گمانهزنیها در مورد فیلم جدید تارانتینو تا جایی بالا گرفته است که کمکم تبدیل به شایعه شده. با این وجود همچنان ابهامات زیادی در مورد فیلم جدید تارانتینو وجود دارد.
به گزارش فرارو، تارانتینو از آن دسته از سینماگرانی است که سبک ویژه خود را دارد. بسیاری او را در زمره فیلمسازان پستمدرن قرار میدهند. او از همان ابتدا با سبک عجیب و غریبش توجه منتقدان و علاقهمندان به سینما را به خود جلب کرد.
بعد از اکران فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» گمانهزنیها در مورد فیلم بعدی تارانتینو بالا گرفت. عدهای فیلم بعدی او را فیلمی به نام «منتقد فیلم» معرفی کردند. اما خود تارانتینو در مصاحبه جدیدش در این باره گفته است که بعد از اتمام فیلمنامه فیلم منتقد فیلم، علاقهاش را برای ساختن آن از دست داده است.
در ادامه شایعاتی در این باره به گوش خورد که فیلم بعدی تارانتینو در واقع دنبالهای خواهد بود بر فیلم روزی روزگاری در هالیوود. با وجود اینکه خود تارانتینو فیلمنامه این فیلم را با نام «ماجراهای کلیف بوث»، نوشته بود و انتظار میرفت که خود او این فیلم را بسازد، در نهایت کارگردانی آن به دیوید فینچر رسید. فینچر نیز از برد پیت برای بازی در نقش اصلی فیلم جدیدش دعوت به عمل آورد.
تارانتینو، از فیلم «بیل را بکش» به عنوان خالصترین فیلم خودش یاد کرد. او همچنین فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» را بهعنوان محبوبترین و فیلم «پستفطرتهای لعنتی» را به عنوان بهترین فیلم کارنامهاش معرفی کرد.
این فیلم داستان زنی به نام بئاتریکس کیدو را روایت میکند که در روز عروسیاش همراه با مهمانان هدف حمله گروه آدمکشهای سابق خود به رهبری بیل قرار میگیرد. همه کشته میشوند جز او که به کما میرود. پس از چهار سال بههوش میآید و تصمیم میگیرد تکتک اعضای گروه و در نهایت خودِ بیل را بهخاطر خیانتشان نابود کند.
داستا این فیلم درباره ریک دالتون، بازیگر سابق سریالهای وسترن است که فکر میکند دوران شهرتش به پایان رسیده است. او بیشتر به نقشهای فرعی و منفی دعوت میشود و به پیشنهاد یک تهیهکننده تصمیم میگیرد برای بازی در فیلمهای وسترن ارزانقیمت به ایتالیا برود. بهترین دوست و بدلکارش، کلیف بوث، کهنهسرباز جنگ است و بهدلیل شایعههایی درباره گذشتهاش به سختی کار پیدا میکند. آنها در همسایگی شارون تیت و رومن پولانسکی زندگی میکنند و ریک امیدوار است این نزدیکی دوباره باعث بازگشتش به روزهای اوج شود.
داستان در دوران جنگ جهانی دوم میگذرد؛ جایی که شوشانا، تنها بازمانده خانوادهای یهودی پس از قتلعام نازیها، به پاریس میرود و صاحب یک سینما میشود. همزمان گروهی از سربازان خشن متفقین به رهبری آلدو ماموریت دارند با روشهای بیرحمانه نازیها را از بین ببرند.
سرنوشت این دو ماجرا در شبی که قرار است فیلمی تبلیغاتی برای نازیها در سینمای شوشانا نمایش داده شود به هم گره میخورد. شوشانا و یارانش نقشه دارند سالن را به آتش بکشند، در حالی که گروه آلدو نیز با هویت جعلی در مراسم حضور یافتهاند تا فرماندهان آلمانی را ترور کنند و...