دریاچه ارومیه خشک شد. حالا خاک دریاچه ارومیه هم مورد هجمه قرار گرفته و بحران زیست محیطی جدید در حال شروع است.
به گزارش پارس نیوز ، علاوه بر خشک شدن دریاچه ارومیه، حالا برداشت غیرقانونی شن، ماسه و نمک، اکوسیستم شکننده دریاچه را نابود کرده و طوفانهای نمکی، سلامت منطقه را تهدید میکند.
به نقل تابناک ؛ دریاچه ارومیه، زمانی بزرگترین دریاچه آبشور خاورمیانه، حالا به بیابانی نمکی تبدیل شده و هجوم بخشی هز مردم و سودجویان به بستر خشک آن، آغاز بحران زیستمحیطی تازه را در شمالغرب ایران رقم زده است.
حجت جباری، مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی، به ایرنا گفته است: «برداشت شن و ماسه از حریم دریاچه ممنوع است و با متخلفان برخورد قانونی میشود.» وی افزود این برداشتها، طوفانهای گردوغبار را تشدید کرده و اکوسیستم را به نابودی میکشاند.
گزارشهای میدانی و پستهای شبکههای اجتماعی نشان میدهد که برداشتهای غیرقانونی، بهویژه در سواحل جنوبی و جزایر دریاچه، بهصورت شبانهروزی ادامه دارد. برخی از کارخانهها صدها تن نمک را برای مصارف صنعتی استخراج میکنند، در حالی که فقر معیشتی، جوامع محلی را به این غارت سوق داده است. این اقدامات، بستر دریاچه را سست کرده و ریزگردهای سمی را پراکنده میسازد که بیماریهای تنفسی و پوستی را در منطقه افزایش داده یا میدهد.
کشاورزی در حریم دریاچه
پارک ملی دریاچه ارومیه با ۵۷۰۰ کیلومتر وسعت، زیستگاه بیش از ۱۲۰۰ رأس حیات وحش است، اما برداشت غیرمجاز آرتمیا و کشت در حریم آن، این پناهگاه را تهدید میکند.
تصاویر ماهوارهای ناسا در تابستان ۱۴۰۴، خشک شدن کامل بخشهای شمالی و جنوبی دریاچه را تأیید میکند.
طوفانهای نمکی اخیر در تبریز و ارومیه، نتیجه مستقیم برداشتهای بیرویه و سدسازیهای غیراصولی است که با ۵۳ هزار چاه غیرمجاز، حیات دریاچه را سلب کردهاند.
جباری از دستگیری متخلفی در هفته جگذشته در روستای یادگارلو خبر داد که با هوشیاری یگان حفاظت محیط زیست، به مراجع قضایی معرفی شد. اما این برخوردها، تنها بخشی از مشکل را نشان میدهد. نبود اطلاعات دقیق از حجم برداشتهای غیرمجاز، ضعف نظارت را برجسته میکند. دریاچه ارومیه با ۷ میلیارد تن ذخیره نمک، میتوانست منبعی برای توسعه پایدار باشد، اما غارت آن، مهاجرت و تخریب کشاورزی را به دنبال داشته است.
کارشناسان معتقدند هرچه بر سر دریاچه ارومیه آمده، از اراده خودمان و نیز مدیرانی از جنس خودمان است که اعتقاد واقعی به حفظ محیط زندگیمان نداریم. از سدسازی بیرویه تا بیتوجهی به هشدارهای زیستمحیطی.
احیای این دریاچه نیازمند اصلاح الگوی کشت، توقف برداشتهای غیرقانونی و ارادهای جدی مردم منطقه است. تا آن زمان، هر طوفان نمکی، یادآور این حقیقت تلخ است که فاجعه را خودمان رقم زدهایم.
با این روند احیای دریاچه تقریبا محال به نظر میرسد که حتی باید به فکر حفظ لاشه و جسد آن باشیم!