معاون ارتباطات و روابط عمومی شرکت مخابرات ایران به تازگی در یک نشست خبری اعلام کرده که مردم بابت کاهش کیفیت ما را مقصر میدانند که این موضوع گله ماست. آنچه در این خصوص عجیب و سوال برانگیز است، عدم پذیرش مسوولیت در برابر مردمی است که چندین سال است با اینترنت کند، مختل و فیلتر دست و پنجه نرم میکنند.
در اواسط مردادماه وزیر ارتباطات در نشست با اصحاب رسانه از کیفیت اینترنت گله کرد و گفت: « به عنوان وزیر ارتباطات از کیفیت اینترنت راضی نیستم و باید تلاش کنیم خدمات با کیفیت به مردم ارائه دهیم.» این اظهارات در شرایطی که کاربران ایرانی بیشتر و شدیدتر از قبل با اینترنت محدود، کند و مختل دستوپنجه نرم میکنند، اعتراض و انتقاد جدی آنها را برانگیخت. در حالی نه تنها نهاد و فردی مسوولیت وضعیت نامساعد اینترنت را گردن نمیگیرد و به مطالبات مردم نسبت به رفع محدودیتها توجه نمیکند، که از همین وضعیت هم گله دارند. این در حالی است که وزیر ارتباطات یکی از افراد کلیدی با اختیارات اجرایی در سیاستهای اینترنت و فضای مجازی است. البته به نظر میرسد که منت گذاشتن بر سر مردم صرفا به حوزه اینترنت و ارتباطات محدود نمیشود. ابتدای ماه گذشته گزارشگر بازی تیمهای رئالمادرید و مایورکا گفت: «واقعا چقدر راحت علاقهمندان، فوتبال مجانی نگاه میکنند و غُر هم میزنند.»
این اظهارات عجیبوغریب فقط به همینجا ختم نشد؛ بلکه این گزارشگر در ادامه مطرح کرد که صداوسیما واقعا لطف میکند که این همه پرتعداد فوتبالها را پخش میکند. در شرایطی این گفتهها طرح میشود که اکثریت مردم سالهاست که دیگر خود را مخاطب صداوسیما نمیدانند و مرجعیتی در دریافت اخبار و اطلاعات یا تماشای فیلم و سریال بین آنها ندارد. به هر حال با اینکه آن گزارشگر بابت اظهارات خود از مردم عذرخواهی نکرد، روند غر زدن و مقصر جلوه دادن مردم ادامه پیدا کرده است. در هفته جاری هم داوود زارعیان، روابط عمومی شرکت مخابرات ایران در یک نشست خبری درباره هزینههای فیلترینگ گفت: «فیلترشکن کاهش مصرف اینترنت بینالملل را به دنبال دارد که بابت آن گلهای نداریم.
اما مردم بابت کاهش کیفیت ما را مقصر میدانند که این موضوع گله ماست.» این اظهارات در حالی مطرح میشود که از وزارت ارتباطات گرفته تا شرکتهای زیرمجموعه آن وظیفه دارند که اینترنت با کیفیت و پرسرعتی را به ایرانیها ارائه دهند. در حال حاضر نه تنها این اتفاق رخ نمیدهد؛ بلکه بهصورت آشکار از مسوولیت خود سرباز میکنند. پیش از این هم مدیرعامل یکی از اپراتورها به نوعی اینترنت را گرو گرفت و گفت که در صورت گران نشدن تعرفههای اینترنت احتمال قطعی سه ساعته در روز وجود دارد. البته این اولین بار نیست که اپراتورها خواستار افزایش تعرفهها هستند؛ بلکه هر بار با یک بهانه جدید بدون اینکه تعهدات خود در افزایش کیفیت را ایفا کنند، به دنبال تحقق آن هستند.
در نتیجه این اقدامات و با وجود اینکه دولت چهاردهم یکی از اولویتهای کلیدی خود را رفع محدودیتهای اینترنت اعلام کرده بود، نه تنها در اجرای این مهم تاکنون چندان موفق نبوده؛ بلکه موجب کاهش انگیزه و امید مردم ناشی از مشاهده کوتاهی بسیاری از بازیگران حوزه و سیاست کلی محدودسازی اینترنت هم شده است. حامد بیدی نیز در این خصوص توضیح میدهد: « وضعیت اینترنت در ایران چند لایه مشکل دارد. یکی از این لایهها ارتباطات بینالمللی است که با مشکلاتی مواجه شده و دیگری مسائل زیرساختی و شبکه داخلی کشور است.
