به گزارش اقتصادنیوز، اروپا و آمریکا حملات جسته و گریخته پهپادهای روسی به حریم هوایی لهستان و رومانی و ... را بیش از آنچه که باید مورد توجه قرار نمیدهند. این یک درس باقیمانده از دوران جنگ سرد است. به اتفاقات کم اهمیت بیش از حد بها ندهید و از کاه کوه نسازید.
سرگئی رادشنگو در گاردین نوشته است: اوایل این ماه، گروهی از پهپادهای روسی به حریم هوایی لهستان تجاوز کرده و برخی از آنها سرنگون شدند. چند روز بعد، یک پهپاد دیگر روسی بر فراز رومانی به سمت اوکراین پرواز کرد. دفاع هوایی رومانی اجازه داد این پهپاد از آسمانش عبور کند. سپس، در ۱۹ سپتامبر، سه جنگنده میگ-۳۱ روسی وارد حریم هوایی استونی شدند. جنگندههای اف-۳۵ ایتالیایی که در مأموریتی برای ناتو در منطقه حضور داشتند، این جنگندههای روسی را رهگیری کرده و آنها را از حریم هوایی خارج کردند.
اگرچه این اولین بار نیست که روسیه حریم هوایی ناتو را نقض میکند، اما گستردگی و جسارت این تحریکات اخیر آنها را متمایز کرده است. خوشبختانه، سرنگون کردن یک جنگنده یا پهپاد روسی بهندرت به تشدید گسترده منجر میشود. این اقدام حتی ممکن است با تقویت خطوط قرمز، به کاهش تنشها کمک کند.
جنگ سرد درسهای مهمی درباره مدیریت چنین حوادثی ارائه میدهد. برخلاف تصور عمومی که جنگ سرد درگیریها را به کشورهای جهان جنوب (که آن زمان اینگونه نامیده نمیشدند) واگذار کرده بود و دو ابرقدرت از درگیری مستقیم نظامی اجتناب میکردند، این تصور درست نیست. در اوایل دهه ۱۹۵۰، چندین حادثه رخ داد که در آن هواپیماهای آمریکایی توسط رهگیرهای شوروی مورد حمله قرار گرفتند. دو مورد از این حوادث در آوریل ۱۹۵۰ و ژوئن ۱۹۵۲ بر فراز دریای بالتیک رخ داد. در همان زمان، خلبانان جنگنده شوروی و آمریکایی در آسمان کره درگیر بودند و دهها نفر از هر دو طرف کشته شدند. پس از آن، وقتی ایالات متحده هواپیمای جاسوسی یو-۲ را توسعه داد، شوروی و متحدانش بارها سعی کردند این هواپیماهای متجاوز را سرنگون کنند.
معروفترین این حوادث در یک ماه مه ۱۹۶۰ رخ داد، زمانی که یک هواپیمای یو-۲ به خلبانی گری پاورز بر فراز سوردلوفسک (امروزه یکاترینبورگ) در عمق خاک شوروی سرنگون شد. این سرنگونی یک پیروزی تبلیغاتی برای اتحاد جماهیر شوروی بود که با افتخار لاشه هواپیما و خلبان بدشانس (که به سلامت از هواپیما خارج شده بود) را به نمایش گذاشت. اما ماجرا به همینجا ختم شد. نهتنها ایالات متحده تلافی نکرد، بلکه دوایت دی. آیزنهاور، رئیسجمهور وقت آمریکا، بهطور موقت ارسال هواپیماهای یو-۲ به حریم هوایی شوروی را متوقف کرد، زیرا این کار بیش از حد خطرناک تلقی شد.
شوروی در ۲۷ اکتبر ۱۹۶۲، که در تاریخ جنگ سرد بهعنوان «شنبه سیاه» شناخته میشود، یک هواپیمای یو-۲ دیگر را بر فراز کوبا سرنگون کرد. این روز به دلیل وقایع ناگواری که میتوانست به جنگ هستهای منجر شود، در یادها مانده است (هرچند هیچکدام به آن نقطه نرسید). این حادثه خاص، با نگاه به گذشته، میتواند عملی بیپروا تلقی شود، اما تنها به این دلیل که در اوج بحران موشکی کوبا رخ داد، زمانی که جهان در آستانه فاجعه هستهای قرار داشت. ما اکنون در چنین وضعیتی نیستیم.
قدرتهای دیگر نیز گاه هواپیماهای آمریکایی یا متحدانش را سرنگون کردند. بین سالهای ۱۹۶۲ و ۱۹۶۷، چین دستکم پنج هواپیمای یو-۲ متعلق به جمهوری چین (تایوان) را سرنگون کرد. حادثه بسیار جدیای در ۱۵ آوریل ۱۹۶۹ رخ داد، زمانی که کره شمالی یک هواپیمای شناسایی آمریکایی (ایسی-۱۲۱) را مورد حمله قرار داد و ۳۱ نفر از خدمه آن کشته شدند که مرگبارترین حادثه از این نوع برای نیروی هوایی آمریکا در طول جنگ سرد بود. در آن زمان، هواپیما کاملا خارج از حریم هوایی کره شمالی بود، اما دولت آمریکا خونسردی خود را حفظ کرد.
