیم. حتی وزیر آموزش و پرورش، آقای کاظمی، در سفر به همدان قول پیگیری داد، ولی هیچ تغییری ایجاد نشد.»
او با حسرت از تفاوت شرایط خود با همکاران رسمی میگوید: «آنها تابستانها حقوق و مزایا دارند و با خیال راحت به کلاس برمیگردند. اما ما هر سال با ترس از بیکاری یا کنار گذاشته شدن بهعنوان نیروی مازاد روبهرو هستیم.»
این معلم از سالها تلاش در روستاهای دورافتاده میگوید: «با همه سختیها کنار آمدیم، به امید روزی که ثبات شغلی پیدا کنیم. اما حالا میبینیم نیروهای تازهوارد از دانشگاه جایگزین ما میشوند.»
وضعیت مالی این معلم نیز تعریفی ندارد: «حقوق ۱۳ میلیون تومانیمان حتی قابل گفتن نیست. گاهی چند ماه حقوق عقب میافتد و در تابستان نه حقوق داریم و نه بیمه. بیمه ما هم همیشه ناقص بوده و چند ماه از سال کلا قطع میشود.»
او درباره آزمون استخدامی میگوید: «در شهر کوچک ما، از ۴۰ نفر فقط دو نفر قبول شدند، آن هم با سهمیه یک نفر. در حالی که بازنشستهها دوباره دعوت به کار میشوند، ما با تجربه و انگیزه کنار گذاشته میشویم.»
این معلم در پایان با ناامیدی و اندکی امید میگوید: «سالهاست وعده شنیدهایم، اما هیچ نتیجهای ندیدهایم. امیدوارم اینبار مسئولان کاری کنند تا انگیزهمان از دست نرود.»