به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایرنا، از بامداد امروز، ششم مهرماه ۱۴۰۴، شش قطعنامه پیشین شورای امنیت که به واسطه برنامه هستهای ایران بر کشور تحمیل شده بود با سوءاستفاده تروئیکای اروپایی از سازوکار حل و فصل اختلاف مندرج در توافق هستهای ایران و ۱+۵ موسوم به برجام به میدان اجرا در سطح بینالمللی بازگشتند.
در چند هفته و بخصوص چند روز اخیر «سیدعباس عراقچی» وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران تلاش مستمری را برای جلوگیری از بازگشت این تحریمها پیش برد اما تلاشهای تهران برای باز نگاه داشتن پنجره دیپلماسی از سه مسیر مذاکره با تروئیکای اروپایی، حصول توافق از سرگیری همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در قاهره و ارائه پیشنهادهای سازنده و قابل اجرا در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد به دلیل اتحاد سه کشور اروپایی با ایالات متحده برای مقاومت در برابر دیپلماسی ره به جایی نبرد.
وزیر امور خارجه ایران ساعاتی پیش و همزمان با اقدام ترویئکای اروپایی در فعالسازی اسنپبک، در نامه ای به دبیرکل سازمان ملل متحد و رئیس شورای امنیت تصریح کرد، جمهوری اسلامی ایران قاطعانه بازگرداندن ادعایی قطعنامه های خاتمهیافته ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ (۲۰۱۵) را مردود میداند و نه ایران و نه هیچ عضو سازمان ملل متحد الزامی به تبعیت از چنین اقدامات غیرقانونی ندارند.
امروز اما مهمترین سوال در میان افکار عمومی ایران این است که قدم بعدی جمهوری اسلامی ایران پس از بازگشت قطعنامههایی که به مدت ده سال و در پی امضای برجام به حالت تعلیق درآمده بود، چیست؟ برای بررسی این موضوعات با علی نصری، کارشناس روابط بینالملل گفتوگو کردیم.
با توجه به آنکه از هفته های گذشته مشخص شده بود که اقدامات تهران دیگر موضوعیتی برای اروپا نداشته و تروئیکای اروپایی بر فعال سازی مکانیسم موسوم به اسنپبک اصرار دارد، اهداف سه کشور اروپایی را از این اقدام چگونه ارزیابی میکنید؟
هدف سه کشور اروپایی از فعالسازی مکانیسم اسنپبک، تداوم سیاست فشار بر ایران در هماهنگی با ایالات متحده و تحت تأثیر لابی صهیونیستی است. این کشورها با وجود آگاهی از تلاشهای ایران برای حفظ برجام و همکاری با آژانس، در پی آن هستند که اهرمهای فشار خود را حفظ کنند و همواره ایران را در تقلا برای خروج از این وضعیت قرار بدهند.
اروپا از این طریق میکوشد تا نقش رو به افول خود در عرصه بینالمللی را بازسازی کند و خود را از بلاموضوع شدن در مناسبات بینالمللی نجات بدهد و در عین حال، با روایتسازیهای مغرضانه مسئولیت شکست برجام را متوجه ایران کند.
در این میان شاید همچنان ابهاماتی در خصوص اقدامات تهران و پاسخ به این سوال که آیا اقدامات لازم برای جلوگیری از بازگشت قطعنامه ها صورت گرفت، وجود داشته باشد، از دید شما آیا اقدامات اعتمادساز ایران کافی بود؟
اقدامات ایران برای اعتمادسازی هم کافی و هم فراتر از تعهدات برجامی بود. همانطور که وزیر امور خارجه کشورمان در نشست شورای امنیت سازمان ملل یادآور شد، دولت آمریکا یک بار پس از مذاکرات به طور یکجانبه از برجام خارج شد و بار دیگر در میانه مذاکرات به تأسیسات هستهای ایران حمله نظامی کرد. اروپا نیز نه تنها به تعهدات خود عمل نکرد بلکه در مواردی از تجاوزات رژیم اسرائیل علیه خاک ایران و بمباران مراکز هستهای حمایت آشکار یا ضمنی کرد.
دامنزدن به اختلافات داخلی و متهمکردن یکدیگر، تمرکز را از عهدشکنان واقعی و طراحان و عاملان سیاست «فشار حداکثری» منحرف میکند و منجر به افزایش تنشهای داخلی میشودحتی صدر اعظم آلمان اقدامات اسرائیل را «انجام کار کثیف» اروپا توصیف کرد. با وجود اینها، ایران با خویشتنداری مسیر دیپلماسی را برگزید و در قاهره با آژانس به توافق رسید تا فشار تحریمها بر اقتصاد کشور و مردم کاهش یابد.
