به گزارش اقتصادنیوز، پس از دیدار روز دوشنبه دونالد ترامپ با نخستوزیر اسرائیل در کاخ سفید، رئیسجمهور آمریکا، این روز را روزی تاریخی در تمدن بشری خواند. این سخنان، حتی از زبان رئیسجمهوری مثل ترامپ که به اغراق معروف است، انتظارات نسبت به طرح صلح پیشنهادی او را بیش از حد بالا برده است.
استیون کالینسون در گزارشی در سیانان نوشت: دولت کنونی آمریکا هر خبری را به عنوان دستاوردهایی تحولآفرین اعلام میکند و تنها راهبرد ایجاد صلح توسط آن، خوشبینی افراطی نسبت به نتیجه است و بدین ترتیب، طرف مقابل را وادار به قبول توافقات مدنظر خود میکند.
با این وجود، بحران انسانی در غزه آنقدر فاجعهبار و وحشتناک است و هر امیدی برای پایان دادن به این رنج بزرگ انسانی، باید با اشتیاق دنبال شود.
طرح جدید ترامپ ظاهراً جدیترین، سنجیدهترین و گستردهترین تلاش دولت او برای پایان دادن به جنگ غزه تا کنون است. طرحی که اگر کامل اجرا شود، شاید فضای لازم برای فرایندی میانجیگرانه درباره مناقشه اسرائیل و فلسطین را ایجاد کند.
چنین طرحی مشخصا از طرح پیشین ترامپ که به بازسازی خاورمیانه معروف بود، واقعبینانه تر است. طرحی که با ادعای ساختوسازهای لوکس و تبدیل نوار غزه به منطقهای لاکچری، قرار بود در پی خرابههای تهاجم اسرائیل ایجاد شود و اجرای آن احتمالا برای ماهها به طول میانجامید. عبور ترامپ اما از این طرح، به معنای این است که او فهمیده که چنین درگیری خشنی را نمیتوان با معاملههای سطحی و هنر معاملهای که در املاک انجام میداد، خاتمه داد. ترامپ در جلب رضایت علنی نتانیاهو برای امضای طرحی که نشانههای واضحی از دیدارهای اخیر او با رهبران عرب و مسلمان را داشت، پیشرفتهایی بهدست آورد.
با این وجود، همیشه طرحهایی برای ایجاد صلح در خاورمیانه وجود داشته است. دهها طرح از سوی آمریکا، اروپا، عربستان و سایر کشورهای عربی ارائه شدهاند. اما بیشتر آنها هرگز عملی نمیشوند؛ چراکه تاریخ پیچیده منطقه و همچنین فرصتطلبیهای سیاسی در طرفین، همیشه به عنوان مانع عمل کرده است. بههمین دلیل، ترامپ باید برای حل مشکلاتی که ریشههای صدها و هزاران ساله دارند، در استفاده از جملاتی مانند « ما به صلح خیلی خیلی نزدیکیم»، احتیاط کند.
برای مثال، هماهنگی برای آزادسازی گروگانها ظرف ۷۲ ساعت که در طرح کنونی پیشبینی شده است، کار سنگینی است. در میدان نبرد پرتنش غزه، هر حادثهای میتواند شعلهای برافروزد که هر یک از طرفها از آن بهانهای بسازد تا طرح صلح ترامپ را کنار بگذارند.
اظهارات ترامپ پس از این نشست، یادآور تجربه دیگر او در پرونده اوکراین، پس از نشست آلاسکا با پوتین است. نشستی که با ادعاهای بلندپروازانه و عکسهای خبری زیادی همراه بود، اما در نهایت در پایان سیلاب خون و درگیری، ناکام ماند. ترامپ آشکارا عاشق لحظات بزرگ است و از کارهای کوچک و تلاشهای طاقتفرسا در دیپلماسی، خسته میشود.
مسیری که او در مورد هردو پرونده پیموده است نشان میدهد که کاخ سفید اغلب در فهم زمینه و جریانهای عاطفی، تاریخی و سیاسی بازیگران درگیر، ناکام مانده است و همین خلا موجب میشود تا طرفین نسبت به رسیدن به توافقات، ناسازگارانهتر عمل کنند.
