سرویس سیاست مشرق- رئیسجمهور فردا برای بار دوم به نیویورک رفته تا در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی کند، رفتن مسعود پزشکیان به آمریکا همزمان با هشتادمین سالگرد تأسیس سازمان ملل از یکسو نیز تحولات منطقه ازجمله اقدامات صهیونیستها از یکسو و نیز پرونده هستهای ایران ازجمله مواردی است که توجهات را به خود جلب کرده است.
همزمان با سفر رئیسجمهور به آمریکا برخی شواهد حکایت از تحولاتی مشکوک دارد که با دادن پالس غلط در تدارک آن هستند تا پزشکیان را دچار خطای ادراکی نسبت به برخی مسائل کنند، ازجمله دادن مشاورههای جهتدار پیرامون تدارک دیدن شرایطی که طی آن پزشکیان با ترامپ دیدار کند.
از نگاه این جریان تندرو تغییر در شرایط سیاسی موجود بهویژه پرونده اسنپبک نیاز به یک «رخداد ویژه» داشته که این مسئله با دیدار رئیسجمهور با ترامپ شکل خواهد گرفت، اصلاحطلبان رادیکال اعتقاددارند که این دست دیدارهای دیپلماتیک حتی اگر آورده نیز نداشته باشد باعث میشود تابوی سیاسی بین طرفین را شکسته و به تعبیری راهگشا شود.
البته ایده دیدارهایی ازایندست با فرم ارتباط مستقیم امری جدید نیست، ازجمله چیدن تمهیداتی که کلینتون رئیسجمهور وقت آمریکا به بهانه تلفن به اتاق خاتم آمده تا باهم عکس یادگاری بگیرند، در آن مقطع واقعبینی رئیسجمهور وقت باعث شد از دامی که چیده شده بود رهایی یابد.
اما این بازی عجیب وقتی خطرناک شد که بعد از شکست این نقشه برخی از اطرافیان خاتمی به او فشار آوردند که استعفا داده و به خانه برود، در آن زمانی رئیسجمهور وقت برای آرام کردن فضا گفته بود که باهم آمده و باهم نیز خواهیم رفت!
این روزها همان افرادی که با سیگنال غلط در تلاش بودند دولت و نظام را روبهروی هم تعریف کرده و بحران سازی کنند، دائم زیر گوش رئیسجمهور میخوانند که تنها راه نجات و خلاص شدن از شرایط موجود آن است که تفاهم سیاسی را کنار گذاشته و یا رومی روم باشد و یا زنگی مست، این افراد به پزشکیان توصیه میکنند که یا با ترامپ دیدار کرده و توافق کند یا اگر راهکاری برای پرونده ایران ندارد کنار رفته و کشور را دچار بحران سیاسی کند.
این اقدام علائمی دارد که قابلتحلیل است، غلامحسین کرباسچی که پیشازاین همراه ۱۰۰ چهره برانداز در سال ۹۷ خواهان دیدار با ترامپ شده بود این بار هم با دادن آدرس غلط همان راه را رفته و گفته است:
گر قرار است سفر آقای پزشکیان مانند سفر سال قبل و سفر سایر رؤسای جمهور در سالهای گذشته باشد، بهتر است نرود. شاید یک سخنرانی انجام دهند و تأثیری هم در روحیه مردم داشته باشد، اما اگر میخواهند یک تحولی برای مردم و کشور ایجاد کنند، باید با یک اراده و اختیار کامل به این سفر بروند؛ یعنی لازم است که خدمت مقام معظم رهبری و هر فرد و نهاد دیگری که صاحباختیار هستند برود و اختیارات لازم را برای این سفر دریافت کند تا برای مردم آرامش وزندگی در شأن آنان را به ارمغان بیاورند. آقای پزشکیان باید اختیار لازم را به دست بیاورد و در این سفر با مقامات ارشد آمریکایی، اروپایی و... دیدار و گفتوگو داشته باشد و همان نقشی را که یک روزی مرحوم هاشمی رفسنجانی در سال ۶۷ ایفا کرد و خدمت امام (ره) رفتند و گفتند این وضعیت جنگی نمیتواند ادامه پیدا کند و ما باید قطعنامه را بپذیریم، چراکه شرایط اجتماعی و اقتصادی مردم دیگر ادامه این شرایط را برنمیتابد را ایفا کند.
محمد عطریانفر نیز با همین دستفرمان نجواهایی غریب دارد که در بخشی از آن آمده است:
اگر بنا باشد آقای پزشکیان نقطه عطفی در سنت مذاکراتی با غرب بنا گذارد و تدبیری تازه به خرج دهد باید تأیید رهبری را داشته باشد و اگر تأییداتی در حوزه مذاکره اخذ کند در آن صورت میتواند حتی با آقای ترامپ هم دیدار مستقیم و بیواسطه داشته باشد و از این فرصت برای منافع کشور بهره ببرد. آمریکا هم متوجه میشود که مذاکره آقای پزشکیان با ترامپ با تأیید رهبر انقلاب بوده است و چنین مذاکرهای میتواند راهگشا باشد!
چپ کردن رئیسجمهور و فشار برای دادن مسیرهای غلط فراهمسازی بستری است که تلاش دارد از پزشکیان یک اپوزسیون در درون نظام ساخته و او را دچار انحراف کند، این جریانها با ظاهری دلسوزانه، در باطن بهعنوان نیروی نیابتی ترامپ عمل کرده و تلاش دارند پزشکیان را کنترل ادراکی کنند.
واقعیت آن است که رئیسجمهور از زمان تحویل پاستور آنچنان باصلابت درصحنه حاضرشده است که تحلیل آن از جانب چپ رادیکال شوکآور بوده است، دادن سیگنالهای غلط از درون و صداهایی خطرناک از بیرون راهبرد جدید چپها در مواجهه برای تحولات آینده است.
در روزهای اخیر اصلاحطلبان رادیکال با طرح این پرسش که چپها نسبت به دولت چهاردهم و شخص رئیسجمهور باید چگونه رفتار کرده و از چه مکانیسمی باید این دولت را در مسیر تحقق وعدههایشان قرارداد، بر ضرورت اتخاذ راهبرد جدید و ویرانگر تأکید کردهاند.
ایجاد ناترازی سیاسی در کشور پس از جنگ ازجمله پروژههایی است که کارفرمای بیرونی داشته و با مطرح کردن دیدار رئیسجمهور با آمریکاییها کلید خورده است، در این وضعیت مراقبت ویژه از رئیسجمهور از اهمیت بالایی برخوردار است، ایشان ازنظر شخصیتی فردی مقاوم بوده که بهصورت طبیعی گرایشی به شوآف سیاسی در نیویورک ندارد، اما به طبع افرادی باانگیزههای خاص در حلقه اطرافیان ایشان قرار دارند که در تدارک ویژه کردن این سفر هستند.
در این مراقبت ویژه نقش شورای عالی امنیت ملی نیز بسیار مهم است، همسویی جهت سیاسی کشور بدون اقدامات نمایشی این روزها در دستور کار لاریجانی قرار دارد، او میتواند با سرد کرد سر داغ برخی از اطرافیان رئیسجمهور، سفر به آمریکا را پر دستاورد کند، صداهای مشکوک در ساختمان قرمز ریاست جمهوری باید بهدرستی شنیده شود!