به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ایران رسماً وارد تاریکترین دورهی آماری خود در حوزه خشکسالی شده است. سال زراعی گذشته با ثبت کمترین میزان بارش در ۲۴ سال اخیر، رکوردی بیسابقه برجای گذاشت؛ رکوردی که نه فقط یک آمار خشک، بلکه زنگ خطری جدی برای حیات کشاورزی و امنیت آبی کشور است.
ایستگاه هواشناسی شازند با ثبت تنها ۲۹۸/۷ میلیمتر بارش، به پایینترین حد خود طی بیش از دو دهه رسید و دومین سال خشک تاریخ آماری خود را ثبت کرد. این تنها یک نقطه از نقشه ایران نیست؛ بلکه نمادی از روندی است که سراسر کشور را دربر گرفته است. با ورود به سال زراعی جدید، ایران در پنجمین سال خشکسالی پیاپی دستوپا میزند؛ دورهای که کارشناسان آن را «بحرانیترین مقطع تاریخ آماری کشور» میدانند.
مدتهاست نگاهها به سمت پدیدههای اقلیمی جهانی چون النینو و لانینا دوخته میشود؛ اما تجربه نشان داد این امیدها، بیش از آنکه نسخهای عملی باشند، دلخوشی رسانهایاند. نه النینو باران نجاتبخش آورد و نه لانینا توانست خشکی را جبران کند. آنچه برای ایران حیاتی است، نه یک شاخص منفرد بلکه برآیند کلی تمام شاخصهای جوی است؛ ترکیبی که در سالهای اخیر جز خبر بد چیزی به همراه نداشته است.
کارشناسان میگویند اگر بارشهای برف در زمستان سال زراعی ۱۴۰۱–۱۴۰۲ نبود، کشور زودتر به دیوار بحران میخورد. همان برف سنگین بود که سدها را پر کرد، رودها را جان بخشید و چشمهها را دوباره جوشاند. همین «نفس مصنوعی» بحران آب را دو تا سه سال عقب انداخت. امروز اما در سال ۱۴۰۴، این مهلت موقت به پایان رسیده و کشور دوباره در برابر واقعیت عریان بحران ایستاده است.
خشکسالی پنجساله فقط یک پدیده آبوهوایی نیست؛ به معنای واقعی کلمه یک تهدید ملی است. افت سطح سدها، خشکیدن چشمهها و فشار مضاعف بر سفرههای زیرزمینی، مستقیماً بر کشاورزی، دامداری و امنیت غذایی تأثیر میگذارد. نتیجهی طبیعی این وضعیت چیزی جز مهاجرت روستاییان، تعطیلی زمینهای کشاورزی و افزایش شکافهای اجتماعی نخواهد بود.
بحرانی که امروز در آن ایستادهایم، قرار بود زودتر از اینها فرا برسد؛ تنها بارشهای برفی ۱۴۰۱–۱۴۰۲ فرصتی کوتاه خریدند. اکنون دیگر هیچ شاخصی برای دلخوشی باقی نمانده است. سال زراعی جدید در حالی آغاز شده که ایران با خشکترین دوره تاریخ آماری خود روبهروست و اگر سیاستگذاران همچنان بیعمل بمانند، «ابر بحران آب» به تهدیدی برای زیست اجتماعی و اقتصادی بدل خواهد شد.