اگرچه مساله فیلترینگ همواره مهمترین موضوع مورد بحث و مطالبه بوده و یکی از اصلیترین موانع دسترسی آزاد به اینترنت است، اما مشکلات فراتر از آن است. تصمیمگیری در زمینه فیلترینگ محدود به یک نهاد خاص نیست و سایر نهادهای مرتبط نیز در این حوزه به شکل قابلتوجهی ضعیف عمل کردهاند.» او ادامه داد: «بازیگران شامل اپراتورها، شرکت مخابرات، پیمانکاران، وزارت ارتباطات و شرکتهای زیرمجموعه آنها، در انجام وظایف خود کوتاهی داشتهاند.
به عنوان نمونه، اپراتورها بارها تعرفه اینترنت را افزایش دادهاند اما توسعه زیرساختها متناسب با آن انجام نشده است. بسیاری از اختلالات اینترنت نیز ناشی از عملکرد این اپراتورها و پیمانکاران است.» به گفته این کارشناس، در حوزه حکمرانی اینترنت و مدیریت فیلترینگ نیز بخش عمدهای از مطالعات و تصمیمگیریها توسط همین نهادها انجام شده است. همچنین منابع اختصاص یافته به توسعه زیرساختها به نتایج مطلوب نرسیده است. نتیجه این مشکلات، نبود اینترنت با کیفیت و شبکه داخلی پایدار بوده که باعث نارضایتی کاربران شده است.
بیدی در بخش دیگری از صحبتهای خود مطرح کرد: «تحریمهای بینالمللی نیز باعث کاهش سرمایهگذاری در بخش زیرساختها شده و فرسودگی شبکه را تشدید کردهاند. این تحریمها علاوه بر ایجاد مشکلات مالی، موجب ناترازی و تضعیف دولت در این حوزه شدهاند. چشمانداز روشنی برای بهبود وضعیت وجود ندارد و به همین دلیل، کنشگری مردم در این حوزه نسبت به گذشته کاهش یافته است. برای مثال، کارزار مخالفت با طرح صیانت بیش از یکمیلیون امضا داشت، درحالیکه کارزارهای اخیر تنها چند ده هزار امضا جمعآوری کردهاند.» مرضیه ادهم هم معتقد است که مساله اصلی این است که وقتی فردی که مسوولیت اجرایی دارد، تلاش میکند خود را مانند یک شهروند عادی و کنشگر مستقل نشان دهد، تناقض بزرگی به وجود میآید.
وزارت ارتباطات ممکن است بگوید که تصمیمگیر نهایی نیست و نهادهای دیگری مانند شورای عالی فضای مجازی مسوولیت دارند، اما کنار گذاشتن کامل مسوولیت و بیطرف نشان دادن خود، خشم و نارضایتی جامعه را افزایش میدهد. او در ادامه به «دنیای اقتصاد» توضیح میدهد: « مردم احساس میکنند نه تنها صدایشان شنیده نمیشود، بلکه در فهم و درک حقایق نیز دستکاری میشوند. به جای این رفتار، مسوولان باید شفاف باشند، بگویند مشکل اصلی کجاست، چه کسانی مانع هستند و چه اقداماتی برای حمایت از حقوق مردم انجام میدهند. این شفافیت میتواند از انکار و تضییع حق مردم جلوگیری کند.»
به گفته این کارشناس، رفتار مسوولان در این شرایط اشتباه است، بهویژه در شرایطی که کشور به بیشترین سرمایه اجتماعی برای حفظ همبستگی ملی نیاز دارد. از نظر ادهم، مسوولان باید پاسخگو باشند و درباره اقداماتی که برای بهبود کیفیت اینترنت و رفع مشکلات انجام دادهاند، با مردم شفاف صحبت کنند. گفتن این که «کاری از دستمان برنمیآید» فقط وضعیت را بدتر کرده و موجب افزایش نارضایتی و ناراحتی مردم میشود. در نتیجه به نظر میرسد که نه تنها محدودیتهای اینترنت رفع نشده؛ بلکه مسوولان دیگر نسبت به این موضوع پاسخگو هم نیستند و این شرایط باعث کاهش اعتماد عمومی و افت مطالبهگری مردم شده است.