میخائیل گورباچف ، چهرهای کلیدی در پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نهتنها در تاریخ سیاسی جهان جایگاه ویژهای دارد، بلکه زندگی شخصی و وضعیت سلامت او نیز در سالهای پایانی عمر، مورد توجه رسانهها و تحلیلگران قرار گرفت. گورباچف در دههی آخر زندگیاش با بیماریهای مزمن و تحلیلبرندهای دستوپنجه نرم میکرد که بهتدریج او را از عرصهی عمومی دور کرد.
بیماریهای مزمن؛ نارسایی کلیوی و دیابت
بر اساس گزارش رسمی بیمارستان مرکزی مسکو، گورباچف در تاریخ ۳۰ اوت ۲۰۲۲ پس از «مدتی طولانی مبارزه با بیماری» درگذشت. منابع روسی و غربی، نارسایی مزمن کلیوی را بهعنوان علت اصلی مرگ او معرفی کردهاند.
نارسایی کلیوی مزمن (CKD) بیماریای است که در آن عملکرد کلیهها بهتدریج کاهش مییابد و بدن قادر به دفع مواد زائد و تنظیم مایعات نیست. این بیماری معمولاً با علائمی مانند خستگی، تورم اندامها، فشار خون بالا، و اختلالات الکترولیتی همراه است. در مراحل پیشرفته، بیماران نیازمند دیالیز یا پیوند کلیه میشوند.
گورباچف همچنین به دیابت نوع ۲ مبتلا بود؛ بیماریای که با مقاومت به انسولین و افزایش قند خون مشخص میشود. دیابت میتواند به کلیهها آسیب زده و روند نارسایی کلیوی را تسریع کند. ترکیب این دو بیماری، وضعیت جسمی او را بهشدت تحتتأثیر قرار داده بود.
علائم و روند درمان
در سالهای پایانی، گورباچف بهندرت در انظار عمومی ظاهر میشد. تصاویر معدودی که از او منتشر شد، نشاندهندهی کاهش وزن شدید، ضعف عضلانی، و استفاده از ویلچر بود. طبق گزارشها، او تحت مراقبتهای پزشکی مداوم قرار داشت و چندین بار در بیمارستان مرکزی مسکو بستری شده بود.
درمان نارسایی کلیوی معمولاً شامل کنترل فشار خون، محدودیت مصرف نمک و پروتئین، مصرف داروهای محافظ کلیه و در مراحل پیشرفته، دیالیز منظم است. با توجه به سن بالا و شرایط جسمی گورباچف، احتمالاً دیالیز بهصورت محدود و حمایتی انجام میشده است.
دیابت نیز نیازمند کنترل دقیق قند خون، رژیم غذایی خاص، مصرف داروهای ضد دیابت و پایش مداوم است. در افراد مسن، کنترل دیابت پیچیدهتر است و خطر افت قند خون یا عوارض قلبی بیشتر میشود.
سلامت ذهنی و فعالیتهای فکری
با وجود ضعف جسمی، گورباچف تا سالهای پایانی عمر، ذهنی فعال داشت. او در مصاحبههایی با رسانههای بینالمللی، از جمله BBC و TIME، دربارهی خطرات جنگ هستهای، بحران اوکراین و آیندهی دموکراسی جهانی اظهار نظر میکرد.
این فعالیتها نشان میدهند که بیماری جسمی، مانع از مشارکت فکری و اجتماعی او نشده بود؛ هرچند حضور فیزیکیاش بهشدت محدود شده بود.