مهدی محمدی کلاسر_ در قلمرو پرآشوب شبکههای اجتماعی، چون اینستاگرام، گویی هرچه سخن از کرانههای عرف و هنجار دورتر شود، بیشتر در بادهای وایرال به پرواز درمیآید؛ از طنز و تمسخرهای روزمره تا سیاست و جدالهای بیپایان.
اینبار اما، کلامی از یک خانم فعال سیاسی با رنگوبویی از ارزشهای سینهسپرکرده، در این دریای مواج وایرال گشته است. او با تیغ تیز کلامش، جبهه اصلاحات و رئیس فعلی آن _آذر منصوری _ را نشانه میرود و از دلواپسیهایش برای شادی و نشاط خلق سخن میراند. میگوید اصلاحات باید از خویش و برای خویش سخن بگوید، نه به نیابت از مردمان!
اما ای دریغ! این سخن، چون آینهایست که روی خود او نیز بازمیتابد. چه نیاز که او دغدغهی مردم را به دوش کشد یا به نامشان سخن بگوید؟ مردم، این رازداران کهنسال تاریخ، خود از میان غبار سیاستبازیها راه خویش یافتهاند. نه به جریانها دل بستهاند و نه به شعارهای رنگین. نه از اصولگرایش و نه از اصلاح طلبش.
فیلم سخنان فعال سیاسی
از تخت بلند نیابت فروآیید
تجربهی تاریخی ما، چون مشعلی فروزان، گواهی میدهد که تشخیص این خلق، بسی فراتر از بازیگران سیاسیاست. پس سخنوران محترم! از تخت بلند نیابت فروآیید و بگذارید صدای مردم، بیواسطه، در گسترهی هستی طنینانداز شود.. کاش اگر قرار بر بیان حرفی از سوی مردم است فریاد از اختلاس باشد و دلار و تورم. از رابطه قدرت و ثروت و انواع روشهای هدررفت بیتالمال.
در این روزگارِ پرهیاهو، که هر کس خود را قاضیِ خلق میپندارد، سخنان تند این فعال سیاسی زن، همچنین چون تیری زهرآگین، قلب شادیهای سادهی مردم را نشانه رفته است. او، با شمشیری از قضاوت و زبانی آکنده از نکوهش، از قیامت و پاسخگویی در برابر آن سخن میراند.
این مکتوب نه برای دفاع از یک جريان و نکوهش جریانی دیگر که برای تبیین موضوعی فراتر از این حرفهاست. هم فراتر از همه جریانات سیاسی است.
چرا شما؟!
قاضیانِ خودخوانده محترم، به کدامین گناه شادیِ مردم را به محک آخرت میکشید؟ و چرا گمان میبرید که تشخیصِ شما، چون وحیِ منزل، یگانه معیار حق و باطل است؟
شادی، چون نسیمی که از باغهای شیراز میوزد، حقِ مردم است؛ و این حق را نه با فتوای تنگنظرانه شخصی میتوان سلب کرد و نه با زنجیرِ تعصب میتوان به بند کشید. مگر بهشت، آن وعدهگاهِ جاودان، خود دیاری از فرح و سرور نیست؟ پس چرا آنان که داعیهی رهنمون ساختن خلق به سوی بهشت دارند، اینگونه با خشم و زمختی، هر لبخندی را گناه میشمارند؟ این تناقض، چون بادی سرد در کویرِ باورهایمان، روحِ جامعه را میلرزاند.
قانون یا هوسِ قضاوت؟
ای بسا که وقت آن رسیده تا تکلیف این دوگانگیها را روشن کنیم. اگر رقص و پایکوبی، در نگاه شما، خطایی است، بگذارید قانونِ مدنی، آن فرزندِ خرد جمعی، حدودش را تعیین کند. نه آنکه در شهری، رقص را آیین و آداب محلی بخوانیم و در دیاری دیگر، آن را لکهی ننگ و فساد بنامیم. این آشوبِ سلیقهها، که هر کس با هر مرامی، خطکشِ خویش بر دست گیرد، جز تفرقه و سردرگمی چه حاصلی دارد؟
مردم، آن ستارگانِ راهنما
نه اصلاحطلبی اینجاست و نه اصولگرایی؛ مردم، چون کاروانی خسته از این دوگانههای فرسوده، راه خویش را یافتهاند. تاریخ، این راویِ بیرحم، گواهی میدهد که مردم همیشه از مسئولین پیشتر بودهاند. یادتان هست آن روزگار را؟ چهل سال پیش، وقتی ویدئو را حرام کردند، مردم در خفا به تماشای رویاهایشان نشستند. سپس نوبت به ماهواره رسید و حالا فیلترینگ و سدهای دیگر. اما چه شد؟ امروز، ابزارهای ارتباط و رسانه چون رودی خروشان، در دستان مردم جاری است و هیچ سدی، هرچند بلند، نتوانسته جلوی این سیلِ اراده را بگیرد. مسئولین، در نهایت، با سری افکنده، ناچار به پذیرش شدند، اما چه هزینههای گزافی که این ملت پرداخت!
به تشخیص مردم میرسیم؛ اما دیرهنگام
این تاریخ، چون آینهای زلال، به ما میآموزد که به جای ترساندن مردم از شادی، باید به خردِ جمعیشان اعتماد کرد. آینده، چون گذشته، گواه خواهد بود که بسیاری از تابوهای امروز، چون حبابهایی بر سطح آب، خواهند ترکید. پس من ۱۰ سال آینده را میتوانم پیشبینی کنم که در حوزه همین تابوها چه تغییراتی در جامعه رخ داد ؛ اما افسوس با صرف هزینه های گزاف و بیهوده.
معنای برای ایران بخوان
بیایید، به جای تحمیلِ ترس و حرف و ایده سیاسی، دست از سرِ مردم بردارید. بگذارید این ملت، که قرنها در برابر بادهای سخت ایستاده، مدتی هم با تشخیص خویش، به پیش رود. این کار همان معنای واقعی "برای ایران بخوان" است؛ یعنی بگذار این بار ایران بخواند. دلنگران مردم نباشید. مردم، بزرگ شمایند که مسئولیتی را امانت به شما دادهاند.
زیستن، حقِ مردم است. و هیچکس، نه با فریادهای تند و نه با قضاوتهای شخصی، نمیتواند این جام را از دستانِ این ملت بگیرد. فریادی در شما اگر مانده بر سر اقتصاد و اختلاس بکشید.
متاسفانه ما استادان زبردست ایجاد مساله از "نامسالهها"ییم که سپس در حل کردنشان هم میمانیم.
* مهدی محمدی کلاسر، دبیر اجتماعی تابناک
تعداد بازدید : 0