در ذهن بسیاری از مدیران، تصمیمگیران و حتی بخشی از خود حسابداران رسمی این حرفه، حسابدار صرفا «نگهبان دفاتر»، «ثبتکننده وقایع مالی» آنهم صرفا با مقاصد مالیاتی و رفع تکالیف قانونی مودیان، یا در بهترین حالت به دلیل الزامات سازمانهای نظارتی همانند سازمان بورس و امثالهم به عنوان «راوی انطباق اعداد و ارقام صورتهای مالی با استانداردهای حسابداری و بازهم رفع تکالیف قانونی» است.
این نگاه تقلیلگرایانه باعث شده که حرفه حسابداری رسمی بهرغم تمام توانائی و اهمیت خود، در حاشیه باقی بماند. این در حالی است که در جهان امروز، حسابدار دیگر صرفا حافظ اسناد یا تنظیمکننده صورتهای مالی نیست؛ بلکه شریک استراتژیک مدیران، خالق ارزش برای ذینفعان و بازیگر کلیدی در مدیریت ریسک و راهبری شرکتی بهشمار میرود. در شرکتهای بزرگ بینالمللی، گزارش حسابدار تنها روایتی از گذشته نیست، بلکه تحلیلی عمیق از آینده، پیشبینی روندها، هشدار نسبت به ریسکها و پیشنهاد راهکارهایی برای بهبود است. به عبارتی حسابدار از مقام یک «مورخ مالی»، به جایگاه «استراتژیست اقتصادی» ارتقا یافته است. از منظر اجتماعی، در بسیاری از کشورها حسابدار فردی مورد اعتماد جامعه است. حسابداران برای سلامت مالی و شفافیت اقتصادی جایگاهی رفیع دارند، تا حدی که جامعه آنها را «نگهبانان اعتماد عمومی» میداند. از منظر اقتصادی نیز، حسابداران در توسعه بازارهای مالی و ارتقای بهرهوری اقتصادی سهم بسزایی دارند.
ارزشگذاری شرکتها، ارزیابی پروژههای سرمایهگذاری، محاسبه ریسک، و حتی طراحی مدلهای کسبوکار، همگی بر پایه مهارتهای حسابداری استوار است. این در حالی است که در ایران، کماکان عمده خدمات ارائه شده توسط این صنف، صرفا حسابرسی صورتهای مالی، آن هم با حداقل مطلوبیت برای جامعه اقتصادی است. در سطح بینالمللی، گزارشگری مالی تنها محدود به صورتهای مالی سنتی نیست، بلکه گزارشگری پایداری (Sustainability Reporting) و گزارشگری زیست محیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) نیز در دستور کار حسابداران قرار گرفته است.
یکی از مهم ترین چالشهایی که فعالان این حرفه با آن دست و پنجه نرم میکنند، فقدان تفکر راهبردی است. تعداد زیادی از حسابداران رسمی، رسالت خود را در چارچوب رعایت استانداردها میدانند. این در حالی است که در جهان امروز انتظار میرود که حسابداران، تحلیلگر دادههای اقتصادی باشند و بتوانند اعداد خام را به تحلیلهای راهبردی برای تصمیمگیری مدیران و سرمایهگذاران بدل کنند. علاوه بر این تسلط نگاه دولتی بر این حرفه احساس میشود. در بسیاری از موارد، نهادهای حرفهای به جای توسعه و توانمندسازی، در نقش «ناظر» و «مقرراتگذار» ظاهر میشوند.