سرنوشت ابتکار جدید خاورمیانه ترامپ ممکن است به مجموعهای از پرسشها وابسته باشد. پرسش اول اینکه آیا ترامپ حاضر است تا تمام زمان، انرژی و توجه خود را در هفت روز آینده، معطوف حل بزرگترین مناقشه خاورمیانه سازد؟
دومین پرسش این است که آیا او از قدرت آمریکا و همچنین شخص خود برای تحت فشار قرار دادن کسی چون بنیامین نتانیاهو که همواره مورد حمایت او بوده است، استفاده خواهد کرد؟
و پرسش آخر اینکه آیا دولتی که از کاه موفقیت کوه میسازد، قادر به جلوبردن فرایندهای دیپلماتیک پیچیده در پشت پرده و ایجاد اعتماد در طرفین خواهد بود، یا فقط به دنبال هیاهو و فرصتی برای رسانهای کردن اقدامات نهچندان موثر خود خواهد ماند؟
طرح صلحآمیز 20 مادهای دونالد ترامپ شامل آتشبس فوری و آزادسازی هرچه سریعتر گروگان هاست که به موجب آن، عقبنشینی مرحلهبهمرحله نیروهای اسرائیلی را به دنبال خواهد داشت. همچنین در این طرح به خلع سلاح کامل حماس، غیرنظامیسازی غزه و تشکیل دولت انتقالی تحت نظارات یک نهاد بینالمللی اشاره شده است.
سی ان ان مدعی می شود: بزرگترین ریسکی که متوجه این طرح است، امتناع احتمالی حماس از تحویل گروگانها،زنده و کشته، ظرف 72 ساعت پس از تایید نتانیاهو است.
از منظر بدبینانه، این دقیقا همان نقطهای است که نتانیاهو به آن برای ادامه جنگ به آن امیدوار است؛ چراکه پس از آن میتواند با چراغ سبز آمریکا، به پیشرویهای خود در خاک غزه ادامه دهد.
بنیامین نتانیاهو در سفر خود به واشنگتن در روز دوشنبه، بیش از همیشه به آمریکا و دولت آن وابسته بهنظر میرسید، چراکه منزویتر شدن رژیم اسرائیل در سطح جهانی درحال گسترش است. انسانهایی که پس از حمله 7 اکتبر، همدردی و اندوه خود را با اسرائیل نشان داده بودند، اکنون این رژیم را بهخاطر کشتار گسترده غیرنظامیان در غزه به بهانه مقابله با حماس، سرزنش میکنند. اینبار اما بهنظر میرسید که رئیسجمهور آمریکا پس از ماهها چشمپوشی از اقدامات اسرائیل، درحال فشار آوردن به نخستوزیر این رژیم است.
دونالد ترامپ در استدلالی گفت که مردم اسرائیل هم از جنگ خسته شدهاند و به دنبال یک صلح واقعی هستند. او درحالی که همچنان از بهرسمیت شناخته شدن فلسطین توسط کشورهای اروپایی انتقاد میکرد، نشان داد که تا حدودی انگیزه آنان را از این اقدام درک میکند. او در ادامه گفت: آنها اینکار را انجام دادند چون از آنچه که برای دهههاست در حال رخ دادن است، خسته شدهاند.
دونالد ترامپ همچنین در طی این دیدار، تماسی را میان امیر قطر، شیخ محمد بن عبدالرحمن بن جاسم آلثانی، و بنیامین نتانیاهو برقرار کرد. تماسی که در آن نتانیاهو بابت نقض حاکمیت قطر و کشتهشدن یک سرباز قطری، ابراز تاسف کرد.
این تماس نشانهای کم سابقه از آمادگی ترامپ برای استفاده از نفوذ شخصی خود بر نتانیاهو بود. آیا او در ادامه بازهم چنین کاری را خواهد کرد؟
نتانیاهو که مثل سایر رهبران دنیا میداند چگونه چاپلوسی ترامپ را بکند، به رئیسجمهور فرصت نمایش پیروزی داد و گفت: «از طرح شما برای پایان جنگ در غزه حمایت میکنم؛ این طرح اهداف جنگی ما را محقق میکند: بازگرداندن همه گروگانها، نابودی توان نظامی حماس، پایان حکومت سیاسی آن و تضمین اینکه غزه دیگر هرگز تهدیدی برای اسرائیل نخواهد بود.»
