از منظر ورود و خروج نقدینگی، تغییر مسیر سرمایهگذاران حقیقی قابلتوجه بود. درحالیکه هفته پیش از آن بیش از ۲۴۰۰میلیارد تومان پول حقیقی به بازار تزریق شده بود، این هفته شاهد خروج ۷۶۰میلیارد تومان نقدینگی حقیقی بودیم. در مقابل، صندوقهای درآمد ثابت که هفته قبل ۷۵۵میلیارد تومان خروج پول ثبت کرده بودند، هفته منتهی به ۲۸شهریور شاهد ورود ۸۸۰میلیارد تومان بودند. جالبتر اینکه، صندوقهای مبتنی بر طلا بیشترین توجه را به خود جلب کردند و با رشد ۱۰۵درصدی، حدود ۲۹۰۰میلیارد تومان پول حقیقی جذب کردند. این تغییر جهت سرمایهگذاران نشان میدهد که همچنان ریسکگریزی در تصمیمات معاملهگران حرف اول را میزند. از نظر بنیادی نیز نسبت قیمت به عایدی (P/E) بازار با افت ۱.۸واحد درصدی به سطح ۵.۶واحد کاهش یافت که نشاندهنده کاهش انتظارات سودآوری کوتاهمدت است. همچنین ارزش دلاری مجموع بورس، فرابورس و بازار پایه به حدود ۹۵میلیارد دلار رسید؛ سطحی که نسبت به دورههای گذشته پایینتر محسوب میشود و از منظر ارزندگی، جذابیتهایی برای ورود سرمایههای تازه فراهم میآورد.
اما همه نگاهها به یک متغیر کلیدی دوخته شده است: تعیین تکلیف مکانیسم ماشه. این موضوع بهویژه در کوتاهمدت برای بازار اهمیت حیاتی دارد و بسیاری از فعالان معتقدند که نتیجه آن میتواند مسیر نیمه دوم سال را مشخص کند. برآوردها نشان میدهد در صورت فعال شدن این سازوکار، بازار سرمایه با افتی در محدوده ۱۰ تا ۱۵درصد مواجه شود. اما در صورت عدم فعال شدن آن، با توجه به سطح پایین ارزش دلاری بازار و نسبتهای جذاب مالی، احتمال انتقال بخشی از نقدینگی سرگردان به سمت سهام وجود خواهد داشت.
نکته امیدوارکننده دیگر، کاهش رفتارهای هیجانی فروشندگان طی یک ماه اخیر است. به بیان دیگر، بازار از فاز عرضههای سنگین و غیرمنطقی فاصله گرفته و اکنون نیازمند یک محرک قدرتمند برای فعالسازی خریداران بالقوه است. از منظر کارشناسان بنیادی، بورس همچنان مزیتهایی دارد: ارزش جایگزینی بالا، احتمال آزادسازی نرخ ارز، نسبتهای جذاب قیمت به درآمد در آینده، نرخ بهره حقیقی منفی و جاماندگی محسوس نسبت به بازارهای موازی چون طلا و مسکن. این عوامل در کنار هم نشان میدهند که بازار سرمایه ظرفیت رشد دارد؛ اما قفل این پتانسیلها در گرو کاهش ریسکهای سیاسی و امنیتی است.
در شرایطی که فضای سیاسی منطقه و تصمیمهای بینالمللی سایه سنگینی بر بازار انداخته، معاملهگران ترجیح میدهند با رویکردی محافظهکارانه عمل کنند. به همین دلیل، تعیین تکلیف مسأله مکانیسم ماشه میتواند بهعنوان یک نقطه عطف عمل کرده و زمینهساز شکلگیری روندی باثباتتر در نیمه دوم سال شود.
در مجموع، بورس تهران در آستانه پاییز در وضعیتی دوگانه قرار دارد: از یک سو، جذابیتهای بنیادی آن برای تحلیلگران روشن است و از سوی دیگر، ریسکهای سیاسی فضای تردید را حاکم کردهاند. سرمایهگذاران میان این دو عامل در نوساناند و چشم به آیندهای دوختهاند که با یک تصمیم سیاسی میتواند یا دروازه رشد دوباره بازار را بگشاید یا اصلاحهای عمیقتری را رقم بزند.
* تحلیلگر ارشد بازارهای مالی