به گزارش مشرق، کانال تلگرامی گام دوم در مطلبی نوشت:
آنچه در جریان بازگشت تحریمهای ضد ایرانی شورای امنیت سازمان ملل متحد شاهد آن هستیم، فارغ از هر دو ویژگی ظاهری و باطنی است! به عبارت بهتر، حتی ظواهر بازی نیز در این روند از سوی طرف آمریکایی و اروپایی رعایت نشده است. فعالسازی اخیر مکانیسم ماشه (اسنپبک) از سوی تروئیکای اروپایی (شامل کشورهای فرانسه، آلمان و بریتانیا) و همچنین آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نمونهای بارز از چنین سناریویی است. این اقدام که در روزهای اخیر توجهات بسیاری را به خود جلب کرده، بیشتر شبیه به یک “بازار مکاره” نمایشی است تا یک گام اصیل و مبتنی بر واقعیتهای عینی. در این میان، آنچه به عنوان “اسنپبک” ارائه میشود، نه ارزشی ذاتی دارد و نه قیمتی مقطوع؛ بلکه بازتابی از اراده بازیگری دیگر است که در سوی دیگر اقیانوس اطلس، یعنی در واشنگتن، مستقر شده است.
خطای بزرگ اروپاییان
برای درک عمیقتر این پدیده، لازم است دو نکته اساسی مورد توجه قرار گیرد. نکته اول به استراتژی غرب در قبال ایران باز میگردد. غرب، خصوصاً ایالات متحده، در تلاش بود تا با استفاده از اهرم فشار “تأخیر در نهاییسازی مکانیسم ماشه”، ایران را به پذیرش خواستههای خود در مذاکرات هستهای آتی وادار کند. غرب با دو مجهول کلیدی در خصوص برنامه هستهای ایران روبروست: “سرنوشت واقعی تأسیسات نطنز و فردو” و “محل دقیق انباشت اورانیوم غنیشده ۶۰ درصدی”. این نقاط نامعلوم، قدرت مانور و ریسکپذیری غرب را محدود کرده و در مقابل، اهرم فشار و آسیبپذیری تهران را افزایش میدهد. تروئیکای اروپایی، به نیابت از آمریکا و رژیم صهیونی، وظیفه یافته است تا با به جریان انداختن فرآیند اسنپبک، ایران را ناچار سازد تا در ازای تأخیر در اجرای کامل آن (و نه لغو قطعی)، این معادلات چند مجهولی را با دست خود حل کند. تا زمانی که این مؤلفههای حیاتی و حلنشده باقی بمانند، غرب نمیتواند با اطمینان خاطر کامل، گامهای بعدی را بردارد. بنابراین، ضروری است که ابتدا فلسفه و ماهیت این “بازار مکاره” و همچنین مختصات، قواعد و ابزارهای این آوردگاه را به درستی شناخته و درک کنیم.
معامله در بازار مکاره غرب ممنوع!
نکته دوم به پیامدهای پذیرش قواعد این بازی از سوی ایران مربوط میشود. هر اندازه که ما به سوی پذیرش قواعد این “بازار مکاره” پیش برویم، به معنای پذیرش منطق خرید و فروش در آن است. این بدان معناست که تلاش و تمرکز اصلی ما باید بر “انهدام پازل استراتژیک دشمن” و بر هم زدن طرح و نقشه کلان آنها باشد، نه اینکه صرفاً درگیر روشها و تاکتیکهای جزئی و سطحی آنها شویم. مدیریت این صحنه دشوار است، اما غیرممکن نیست. یکی از بخشهای مهم این تقابل، تکرار مکرر استدلالهای علنی از سوی جمهوری اسلامی ایران، روسیه و چین مبنی بر فقدان مشروعیت اقدام اروپا در فعالسازی مکانیسم ماشه است. این رویکرد، معطوف به “ماهیت بازار مکاره غرب” است، نه “قواعد حضور در این بازار”. باید بر همین استدلال (که تاکنون نیز به خوبی توسط وزارت امور خارجه کشورمان مورد تأکید قرار گرفته) پافشاری کرد و از ورود به لایههای بیرونی و فریبنده این بازی خطرناک که در دو سوی اقیانوس اطلس طراحی شده، اجتناب ورزید. قدرت ما در بر هم زدن هسته اصلی و ماهوی این بازی نباید نادیده گرفته شود.
