اما به دو دلیل این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد، اول، علیرغم تمامی تحریمهای چند دهه اخیر، بورس ایران همچنان صادراتمحور بوده و عمده ارزش آن وابسته به شرکتهای صادرکننده محصولات پتروشیمی، فلزی و... است، نکته دوم اینکه رکود سنگین مشخصا در آمریکا همواره، هموارکننده بستر ورود ایالات متحده به یک جنگ جدید بوده است تا بتواند تحرکی به اقتصاد بخشیده و با بالا بردن مصارف دولت و حتی پس از آن مشارکت در بازسازی مناطق جنگزده شرایط رکودی را مهار کند و در هیچ یک از رکودهای قبلی به مانند این یکی، ایران کاندیدای مناسب جهت آغاز جنگ و تنش نبوده است.
رشد اقتصادی چین در حال کاهش است، هرچند همچنان مثبت و قابل ملاحظه است، اما وابستگی اقتصادی جهانی به رشد مثبت و بالای اقتصاد چین باعث شده صرف منفی نبودن رشد این کشور، نتوان خطر و ریسک رکود را نادیده گرفت، به ویژه در حوزه مسکن چندین ماه است که قیمتها و تعداد معاملات روند نزولی داشته و عملا در این بخش رشدها منفی است. صرفا گسترش بخش خدمات و صنایع فناوریمحور و مثبت بودن رشد در این حوزهها باعث سرپا ماندن کلیت اقتصاد چین تا این لحظه بوده است. با توجه به اقتصاد ایران که مبتنی بر تولیدات صنعتی نسبتا ساده است، بخش مسکن و در وهله بعد بخش صنایع نسل سومی چین بیشترین تاثیر را میتواند بر اقتصاد ایران داشته باشد.
بخش مسکن آمریکا وضعیتی متفاوت نسبت به مسکن چین دارد، البته فعلا. اما آمار و ارقام نشاندهنده احتمال رکود و وجود حباب در این بخش است، مهمترین شاخص شناسایی حباب بحث مقایسه قیمت خانه و هزینه بهره وام رهنی مسکن با درآمد اجاره و نسبت اجاره به قیمت ملک است. شرایط مشابه زمان وقوع بحران سال ۲۰۰۸ است و عملا حباب به چشم میخورد به گونهای که در شرایط فعلی اجاره به مراتب به صرفه تر از خرید ملک است.در بخش بانکی نیز مشابه دوره ۲۰۰۸ شاهد رشد زیانهای شبکه بانکی هستیم به گونهای که طبق آمارها زیان شناسایی نشده (Unrealized losses) اوراق بهادار هماکنون حدود ۳۹۳میلیارد دلار و ۶ برابر پیک آن در سال ۲۰۰۸ است، هر چند این رقم در ظاهر و در مقایسه با حجم کلان اقتصاد این کشور به ظاهر عددی نیست،
اما مقایسه آن با ارقام مشابه در دورههای رکود از جمله سال ۲۰۰۸ نشان میدهد اصلا رقم کوچک و بیمعنایی نیست.بازار سرمایه و شاخص S&P طی سال ۲۰۲۵ مرتب سقفهای جدید را به ثبت رسانده و نسبت قیمت به سود شرکتها به رکوردهای خطرناکی رسیده است، به ویژه در حوزه فناوری خوشبینی شدید نسبت به هوش مصنوعی باعث رشدهای بسیار شدیدتر شده و مدتهاست صحبت از حباب AI و مقایسه آن با حباب داتکام میشود. به ویژه اینکه طبق آمارها بیش از ۹۰ درصد موارد سرمایهگذاری در هوش مصنوعی هنوز به نتایج ملموسی نرسیده و چشمانداز سودآوری آن مبهم است.
در سطحی کلانتر و حوزه سیاستهای پولی علیرغم کاهش اخیر در نرخ بهره و پیشبینی دو مورد دیگر در کاهش نرخ بهره، در عمل طی دو سال اخیر فدرالرزرو به سمت کاهش حجم نقدینگی (نقدینگی حقیقی پس از تعدیل اثر تورم) رفته است و تقریبا همیشه این روند در نهایت به ریزش بازارها منجر شده است. این بار نیز بهخصوص با در نظر گرفتن موارد پیش گفته به نظر میرسد چنین رویدادی دور از انتظار نباشد.پیشبینیها در مورد ادامهدار بودن روند نزولی قیمت نفت (به عنوان یکی از مهمترین کامودیتیهای شاخص در حوزه ارزیابی وضعیت رونق و رکود جهانی) نیز نشانه تاییدکننده دیگری از این امر است.
همچنین به نقل از سیانبیسی فروش کامیونهای سنگین (به عنوان یک شاخص مهم پیشنگر در حوزه ارزیابی رکود بازارها) به شدت افت کرده است. در مجموع سیگنالها به نفع سرمایهگذاران خوشبین نیست و همین تجمع عوامل مختلف در نهایت به خروج سرمایهها از بازارهای اقتصادی مولد به سمت پناهگاههای امن نظیر طلا، نقره و برخی ارزهای خاص، خواهد شد.
* تحلیلگر ارشد بازارهای مالی