همچنین در یک سپتامبر ۱۹۸۳، زمانی که شوروی یک هواپیمای مسافربری غیرنظامی را که به اشتباه وارد خاک شوروی در خاور دور شده بود سرنگون کرد، ایالات متحده به پاسخ نظامی متوسل نشد. این حادثه ناگوار منجر به کشته شدن ۲۶۹ مسافر و خدمه، از جمله یک نماینده کنگره آمریکا شد.
میتوان استدلال کرد که نبود تلافی در تمام این حوادث به این دلیل بود که آمریکاییها ذاتا محتاطتر از شورویها بودند. آنها نمیخواستند تنشها را به دلیل ترس از جنگ هستهای تشدید کنند. در واقع، هر دو طرف محتاط بودند و درک میکردند که حوادث مرگبار ممکن است رخ دهد، اما پس از کمی ژست گرفتن، بهتر است اوضاع را آرام کنند. در نهایت، توانایی و آمادگی هر دو طرف برای استفاده از نیروی مرگبار علیه متجاوزان، به بازدارندگی طرف مقابل کمک کرد و مانع از خارج شدن تقابل جنگ سرد از کنترل شد.
ناتو باید این درسها را به خاطر بسپارد. سرنگون کردن هواپیماهای متجاوز روسی گامی به سوی جنگ نیست. این یک اقدام پیشگیرانه است که برای حفظ اعتبار در برابر تحریکات دشمن ضروری است. هر دو طرف در عملیاتهای روانی شرکت میکنند که هدفشان آزمایش عزم طرف مقابل است. اگر یکی از طرفها خطوط قرمز ضمنی را نقض کند، باید درس عبرتی به او داده شود. اگر این درس به موقع داده نشود، طرف مقابل نتیجه خواهد گرفت که خطوط قرمز خیالی هستند و میتوان بدون مجازات آنها را نقض کرد. این تنها به موقعیتهای خطرناک جدید منجر خواهد شد، زیرا دشمن هرچه بیشتر پیش میرود.
پروتکلهایی برای مدیریت تجاوز هواپیماهای دشمن وجود دارد. این پروتکلها به حلوفصل موقعیتهایی کمک میکنند که دشمن بهطور تصادفی یا غیرتصادفی وارد حریم هوایی یک کشور میشود. بسیاری از این پروتکلها در واقع در طول جنگ سرد، زمانی که مسکو و واشنگتن با خطرات تشدید غیرعمدی دستوپنجه نرم میکردند، توسعه یافتند.
درس دیگری از جنگ سرد این است که حتی در اوج آن، دو طرف راههایی برای گفتوگو با یکدیگر پیدا کردند. برای مثال، پس از بحران موشکی کوبا، خط تلفنی مستقیمی بین مسکو و واشنگتن ایجاد شد تا ارتباط مستقیم بین رهبران شوروی و آمریکا را تسهیل کند. همچنین کانالهای غیررسمی متعددی برای مذاکرات دشوار وجود داشت.
با آغاز عقبنشینی استراتژیک ایالات متحده از اروپا، این وظیفه اروپاییهاست که یاد بگیرند چگونه با روسها، از جمله از طریق تماسهای نظامی به نظامی، گفتوگو کنند. به ازای هر ساعت از اظهارات تند عمومی (که اروپاییها در آن واقعاً تبحر دارند)، باید سه ساعت دیپلماسی آرام پشت درهای بسته وجود داشته باشد.
اما وقتی دیپلماسی ناکام میماند، باید از زور استفاده کرد. وقتی متجاوزان پاسخ نمیدهند، تنها پاسخ منطقی سرنگون کردن آنهاست. و نباید توهمی داشته باشیم که روسها دقیقاً همین کار را انجام میدادند اگر ما جنگندههایی به حریم هوایی آنها میفرستادیم. در واقع، آنها در گذشته همین کار را کردهاند.
چنین سرنگونیهایی ممکن است بهطور موقت به افزایش تنشها منجر شود. برای مثال، در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۵، زمانی که ارتش ترکیه یک بمبافکن روسی را که وارد حریم هواییاش شده بود سرنگون کرد، این اتفاق افتاد. روسها ابتدا با شدت واکنش نشان دادند و تحریمهایی علیه ترکیه اعمال کردند. اما بعداً ولادیمیر پوتین تصمیم گرفت همهچیز را فراموش کند و رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه را در آغوش گرفت. ابراز پشیمانی اردوغان به این امر کمک کرد. هر دو طرف دریافتند که کاهش تنشها به نفع منافعشان است. روسها پس از آن از تحریکات نظامی علیه ترکیه خودداری کردند، که بدون شک نشاندهنده توانایی اکراهآمیز کرملین برای درس گرفتن است.
پوتین به آزمایش حدود مجاز ادامه خواهد داد. او قصد دارد ناتو را تحقیر کند و با آشکار کردن اصطکاک بین کشورهای جبهه شرقی که مستقیماً از تحریکات او تهدید میشوند و متحدان خوششانستر مانند ایتالیاییها، فرانسویها و بریتانیاییها که فعلاً میتوانند رویکرد آرامتری داشته باشند، غرب را بیشتر تقسیم کند. با این حال، آنها جنگندههایی در منطقه مستقر کردهاند و این هواپیماها هستند که برای درس دادن به پوتین مورد استفاده قرار خواهند گرفت.