اجساد باتلاقی اروپا، که بقایای انسانهای باستانی هستند که در مردابها حفظ شدهاند، امروزه با وجود ابزارهای پیشرفتهٔ پزشکی قانونی اطلاعات تازهای آشکار میکنند. مشهورترین نمونهشان «مرد تولوند» است که در سال 1950 در دانمارک کشف شد و حدود 2300 سال قدمت دارد.
به گزارش العربیه فارسی، این جسد چنان سالم مانده که در ابتدا تصور میشد قتلی تازه رخ داده است. پژوهشگران اکنون با سیتی اسکن، آزمایش استرانسیوم، و تلاش برای استخراج دیاِناِی، زندگی و مرگ مرد تولوند را بررسی میکنند.
این اجساد که بیشتر در دانمارک، آلمان، ایرلند، هلند، و بریتانیا پیدا شدهاند، عموماً قربانیان آیینی دانسته میشوند، هرچند بسیاری از آنها آثار مرگ خشونتآمیز مثل خفگی یا ضربه چاقو دارند. شرایط اسیدی و کماکسیژن مرداب پوست را «دباغی» و فرایند فساد را متوقف میکند.
در طول زمان نظریههای گوناگونی درباره اهمیت اجساد باتلاقی اروپا مطرح شده است: از قربانیهای باروری تا مجازات اجتماعی، که گاه با افسانهپردازی یا حتی ایدئولوژی نازی درهم آمیخته است.
فناوریهای نوین امکان بررسی الگوهای سفر، رژیم غذایی، و بیماریهای این افراد را فراهم کرده است، اگرچه نتایج هنوز پراکنده و ناقصاند. برای نمونه، آزمایشهای استرانسیوم بر روی مو نشان داده برخی اجساد پیش از مرگ مسافتهای زیادی پیموده بودند.
علاوه بر مرد تولوند، اجساد دیگری همچون «زن هارالدسکایر» و «مرد لیندو» نیز در موزههای اروپا نگاهها را به خود جلب کردهاند. هر یک از این اجساد رازهای خاص خود را دارند. مثلا زن هارالدسکایر ابتدا بهعنوان ملکهای افسانهای شناخته شد، اما آزمایشهای کربنسنجی نشان داد او زنی گمنام از سده پنجم پیش از میلاد بوده است.
مرد لیندو در بریتانیا نیز نمود مرگ پیچیده است و شامل چندین نوع جراحت همزمان است؛ امری که همچنان ذهن پژوهشگران را درباره مفهوم «مرگ سهگانه» یا قربانیکردن آیینی به خود مشغول کرده است.
پژوهشهای نوین همچنان در تلاشاند تا پرده از اسرار زیستی و اجتماعی این مردمان بردارند: اینکه چگونه زندگی میکردند، چرا قربانی شدند، و چه نقشی در ساختار فرهنگی جوامع عصر آهن داشتند.
این اجساد نه تنها منابع تاریخی، بلکه الهامبخش فرهنگ و ادبیات نیز بودهاند. شیموس هینی، شاعر مشهور ایرلندی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1995، مجموعهای از اشعار خود را بر اساس همین اجساد سرود و آنها را نماد رنج، خشونت، و گذار تمدنی دانست.