مهدی دهقانمنشادی در اعتماد نوشت: نسلها با هم تفاوتهای زیادی دارند که شاید یکی از آنها تفاوت در آهنگ زندگیشان باشد. در زمانههای مختلف آهنگ زندگی آدمها دارای ضرب و نواخت خاصی است.
به گزارش فرارو، در عصر کشاورزی- و حتی امروز در جوامع کاملا سنتی- ضربآهنگ زندگی در پایینترین سطح خود قرار داشت و آدمها با کمترین عجله صبح را شب و عمر کوتاه خود را تا بیشترین حد کشدار میکردند. دقایق و لحظات بین خروسخوان طلوع آفتاب تا شغالخوان غروب خورشید با طمانینه و آرامش خاصی طی میشد و برای زیستکنندگان آن دوران، شتاب معنا و مفهوم چندانی نداشت.
تکامل مغز سرعت تراوشات مغزی را به مرور زیادتر کرد و خلاقیت و نوآوری به دور تندتری افتاد تا فناوریها به تدریج به اشکال مختلفی درآیند و همگام با راحتی برآمده از آن، آهنگ زندگی و گذر عمر به شتاب افتد.
در عصر صنعت گویا چرخدندههای روغن خوردهای به زندگی مردمان افزوده شد تا به مدد آن ضربآهنگ زندگی بیشتر و روانتر شود و همگام با بهبود امکانات زندگی و رفاه منتج از ماشینی شدن، صبحها سریعتر به شب بپیوندد و هفتهها و ماهها لای چرخدندههای روغن خورده عصر جدید به سرعت ناپدید شوند.
بهطور کلی شتاب زندگی برای انسان عصر صنعت بسیار بیشتر از انسانِ درگیرِ زمین و احشام بوده، اما شتاب مفرط زندگی، در عصر ما و به کمک فناوری الکترونیک و ارتباطات جدید اتفاق افتاده است. آهنگ زندگی هر نسل تاثیر زیادی بر فعالیتهای روزمره دارد و شاید هم به شدت از آن متاثر میشود.
در دوره معاصر به خاطر تغییر کیفیت و نوع فناوریها، آهنگ زندگی نسلهای جدیدِ دو دهه اخیر با ضربآهنگ زندگی نسلهای دهه پنجاه تا هفتاد تفاوت شایان توجهی پیدا کرده است.
آهنگ زندگی نسل ما دهه پنجاه- شصتیها همانند ریتم موسیقی سنتی، آرام و پرحوصلهتر بوده است، اما آهنگ زندگی نسلهای دو دهه اخیر همانند موسیقی جاز و سبک رپ تندتر و شتابانتر است، گویا آنها گمان میبرند در جایی مبهم خبری نهفته است و میتوان با شتاب کردن و سوار بر نتهای عجول به مقصدی فرازمانی دست یابند.
نسل گروه اول جرعههای زندگی را آرامتر مزهمزه کرده و از آن بهره میبرد، اما نسل گروه اخیر تمایل عجیبی به بلعیدن لحظهها و ضربآهنگ شدید دارد. دهه پنجاه- شصتیها متاثر از روندهای زمانه خود صبورتر و آرامتر بوده و هستند.
آنها در کودکی لحظات زیادی را پای تلویزیون مینشستند و پیشبرنامههای متعددی را صبورانه میدیدند تا برنامه مخصوص خود- کودک و نوجوان- را تماشا کنند؛ همچنین ساعتها در کوچهها مشغول انواع بازیهای فیزیکی میشدند و صبح تا شب خود را چنان میگذراندند که خاطرات دورِ آن زمان هنوز در گوشه ذهنشان کشدار باقی مانده است.
اما نسل گروه اخیر که زاییده و پرورش یافته موج فناوری فیبرنوری و وایرلس است عادت عجیبی به اسکرول کردن صفحات مجازی و وقایع زندگی دارد. آنها حتی در موقع دیدن فیلم هم در صورت امکان بخشهایی از آن را رد میکنند تا سریع به پایان آن دست یابند.
نسل همزاد با فیبر نوری در مقایسه با نسل پیش از خود بیشفعالتر شده و در رانندگی نیز تمایل به سرعت دارد و این جنون سرعت متاسفانه گاه باعث به خط پایان رسیدن پیش از موعد میشود.
در دوره ما و در شرایطی که نسلهای پیدرپی و جوامع مختلف با آهنگ متفاوت زندگی (در خیلی از روستاهای امروزی مردمِ کمتر آلوده شده به فناوریهای جدید، عجلهای برای طی شدن زندگی ندارند) در کنار هم به زیستن مشغول هستند، ارتباط تنگاتنگ با فناوری ارتباطات و شبکههای اجتماعی به فشردگی زمان و تند سپری شدن لحظات منجر شده است و کمی فاصله گرفتن از این فناوریها در زندگی روزمره میتواند از شتاب زندگی بکاهد و لحظات عمر را قدری کشدارتر کند.
مدرنیته همچون تبِ سرعت، جوامع را دچار سراسیمگی کرده است و سنت با گامهای کند و پایدار خود انسان را به صبوری دعوت میکند. گاهی در دوره مدرن لازم است رگههایی از سنت را در زندگی تزریق کرد تا از هیجانات کاذب و ضربآهنگهای شتابان بکاهد و آهستگی را به پیوستگی و پایداری پیوند بزند.