خبرگزاری مهر، گروه استانها-کوروش دیباج: اصفهان را اغلب با میدان نقشجهان، سیوسهپل، مسجد جامع عباسی و هزاران اثر تاریخی دیگر میشناسند. شهری که قلب معماری ایرانیاسلامی و شاهکار دوران صفوی است، اکنون با بحرانی روبهروست که نه دشمن خارجی و نه غارتگری آشکار، بلکه یک تهدید خزنده و درونی آن را هدف گرفته است: فرونشست زمین.
مطالعات متعدد داخلی و بینالمللی نشان میدهد که نرخ فرونشست در دشت اصفهان از مرز هشدار عبور کرده است. پژوهشهای ژئوفیزیکی با استفاده از دادههای ماهوارهای و ایستگاههای زمینی نشان میدهند که در مناطق مختلف شهر، زمین سالانه بین پنج تا هجده سانتیمتر فرومینشیند. در برخی نقاط شهری نیز حتی رقمهای بالاتری ثبت شده است. ترکها و شکافهای ناشی از این نشست نامتقارن در بسیاری از معابر، خانهها و حتی بناهای تاریخی مشاهده شدهاند.
در میدان نقشجهان، یکی از مهمترین میدانهای ثبتشده در فهرست میراث جهانی یونسکو، کارشناسان حداکثر نرخ فرونشست را حدود سه تا پنج سانتیمتر برآورد کردهاند. شاید در نگاه نخست این عدد اندک به نظر برسد، اما در مقیاس مهندسی سازه، چنین میزان نشست میتواند پیها را متزلزل و ترکهای جدی ایجاد کند. وقتی این میدان در کنار زایندهرودی خشک و سفرههای آبی تحلیلرفته قرار میگیرد، خطر دوچندان میشود.
در آخرین گزارش رسمی منتشر شده، شمار بناهای تاریخی استان اصفهان بیش از بیست هزار اثر برآورد میشود که از این میان شش هزار بنا در معرض خطر مستقیم فرونشست هستند. خود وزارت میراث فرهنگی نیز اعلام کرده است که حدود چهار هزار اثر تاریخی در سراسر کشور با تهدید فرونشست مواجهاند. این ارقام بهتنهایی نشان میدهد که بحران فرونشست دیگر محدود به یک منطقه یا چند بنا نیست، بلکه تهدیدی ملی است که قلب میراث ایران را نشانه گرفته است.
اما پرسش اصلی این است: وزارت میراث فرهنگی در سطح ملی، و بهویژه معاونت میراث، چه نقشه راهی برای مقابله دارد؟ آیا ما شاهد سیاستی روشن و قاطع هستیم یا صرفاً با مجموعهای از هشدارهای پراکنده و اقدامات محدود روبهروایم؟
میراث فرهنگی و سکوتهای پرسشبرانگیز
یکی از نخستین نقاط ضعف در مدیریت بحران فرونشست، نبود شفافیت دادههاست. اگر اصفهان تا این حد در معرض تهدید است، چرا تاکنون نقشه ملی اولویتبندی بناهای تاریخی آسیبپذیر منتشر نشده است؟ چرا وزارت میراث فرهنگی که متولی مستقیم حفاظت از این گنجینههاست، به جای انتشار عمومی دادهها، اغلب به کلیگویی بسنده میکند؟
در گفتوگو با کارشناسان، بارها شنیده میشود که اطلاعات پایشهای ماهوارهای و زمینی وجود دارد اما به دلایل نامعلوم در دسترس عموم قرار نمیگیرد. انتشار چنین دادههایی میتوانست هم فشار افکار عمومی برای تخصیص بودجه بیشتر را افزایش دهد و هم نهادهای مسئول را به پاسخگویی وادار کند. این سکوت پرسشبرانگیز است.
پرسش دیگر اینجاست: آیا وزارت میراث فرهنگی در شوراهای کلان آب کشور صدایی دارد؟ فرونشست نتیجه مستقیم برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی و کاهش شدید آورد زایندهرود است. اگر وزارت میراث در سیاستگذاری آب دخالت نداشته باشد، چگونه میتواند از بناهای تاریخی دفاع کند؟ تاکنون گزارش شفافی از میزان حضور یا تأثیر معاونت میراث در شورای عالی آب یا هیئت دولت منتشر نشده است. این در حالی است که کارشناسان بر لزوم توقف فوری صدور مجوز چاههای جدید در حریم بافت تاریخی اصفهان تأکید میکنند.
همچنین هنوز مشخص نیست که چه بودجهای برای مقابله با فرونشست اختصاص یافته و چه میزان آن به اصفهان رسیده است. منابع محدود استانی نمیتوانند پاسخگوی مرمت بناهای عظیمی چون سیوسهپل یا مسجد جامع باشند. بنابراین پرسش جدی این است که: بودجه مصوب ملی برای مرمت آثار در معرض فرونشست دقیقاً چه رقمی است و چند درصد آن عملاً تخصیص یافته؟
و پرسشی تکاندهندهتر: اگر روند فعلی ادامه یابد، کدام اثر شاخص اصفهان نخستین بنایی خواهد بود که خبر تخریب جدی آن در رسانههای بینالمللی منتشر میشود؟ این پرسش را باید مستقیماً از معاون میراث فرهنگی پرسید.