بخشی از یک استراتژی چندوجهی
این “بازار مکاره” هستهای، صرفاً یک رویداد دیپلماتیک لحظهای نیست، بلکه بخشی از یک استراتژی بلندمدت و چندوجهی است که با هدف مهار جامع ایران طراحی شده است. این استراتژی ریشه در نگاهی سلبی و بدبینانه نسبت به نظام اسلامی دارد که در میان طیفهای مختلف سیاسی در غرب، از جمله سوسیالیستها و محافظهکاران فرانسوی، کم و بیش وجود دارد. این رویکرد، نباید به عنوان یک تصمیم تاکتیکی یا کوتاهمدت تلقی شود، بلکه باید آن را نتیجه یک تفکر استراتژیک عمیق دانست. در این میان، نقش رهبران سیاسی، مانند امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، برجسته میشود. تعهدات او از سال ۲۰۱۷ در قبال آمریکا، مبنی بر دائمی کردن محدودیتهای هستهای ایران و مهار برنامه موشکی آن، نشاندهنده عمق این استراتژی است.
یادداشتهای تحلیلی اخیر، به درستی هشدار میدهند که نباید در دام “بازی مقصرسازی” که از سوی طرف غربی، به خصوص فرانسه، طراحی شده است، افتاد. رئیسجمهور فرانسه ممکن است مدعی شود که ایران همکاری لازم را انجام نداده است، اما این ادعا بخشی از تلاش برای منحرف کردن توجه از بدعهدیهای خودشان است. ضروری است که دستگاه دیپلماسی کشور، سکوت را در برابر بدعهدیهای فرانسه بشکند و مسئولان نظام، با شفافیت و قاطعیت، ماهیت واقعی تصمیمسازیها در اروپا را افشا کنند. این شفافسازی نه تنها به روشن شدن حقایق برای افکار عمومی کمک میکند، بلکه میتواند بازدارنده اقدامات آتی باشد. در این میان، مکرون به عنوان نمادی از اتحادیه اروپایی مطرح میشود که بسیاری معتقدند عمر سیاسی آن رو به پایان است و این خود میتواند چالشی برای پایداری استراتژیهای بلندمدت آن باشد.
رویکرد ما باید چه باشد؟
بنابراین، رویکرد ایران در قبال این “بازار مکاره” باید مبتنی بر شناخت دقیق دشمن، حفظ هوشیاری استراتژیک و تمرکز بر نقاط قوت خود باشد. استفاده از ابزارهای دیپلماتیک، حقوقی و رسانهای برای افشای ماهیت اقدامات غرب و تأکید بر عدم مشروعیت آنها، میتواند به خنثیسازی این پازل استراتژیک کمک کند. در نهایت، قدرت واقعی ایران نه در درگیر شدن با تاکتیکهای جزئی، بلکه در بر هم زدن هسته اصلی و ماهیت بازی طراحی شده توسط دشمن نهفته است. این امر نیازمند تدبیر، قاطعیت و یکپارچگی در سیاست خارجی کشور است تا بتوان در برابر فشارهای فزاینده، موضعی مستحکم و مؤثر اتخاذ نمود. در این میان باید دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ما از بطن دیپلماسی رسمی و پنهان (که تاکنون حرکت در مجاری آنها نتیجهای در مهار بازی وقیحانه غرب نداشته است) خارج شده و تمرکز خود را در چارچوب دیپلماسی عمومی تعریف و تصدیق نماید. در این صورت قطعاً هزینههای غرب در تقابل با ایران به مراتب نسبت به قبل بیشتر افزایش خواهد یافت.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.