اما نتانیاهو، سابقهای طولانی در مهندسی شرایط برای تأمین اهداف سیاسی خود در حین فریب دادن درخواستهای آمریکا دارد؛ او بارها در بزنگاههای تاریخی، از دستورات آمریکاییها نافرمانی کرده و موجب خشمگین شدن رئیسجمهورهای پیشین شده است. به همین دلیل است که سیاستمداران آمریکایی، او را نه با سخنانش، بلکه با اعمالش می سنجند. این آزمون اینبار، بلافاصله پس از بازگشت او به اسرائیل آغاز میشود؛ آیا او واقعاً در برابر اعضای افراطی ائتلاف خود که خواهان سرکوب حماس، بیرون راندن فلسطینیها از غزه و الحاق کرانه باختریاند، مقاومت میکند؟ اگر آنها کوتاه نیایند، آیا او جرئت دارد تا از دستورالعمل آمریکا، با ریسک سقوط دولت خود در انتخابات آتی، پیروی کند؟
سناریوی محتملتر این است که نتانیاهو با استقبال از طرح ترامپ، انتظار دارد حماس آن را قبول نکند و او بتواند حملاتش را در غزه افزایش دهد. حتی اگر حماس موافقت کند، ممکن است نتانیاهو آتشبس را تضعیف کند. ناظران آمریکایی میگویند او برای حفظ موقعیت سیاسی خود، به ادامه جنگ نیاز دارد.
کنفرانس مشترک ترامپ و نتانیاهو در ظاهر، بیشتر شبیه به اولتیماتومی برای حماس، درباره گروگانها بود تا یک پیشنهاد صلح واقعی. ترامپ در پایان گفت که اگر حماس این پیشنهاد را قبول نکند، اسرائیل از حمایت کامل آمریکا برخوردار خواهد بود.
اگر اسرائیل منزویتر شود، حماس نیز منزویتر خواهد شد. ترامپ با افتخار نام رهبران عرب و مسلمان را که از طرحش حمایت کردهاند برشمرد. خوشبینی ترامپ اما شاید بیجا باشد. غازی حمد، عضو دفتر سیاسی حماس، در مصاحبهای با سیانان، تلاش اسرائیل برای ترور او و دیگر مذاکرهکنندگان حماس در قطر را نشانهای از عدم جدیت نتانیاهو در ایجاد صلح دانست و نسبت به ترامپ و تیم آمریکا ابراز بیاعتمادی کرد. شرط تحویل گروگانها ظرف ۷۲ ساعت، حماس را مجبور میکند تا مهمترین اهرم فشار خود را، واگذار کند.
مصطفی برغوثی، بنیانگذار ابتکار ملی فلسطین در واکنش به این طرح گفت: متأسفانه این طرح پر از مینهای بزرگی است که حتی اجرای خودش را هم تهدید میکند. بزرگترین مین این است که اسرائیل بعد از بازگرداندن گروگانها چه خواهد کرد؟ آیا نتانیاهو دوباره جنگ را فعال خواهد کرد؟ چه تضمینی وجود دارد که این کار را نکند؟
نقص آشکار دیگر طرح ترامپ، نبود مشارکت واقعی فلسطینیهاست. ایده اینکه ترامپ عملاً حکومت غزه را از طریق هیئت بینالمللی «هیئت صلح» اداره کند، ممکن است برای بسیاری از فلسطینیها غیرقابل قبول باشد.
طرح همچنین شامل کمیتهای از تکنوکراتهای فلسطینی بدون گرایش سیاسی است و پیشنهاد کرده است که تونی بلر، نخستوزیر پیشین بریتانیا، عضو هیئت صلح شود.
بلر از سال ۱۹۹۷ در مسائل خاورمیانه فعال بوده و برای بسیاری، یادآور حمله فاجعهبار آمریکا به عراق است. حضور چنینی او برای فلسطینیها، یادآور استعمار و دخالت خارجی خواهد بود.
مصطفی بارغوتی در ادامه گفت: ما پیش از این هم تحت استعمار بریتانیا بودیم و بیش از ۱۰۰ سال برای آزادی تلاش کردیم، و سپس تحت اشغال اسرائیل قرار گرفتیم.