متأسفانه سه کشور اروپایی حسننیت ایران را با حسننیت متقابل پاسخ ندادند. تبیین این واقعیت برای افکار عمومی جهان و مخصوصاً مردم کشورمان اهمیت بسیار زیادی دارد. نگاه به سیاست خارجی باید نگاهی ملی باشد و نه جناحی. دامنزدن به اختلافات داخلی و متهمکردن یکدیگر، تمرکز را از عهدشکنان واقعی و طراحان و عاملان سیاست «فشار حداکثری» منحرف میکند و منجر به افزایش تنشهای داخلی میشود. ضروری است که ضمن آسیبشناسی سیاستهای خود، فراموش نکنیم که در پرونده هستهای ایران، مسئولیت اصلی در وهله اول با دولت ترامپ، تحت تاثیر لابیهای صهیونیستی، و در مرحله بعد با سه کشور اروپایی است.
قدم بعدی دیپلماسی در این مسیر و سناریوهای پیش رو چیست؟ آیا همچنان میتوان از این گزاره که «پنجره دیپلماسی باز است» استفاده کنیم؟
در سیاست خارجی پنجره دیپلماسی هیچگاه بسته نمیشود و وزارت خارجه موظف است همواره به دنبال مسیرهای جدید برای حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات باشد. با این حال، در شرایط کنونی، اولویت سیاست خارجی نباید پیشقدم شدن برای مذاکرات با غرب باشد. وزیر امور خارجه نیز پیشتر تصریح کرده بود که در صورت بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران، نقش اروپا در پرونده هستهای به طور قابل توجهی کاهش خواهد یافت.
خروج از NPT به مثابه یک شمشیر دولبه است و باید با نهایت دقت و احتیاط و با در نظر گرفتن تمام جوانب و عواقب، در مورد آن تصمیم گرفتگامهای بعدی دیپلماسی ایران میتواند تمرکز بر ظرفیتهای داخلی و منطقهای، همراه با مشروعیتزدایی از اقدامات غیرقانونی آمریکا و اروپا در افکار عمومی و مجامع حقوقی بینالمللی باشد. در مقاطع خاص، حتی خروج از معاهده NPT با هدف بازگشت به میز مذاکره و نه تهدید تسلیحاتی هم میتواند به عنوان یک گزینه بررسی شود، هرچند خروج از NPT به مثابه یک شمشیر دولبه است و باید با نهایت دقت و احتیاط و با در نظر گرفتن تمام جوانب و عواقب، در مورد آن تصمیم گرفت. گام دیگر در حوزه روایتسازی است، بسیار مهم است که این واقعیت برای جامعه جهانی تبیین شود که «عزت» یکی از رکنهای کلیدی سیاست خارجی ایران است.
ایران، در پرونده هستهای و کلا در سیاست خارجی، همواره آماده گفتوگو و همکاری و تعامل سازنده است اما این تعامل باید بر پایه احترام باشد. ایران در برابر فشار تسلیمپذیر نیست، اما در فضایی که احترام باشد، آماده گفتوگو و همکاری است.
با توجه به آنکه شاید هدف آمریکا از استقبال از فعال سازی مکانیسم اسنپبک، بازگشت واشنگتن به روندی بود که در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد، آیا اکنون اراده تهران برای مذاکره با واکنش مثبت کاخ سفید مواجه میشود؟
در خصوص ایالات متحده باید به جریانهای مختلفی که در شکلگیری سیاست خارجی آن نقش دارند توجه داشت. حتی ابزار «تحریم» در کلیت ساختار سیاسی آمریکا کاربرد و هدف واحدی ندارد. ممکن است یک جریان، متأثر از لابیهای صهیونیستی، تحریم را بخشی از «جنگ ترکیبی» ببیند؛ یعنی به مثابه «جنگ اقتصادی» در کنار «جنگ روانی/رسانهای» برای ایجاد بیثباتی داخلی یا برای زمینهسازی اقدامات نظامی و جریان دیگری تحریم را بیشتر به عنوان ابزاری برای ایجاد اهرم فشار برای امتیازگیری حداکثری در مذاکرات تعریف میکند.
شناخت تفاوت و تفکیک این رویکردها در تحلیلمان برای تنظیم راهبرد ایران ضروری است. ما باید بدانیم با کدام تفکر روبهرو هستیم و برای هرکدام پاسخ و سیاست متناسب طراحی کنیم.