عصر ایران ؛ مهیار صداقت - پیش از تماشای مستند بنز ایرانی ساخته رضا استادی بیننده تصور میکند قرار است فیلمی از یک خودرو با اصالت تماشا کند.خودرویی که سال ۱۳۸۴ تعداد محدودی از آن تولید و روانه بازار ایران شد اما ناگهان پرونده آن بسته شد و برای همیشه داخل بایگانی صنعت ایران رفت و سهم ایران از همکاری با برندهای بین المللی شد چند شرکت چینی و تمام!
خودرو در ایران وسیلهای برای حمل و نقل، کسب درآمد و حفظ ارزش پول است و به همین دلیل هر تغییری در آن با حساسیت جامعه مواجه است و البته خودروسازها در عصبانی کردن مردم نیز استاد هستند اما در این مستند فیلم به جای تمرکز بر خودرو و طرح کلیشههای همیشگی درخصوص این صنعت زیانده،اقتصاد و سیاست و تاریخ را در هم میآمیزد تا تصویری از وضعیت بزرگترین صنعت کل کشور ارائه دهد.
صنعتی که پیش از انقلاب محمد رضا پهلوی شخصا به دنبال کسب امتیاز تولید اتوموبیل بنز بود و البته موافقت اروپاییها را جلب نکرد.موضوعی که سالها به عنوان یک شایعه بر سر زبانها بود و حتی مطالب گوناگونی درباره سهامدار بودن پهلویها در کارخانه بنز بیان میشد و در نهایت این مساله در فیلم بنز ایرانی با قاطعیت تکذیب میشود.
بنز ایرانی دو قسمت متفاوت دارد: پیش و پس از انقلاب. فیلم با نمایش صحنههایی از فیلمفارسیهای گذشته اتوموبیل بنز را به عنوان وسیله مورد علاقه خلافکارها و حتی خانمرئیسهای شهرنو نمایش میدهد و با پیوند زدن مفاهیم کمونیستی و دیدگاههای چپ ابتدای انقلاب با موضوعهای روزمره و عادی زندگی نظیر اتوموبیل،گناه منفور شدن بنز پس از انقلاب را به گردن چپها میاندازد.
این موضوع از نگاه رضا نوروز زاده نماینده اسبق مجلس در فیلم بیان میشود.پیوند بنز با تجملگرایی البته به ضرر انقلاب تمام میشود زیرا آنگونه که مرحوم توکلی تلویحا در فیلم گفته،از همین خلا گروههایی نظیر سازمان مجاهدین استفاده کرده و اقدام به ترور مسوولان میکنند تا در نهایت مسوولان راضی به سوار شدن بر اتوموبیلهای گران قیمت میشوند و همین مساله آنها را به مرور از هم جدا میکند.
نکته قابل تامل فیلم روایت فعالیتهای موازی در دستگاههای اقتصادی است؛ جایی که در اواخر دهه ۶۰ هم بنیاد مستضعفان دنبال تولید اتوموبیل بنز است و هم وزارت صنایع! جالب اینکه آلمانیها ظاهرا به همکاری با بنیاد و شخص محسن رفیق دوست تمایل نشان میدهند و جالب اینکه طبق اعلام یکی از مصاحبه شوندگان در فیلم، مجلس شورای اسلامی در آن زمان و حتی کمیسیون صنایع اطلاعی از این مذاکرات بنیاد ندارند!
نکته جالبتر اینکه با مقالهای که چند روزنامه از جمله کیهان و مجله بیان منتشر میکنند؛کل این طرح روی هوا میرود و البته آنگونه در فیلم بیان میشود؛ بنیاد مستضعفان هم امکان تولید اتوموبیل سواری بنز را نداشته چون مجوز لازم برای این کار را نداشته و در نهایت توافق اخذ شده با آلمانیها را به یک شرکت خودروسازی سنگین میفروشد و در قبال آن کامیون دریافت میکند!
تشریح این روند معیوب در صنعت و سیاست ایران با بهره گیری از تصاویر آرشیوی، دیالوگ و البته گفتار متن طنزی که توسط داریوش کاردان ایفا شده، از ویژگیهای مثبت فیلم است که تصویری کامل از وضع اقتصاد ناسالم ایران را نمایش میدهد.اقتصادی که در ادامه ابهامها و نامشخص بودن مرزهایش، مجددا تولید اتوموبیل بنز را در ایران ناکام میگذارد چون همزمان با تولید این اتوموبیل در ایران، دولت ناگهان واردات خودرو را آزاد میکند و صرفه اقتصادی برای تولید بنز در ایران بالکل از بین میرود!
بنز ایرانی مستندی رندانه است و در صحنههای مختلف توانسته با به کارگیری لحن طنز از زیر تیغ سانسور فرار کند و اگر این لحن طنز نبود، فیلم قطعا تلخ و گزنده بود. مشخصا جایی که در آن اتوموبیلهای قاچاق وارداتی امحا میشود؛ فیلم این مساله را ناشی از کیفیت پایین این اتوموبیلها عنوان میکند.در جایی از فیلم غرق شدن اتوموبیلهای ایرانی در سیلاب با این تعبیر وارونه همراه است که ایرانیها موفق به ساخت اتوموبیلهای آبی و خاکی شدهاند و این صحنه هم تست این اتوموبیلهاست!
البته در مجموع متن فیلم بهتر از ساخت آن است و ضعفهایی در ساخت به نظر میرسد. مثلا دیالوگها در بخش مصاحبه با احمد توکلی و محمدرضا یزدانی خرم نامفهوم هستند و گاه به سختی شنیده میشوند. همچنین اصلاح رنگ در فیلم صورت نگرفته و یکدستی تصاویر مخدوش است.
انتقاد دیگر وارد به فیلم عدم اشاره به تلاشهای احمد خیامی برای ساخت اتوموبیل بنز در ایران است که همزمان با انقلاب این طرح متوقف میشود و اثری از آن در فیلم نیست.
هرچند در بخشهای مصاحبهای گاه فیلم کسل کننده میشود اما در کلیت ریتم تُندی بر فیلم حاکم است که مخاطب را به تماشای آن ترغیب میکند و روایت داستان گونه فیلم و از میان رفتن مرز جدی و شوخی نیز بیننده را در تعلیق نگه میدارد.