راهکارها و مسئولیتهای ملی
برای نجات میراث اصفهان، باید فراتر از اقدامات استانی اندیشید. این بحران نیازمند سیاستگذاری ملی، بودجه کلان و همکاری میانبخشی است. چند محور کلیدی در این زمینه عبارتاند از:
ایجاد سامانه ملی پایش فرونشست میراث
وزارت میراث فرهنگی باید مرکزی ملی برای پایش لحظهای فرونشست در اطراف آثار تاریخی ایجاد کند. این مرکز باید مجهز به دادههای ماهوارهای، سنسورهای زمینی و مدلهای ژئوتکنیکی باشد و گزارشهای آن به صورت دورهای منتشر شود. تا وقتی چنین سامانهای وجود ندارد، اقدامات مرمتی بیشتر حالت واکنشی دارند تا پیشگیرانه.
انتشار نقشههای اولویتبندی
وزارت میراث فرهنگی باید نقشهای ملی از بناهای در معرض خطر منتشر کند و بناهایی را که اولویت بالاتری دارند معرفی کند. این نقشه باید مبنای تخصیص بودجه ملی باشد و مردم نیز بدانند که کدام بناها بیش از همه نیازمند حمایت فوریاند.
ورود به سیاستگذاری آب
فرونشست بیش از هر چیز نتیجه مدیریت نادرست آب است. وزارت میراث فرهنگی باید بهطور رسمی خواستار کاهش برداشت آب در محدودههای حساس شود. آیا چنین درخواستی به دولت یا وزارت نیرو ارائه شده است؟ اگر بله، چرا نتیجه آن اعلام نشده است؟
صندوق ملی نجات میراث
بودجههای پراکنده استانی نمیتوانند پاسخگوی بحرانی در این مقیاس باشند. تشکیل صندوق ملی نجات میراث، مشابه صندوق ملی محیط زیست، میتواند گامی مؤثر باشد. این صندوق باید با مشارکت دولت، بخش خصوصی و حتی کمکهای بینالمللی تجهیز شود.
قراردادهای علمی و فناوری
تقویت پی بناها، تزریق مصالح مقاومکننده و استفاده از فناوریهای نوین میتواند خطر را کاهش دهد. وزارت میراث فرهنگی میتواند با دانشگاهها و مراکز مرمت بینالمللی قراردادهایی برای انتقال فناوری ببندد. پرسش این است که چرا تاکنون چنین قراردادهایی بهطور رسمی و شفاف اعلام نشده است؟
پاسخگویی و پیگیری حقوقی
بخش مهمی از بحران ناشی از صدور بیرویه مجوز چاه، توسعه نامتوازن کشاورزی و پروژههای عمرانی است. آیا وزارت میراث فرهنگی آماده است که علیه نهادهای مقصر اقدام قضائی کند؟ اگر نه، چه نهادی باید از میراث دفاع کند؟
آیندهای مبهم یا فرصتی برای اقدام؟
اصفهان نهفقط میراث ایران، بلکه گنجینهای جهانی است. اگر میدان نقشجهان یا سیوسهپل در اثر فرونشست دچار فروپاشی شوند، این خبر نهتنها در داخل کشور بلکه در سطح جهان بازتاب خواهد یافت. پیامد چنین رخدادی تنها تخریب یک بنا نخواهد بود، بلکه اعتباری است که ایران نزد یونسکو و جامعه جهانی از دست میدهد.
یونسکو انتظار دارد کشورهای عضو به محض مشاهده تهدید جدی برای آثار ثبتشده، گزارشهایی جامع ارائه دهند. اما آیا ایران گزارشی رسمی و کامل درباره فرونشست به یونسکو داده است؟ اگر نه، خطر قرار گرفتن نام میدان نقشجهان در فهرست میراث در خطر جدی خواهد بود.
اکنون زمان پاسخگویی است. پرسشهای جدی بر میز معاون میراث فرهنگی، وزارت میراث فرهنگی قرار دارد:
چرا نقشه ملی اولویتبندی منتشر نشده است؟
چرا وزارتخانه در سیاستگذاری آب حضور پررنگ ندارد؟
بودجه ملی اختصاصیافته چقدر بوده و چه بخشی از آن خرج اصفهان شده است؟
چرا مرکز ملی پایش فرونشست هنوز شکل نگرفته است؟
چه نهادی مسئول توقف صدور چاههای جدید در حریم بافت تاریخی است؟
اگر فاجعهای رخ دهد، چه کسی مسئولیت خواهد پذیرفت؟
پاسخ به این پرسشها نه فقط مطالبه خبرنگاران و کارشناسان، بلکه خواسته مردم اصفهان و تمام ایرانیانی است که به میراث فرهنگی این سرزمین تعلق خاطر دارند.
اصفهان میتواند هنوز نجات یابد، به شرط آنکه سیاستگذاران به جای انکار و تعلل، تصمیمی قاطع و فوری بگیرند. فرونشست زمان نمیشناسد؛ هر روز ترک جدیدی میافزاید و هر ترک، بخشی از تاریخ را تهدید میکند. اکنون انتخاب با ماست: یا در آیندهای نزدیک خبر تخریب یکی از بزرگترین شاهکارهای تاریخ ایران را بشنویم، یا امروز با شجاعت و تدبیر، مانع از آن شویم.