به گزارش همشهری آنلاین، پخش آرزوهای چپکی از خرداد شروع شد و هفته گذشته آخرین قسمت آن روی پلتفرم قرار گرفت و یک اکران سینمایی هم با حضور بازیگران سریال در پردیس سینمایی باغ کتاب برای آن برگزار شد. سریال از معدود ساختههای شبکههای نمایش خانگی است که احمد درویشعلیپور آن را کارگردانی کرده و حضور داریوش فرضیایی که عموپورنگ کودکان است، باعث شده برای آنها جذابیت داشته باشد. سریال داستان پاداش و طوفان است که ناخواسته با شئ خاصی برخورد میکنند و درگیر آرزوهایی میشوند که همیشه به شکل دلخواه برآورده نمیشوند، و این موضوع شروعکننده ماجراهای خندهدار و آموزندهای است که هر قسمت را شکل میدهد. پاداش تعمیرکار سادهای است که در کارش مهارت زیادی ندارد و همراه شاگرد خود زندگی پرماجرایی را میگذراند و طوفان هم شاگرد اوست که از ریاضی متنفر است و آرزو دارد یک روز فوتبالیست مشهوری شود.
با پخش آخرین قسمت این سریال نقدونظرهایی هرچند محدود از سوی منتقدان و تماشاگران سریال درر شبکههای اجتماعی و صفحه سریال میتوان یافت. اولین نکتهای که در نقد منتقدان به آن اشاره شده، حضور داریوش فرضیایی و در واقع کوچ او به شبکه نمایش خانگی است. فرضیایی که شخصیت عموپورنگش سالها و از اواخر دهه هفتاد همراه بچهها بود و در این سالها برنامههای بسیاری همراه با امیرمحمد متقیان ساخت، از سال ۱۴۰۰ و بعد از ساخت مجموعه کلبه عموپورنگ دیگر در تلویزیون دیده نشد تا این که سال گذشته و با سریال لالایی مثل بسیاری دیگر از کارگردانان و بازیگران راهش به شبکه نمایش خانگی باز شد. به نظر بسیاری از منتقدان فرضیایی سرمایهای بود که تلویزیون به راحتی از دستش داد. منتقدی در این باره نوشته: «به سختی میتوان پذیرفت او با عشق بی اندازه ای که به برنامهسازی برای کودکان دارد، مخاطب دهها میلیونی تلویزیون را به پول بیشتر پلتفرمها فروخته باشد. شاید اگر در ماههای آخر حضورش در تلویزیون با بیمهری و ممیزی بخشهای قابل توجهی از کلبه عموپونگ مواجه نمیشد، این بازگشت راحت تر اتفاق میافتاد. باید پرسید تلویزیونی که طی دو سال اخیر برنامههای سلبریتی محور فروانی روی آنتن برده، چرا همچنان او را که با ظهور به عنوان مجری، تحولی در برنامههای کودک ایجاد کرده و طی دو دهه، همواره پیشتاز این عرصه بود، روی آنتن ندارد؟»
نکته بعدی که منتقدان به آن اشاره کرده اند این است که فارغ از کیفیت سریال، همین که در میان انبوه سریالهای بزرگسال، آرزوهای چپکی از معدود سریالهایی است که برای مخاطب کودک و نوجوان ساخته شده است.منتقد دیگری نوشته: «سینمای کودک و نوجوان بعد از یک دوره موفق در دهههای ۶۰ و ۷۰ از فراموششدهترین و نادیدهگرفتهترین گونههایی است که با وجود ظرفیت بالای تماشا، از سوی سازندگان مغفول واقع شده است و به ندرت میتوان کار ارزشمندی در دو دهه اخیر در سینما و نمایش خانگی که به تازگی انتخاب اول و آخر خانوادههاست، نام برد که کیفیت و کمیت قابل توجهی پیدا کرده باشد. کم کار شدن نسل طلایی و عاشق کودک و نوجوان از قبیل مرضیه برومند، ایرج طهماسب و … از مهمترین دلایل این افول و نزول بوده است. مضافا این که از نسل جدید سینمایی نیز، سینماگران دغدغهمند یا فعال در این عرصه حضور چندانی نداشتند و همین شد که گونه کودک و نوجوان از مهجورترین ژانرهای سینمایی این سالهای تلویزیون و سینمای ایران لقب گرفته است. حال در همین فضای فقدان و پرهیز، دو سریال یکی «لالایی» و دومی «آرزوهای چپکی» را تولید کرده که توانسته مخاطب خود را پیدا کنند و بخشی از فضای خالی محتوای کودک و نوجوان را جبران کنند.»
در باره ویژگیهای سریال هم نوشته شده است: «ویژگیهای مهمیچون ماجراجویانه، خیالپردازانه و رویاگونه، موزیکال، شاد و طراحیهای لباس و صحنه خوش آب و رنگ از جمله خصیصههایی از سریال است که سبب شده از همان قسمت مخاطب هدف خود را درگیر و در قالب یک سریال هفتگی همراه کند. پیوند میان نسل جدید و بیان دغدغههای این نسل در عین برقراری ارتباط و تعامل با نسلهای پیشین از جمله وجوه تماتیک مهمیاست که سازندگان این مجموعه روی آن تاکید داشتند و توانستند نسبتی مناسب و قابل فهم بین آن برقرار کنند.»
اما منتقد دیگری معتقد است تنها خوش آب و رنگ بودن سریال باعث جذب کودکان نمیشود. او نوشته: «ایده و فضای سریال تکراری است. سریالهای کودکان از یک فرمول استفاده میکنند و با استفاده از رنگ و موسیقی تلاش میکنند برای مخاطب کودک و نوجوانان جذابیت داشته باشند. به همین دلیل خلاقیتی در آنها دیده نمیشود.»
در میان نوشتههای کوتاه کودکان و نوجوانان هم میتوان نظرات آنها را در باره این سریال دریافت. بیشتر نظرات البته در باره عمو پورنگ است که شخصیت محبوب کودکان و البته نوجوانانی است که در کودکی برنامههای او را تماشا کرده اند. آنها از خاطراتشان با کارهای عموپورنگ گفته اند و این که در این سریال هم با آوازها و ترانههایش برایشان جذابیت دارد.
یک مخاطب نوجوان در باره این سریال نوشته: «من ۱۲ سالمه و فقط دو قسمت از این سریال رو دیدم اما به نظرم سریال طنز و جذابی بود همچنین یکم رازآلود اما خیلی مناسب بزرگسال نیست ولی دخترخالم که تقریبا همسن من هست خیلی از این سریال تعریف میکرد و دوستانم هم راضی بودن و به نطر من ارزش دیدن رو داره»
نوجوان دیگری از ترانهها و موسیقی این سریال نوشته که بسیار آنها را دوست داشته است: «هر فیلم و سریالی که عمو پورنگ تو اون بازی کنه، ترانههای قشنگی داره. من از بچگی آهنگهایی رو که عموپورنگ خونده دوست دارم.»
نوجوان دیگری هم که نوشته دو قسمت از سریال را تماشا کرده، به موضوع کمبود فیلم و سریال برای نوجوانان اشاره کرده است. او میگوید برای کودکان فیلمها و سریالها و انیمیشنهای زیادی ساخته میشود، اما نوجوانانی که بالای ۱۲ یا ۱۳ سال دارند نمیتوانند فیلم و سریالی مطابق سن و سلیقه شان پیدا کنند. دیگری هم از پیامهای مستقیمیکه در این دست سریالها به کودکان انتقال داده میشود، گلایه کرده است.