این نگاه بیش از آنکه به شکوفایی خلاقیت کمک کند، موجب احتیاط بیش از حد و ترس از نوآوری شده است. در نتیجه این حرفه هنوز نتوانسته است استقلال حرفهای خود را محقق کند. علاوه بر این، ضعف ساختاری موسسات حسابرسی و چالش هویتی حسابداران رسمی از دیگر مشکلات موجود در این حرفه است. بیشتر موسسات حسابرسی در ایران، کوچک، پراکنده و فاقد سرمایه انسانی کافی هستند. این ساختار حتی توان پاسخگویی به نیازهای متعارف بنگاههای اقتصادی و حداقل الزامات حرفهای را ندارد. در ذهن بسیاری از فعالان اقتصادی، حسابدار رسمی صرفا «صادرکننده گزارش حسابرسی» است. این نگاه محدود، هویت حرفهای حسابداران رسمی را کوچک کرده و مانع ایفای نقشهای راهبردی آنان شده است.
از دیگر چالشهای این حرفه، جاماندگی از فناوری است. جهان حسابداری به سمت بلاکچین، گزارشگری لحظهای، هوش مصنوعی و کلانداده حرکت کرده است. درمقابل در ایران هنوز بسیاری از شرکتها گزارشهای خود را در فایلهای اکسل و حتی کاغذی ارائه میدهند. این فاصله فناورانه نه تنها کارآیی را کاهش میدهد، بلکه اعتماد سرمایهگذاران بینالمللی را نیز سلب میکند.
در گام نخست، باید اصلاح اساسنامه به منظور رفع موانع شکلگیری و ایجاد موسسات حرفهای بزرگ انجام شود. فقدان تفکر راهبردی و تسلط نگاه دولتی در تدوین مقررات جامعه حسابداران رسمی ایران به اندازهای تاثیرگذار بوده که واقعیتهای اقتصادی پیش روی شرکای موسسات حسابرسی نادیده گرفته شده و در نتیجه، موسسات بزرگ حرفهای شکل نگرفتهاند.
در حال حاضر از مجموع ۳هزار و ۲۶۹ عضو جامعه حسابداران رسمی ایران، حدود ۳۸درصد اعضای غیرشاغل، حدود ۳۷درصد شرکای موسسات حسابرسی و ۲۵درصد باقیمانده که دستکم نیمی از آنان (حدود ۱۲درصد) شرایط لازم برای شراکت در موسسات حرفهای را دارند، عمدتا در استخدام نهادها و سازمانها هستند. یکی از دلایل اصلی این وضعیت را میتوان در دو عامل جستوجو کرد. نخست، وجود مسوولیت تضامنی برای تمامی شرکای موسسه به جای محدود کردن آن به امضاکنندگان گزارش، و دوم، تقسیم منافع در موسسات حرفهای بدون توجه به میزان مسوولیت شرکا. به همین دلیل شراکت در موسسات حرفهای برای حدود ۵۰درصد اعضای جامعه حسابداران رسمی ایران فاقد جذابیت است و ۵۰درصد باقیمانده نیز از همان آغاز همکاری با یک موسسه حسابرسی یا تاسیس آن، با چالشها و جدالهای داخلی روبهرو میشوند. در نتیجه، بیشتر موسسات حسابرسی در ایران کوچک، پراکنده و فاقد سرمایه انسانی کافی هستند.
بر این اساس، انتظار میرود اعضای شورای عالی جامعه حسابداران رسمی ایران در جهت اصلاح مقررات مرتبط با مسوولیت تضامنی شرکای موسسه اقدام کنند؛ به نحوی که هر شریک متناسب با آورده و صرفا در قبال امضای خود مسوولیت داشته باشد. همچنین ضروری است ساختار تقسیم منافع در موسسات حرفهای به گونهای بازنگری شود که با میزان مسوولیتها، حجم کارهای ارجاع شده و مدیریتشده تناسب داشته باشد.علاوه بر این، توسعه بازار کار و سرمایه انسانی گامی ضروری است. موسسات حرفهای و حسابداران رسمی باید مشاور ارزشآفرین و شریک تصمیمساز جامعه اقتصادی و دولت معرفی شوند. بنابراین بازتعریف جایگاه موسسات حرفهای و حسابداران رسمی، علاوه بر این که جایگاه حرفه را ارتقا میدهد، اعتماد عمومی را نیز تقویت میکند.
