دیشب مردی از جهان موازی، پرچم تنهایان را بالا برد

برترین‌ها سه شنبه 01 مهر 1404 - 08:30
تصویر دیشب از عثمان دمبله، وقتی اشک‌ریزان توپ طلا را در دستانش گرفت، تنها یک قاب ورزشی نبود.

برترین‌ها: تصویر دیشب از عثمان دمبله، وقتی اشک‌ریزان توپ طلا را در دستانش گرفت، تنها یک قاب ورزشی نبود. آن قطره‌های اشک یادآور شب‌های بی‌شماری بود که او در سکوت، پشت پنجره‌های بسته بارسلونا، با خودش و با تنهایی‌اش دست‌وپنجه نرم می‌کرد.

photo_2025-09-23_01-19-18

یکی از نزدیکان او سال‌ها بعد تعریف کرد: «بارها می‌رفتیم سراغش و می‌دیدیم پرده‌ها کشیده، چراغ‌ها خاموش، فقط نور آبی تلویزیون و صدای بازی‌های ویدئویی اتاق رو پر کرده. انگار دمبله در یک دنیای موازی زندگی می‌کرد.»

این صحنه بارها تکرار می‌شد؛ جوانی بیست‌ساله، میلیون‌ها یورو ارزش داشت، اما در آپارتمانی در بارسلونا تنها نشسته بود، پلی‌استیشن در دست، در حالی که بیرون، هواداران و رسانه‌ها انتظار داشتند او ناجی باشد. برای خیلی‌ها این تصویر "بی‌انضباطی" بود؛ اما برای خودش پناهگاهی بود در برابر اضطراب، فشار و ترس از شکست.

گاهی هم شب‌ها از پنجره به خیابان‌های بارسلونا نگاه می‌کرد؛ نور چراغ‌ها، صدای خنده جوان‌هایی که دسته‌جمعی می‌گذشتند. اما او جرات بیرون رفتن نداشت. می‌ترسید شناخته شود، مورد قضاوت قرار گیرد، یا حتی خبر یک مصدومیت تازه همه نگاه‌ها را دوباره برگرداند سمتش. همین شد که جهانش محدود شد به اتاقی خاموش و دنیای مجازی بازی‌ها.

MTUxYTk1YVpt

مصائب مصدومیت این انزوا را عمیق‌تر می‌کرد. روزی که پزشکان خبر پاره شدن دوباره عضله‌اش را دادند، دمبله با صورتی سرد سالن را ترک کرد. اما همان شب، تنها در اتاقش، گوشی موبایل را خاموش کرد و ساعت‌ها بدون حرف زدن با کسی روی تخت افتاد. اشک‌هایش در تاریکی جاری شدند، بی‌هیچ شاهدی. برای هواداران فردا یک تیتر بود: «دمبله دوباره مصدوم شد.» اما برای خودش، کابوسی تکراری بود؛ کابوسی که هر بار تکه‌ای از اعتمادبه‌نفسش را می‌دزدید.

این چرخه سال‌ها ادامه داشت؛ رسانه‌ها مسخره‌اش می‌کردند، مربیان از کم‌تلاش بودنش می‌گفتند، و هم‌تیمی‌ها گاهی نمی‌دانستند چطور باید با او ارتباط بگیرند. دمبله بیشتر و بیشتر در لاک انزوا فرو می‌رفت.

انتقال به پاریس اما، همه چیز را تغییر داد. نزدیکی به مادرش، حضور دوباره در زبانی که می‌فهمید، و مربی‌ای که به جای برچسب زدن، دستش را گرفت. برای نخستین بار بعد از سال‌ها، دمبله دوباره به جمع بازیکنان خندید، دوباره وقتش را بیرون از خانه گذراند، و دوباره باور کرد که تنها نیست.

photo_2025-09-23_08-23-19

و حالا، وقتی اشک‌هایش جلوی دوربین‌ها جاری شدند، همه فهمیدند این لحظه فقط جشن فوتبال نبود. توپ طلا در دستان او، نماد پیروزی بر همه آن شب‌های تاریک و خاموش بود؛ شب‌هایی که هیچ‌کس صدای گریه‌هایش را نمی‌شنید.

منبع خبر "برترین‌ها" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.