این در حالی است که شورای عالی جامعه در دورههایی اقدام به تدوین قوانین و مقرراتی کرده است که حداکثر محدودیتها را برای خدمات قابل ارائه توسط موسسات حسابرسی و شرکای آن ایجاد کرده است. لذا اعضای شورای عالی جامعه حسابداران رسمی باید تلاش کنند مقرراتی که منجر به محدود شدن خدمات قابل ارائه توسط اعضای حرفه میشود را کاهش داده و به جای آن به فکر راهکارهایی برای ایجاد و تقویت بازارهای خدمات نوین حرفهای باشند.
از جمله این اقدامات میتوان به خدمات مربوط به راستی آزمایی ادعای مدیران گیرنده تسهیلات بانکی در خصوص چگونگی و مصرف وجوه تسهیلات بانکی یا امکان ارزیابی سهام شرکتها توسط موسسه حسابرسی و درنتیجه به کارگیری سایر دانشها و حرفههای دیگر در موسسات حرفهای اشاره کرد.
از جمله خدمات دیگری که میتوان از موسسات حرفهای انتظار داشت ارائه خدمات ارزیابی ریسک، خدمات مرتبط با بهکارگیری کلان دادهها و تحلیل آنها بوده و ضروری است در دستور کار اعضای شورای عالی برای پیدا کردن راههای قانونی و حرفهای ارائه آنها بود. در این راستا اعضای حرفه باید علاوه بر دانش حسابداری، مهارتهای رهبری، مدیریت ریسک، تحلیل داده، ارتباطات و اخلاق حرفهای را فراگیرند یا مجاز به استفاده از متخصصین این حوزهها به عنوان شرکای موسسات حسابرسی باشند. باید توجه داشت که توسعه بازار کار حرفهای و توسعه سرمایه انسانی لازم و ملزوم یکدیگرند.
مقایسه حقوق و مزایای شاغلین در واحدهای تجاری و شاغلین در موسسات حرفهای بیانگر تفاوت معنی داری است و تعریف نامناسب حق الزحمه حرفهای از یک طرف و محدودیت ارائه خدمات توسط موسسات از طرف دیگر منجر به تقلیل معیشت موسسات حرفهای شده است. بنابراین با بازتعریف خدمات قابل ارائه توسط موسسات حسابرسی و شاغلین حرفه و همچنین انجام خدمات حرفهای با حق الزحمهای متناسب با ارزش خلق شده میتوان به توسعه بازار کار حرفهای و افزایش درآمد موسسات و به تبع آن توسعه سرمایه انسانی موسسات حرفهای امیدوار بود.
توسعه بازار کار حرفهای از طریق تعریف خدمات جدید و متنوع، و توسعه سرمایه انسانی از وظایف اعضای شورای عالی جامعه حسابداران رسمی است. همچنین سرمایهگذاری در فن آوری اطلاعات و دانشهای مرتبط گامی مهم و ضروری است. استفاده از هوش مصنوعی، یادگیری ماشین، بلاکچین، ERP و کلانداده باید در اولویت باشد. با توجه به این که این ابزارها آینده حرفه را شکل میدهند، از اعضای شورای عالی جامعه حسابداران رسمی ایران انتظار میرود که مروج و حامی نرمافزارهایی باشند که با بهکارگیری دانشهای نوین، خدمات حرفهای را با کیفیت تر و ارزان تر میکنند.
درنهایت جامعه حسابداران رسمی نیازمند بازنگری بنیادی است، اما باید به این واقعیت توجه داشت که این بازنگری با کسانی که خود خالق و بانیان بخشی از مشکل هستند، امکانپذیر نیست. تا زمانی که نمایندگان شورا همان افراد تکراری قبلی هستند، این مشکلات پابرجا خواهند بود. این تحول، نیازمند اراده جمعی، برای انتخاب افرادی اصلح، شجاع و صادق با دانش فنی بالاست.
* حسابدار رسمی