با توجه به اینکه قانون مالیات بر عایدی سرمایه، تمام داراییهایی را که ماهیت سرمایهگذاری دارند مشمول مالیات قرار داده است، به این معنا که اگر فردی در طلا، ملک، خودرو یا حتی رمزارزها سرمایهگذاری کند و از این محل سودی به دست آورد، مطابق این قانون موظف است درصدی از سود خود را به اداره امور مالیاتی پرداخت کند. تنها بازاری که از این قانون مستثنا شده و مالیاتی به آن تعلق نمیگیرد، بازار سرمایه و ابزارهای قابل معامله در این بازار است.
به طور کلی اگر بخواهیم این موضوع را بررسی کنیم، میتوان گفت این قانون مالیات بر عایدی سرمایه به نفع بازار سرمایه خواهد بود؛ زیرا میتواند سرمایهها را به سمت استفاده از ظرفیتهای بازار سرمایه و ابزارهای مختلف آن هدایت کند. یک مثال ساده، صندوقهای سرمایهگذاری طلاست. بسیاری از مردم علاقه دارند طلای فیزیکی، سکه و سایر داراییهای مشابه را خریداری کنند تا هم منفعتی کسب کنند و هم ارزش داراییهای خود را حفظ کنند. اما زمانی که ببینند در زمان فروش این داراییها باید مالیات پرداخت کنند، و در مقابل ابزاری مانند صندوقهای طلا یا گواهی سپرده سکه در بورس وجود دارد که مشمول مالیات نیست، بهصورت منطقی سرمایهگذاران ترجیح میدهند از ابزارهای مالی بازار سرمایه استفاده کنند.
به نظر من این موضوع بهطور کلی اتفاقی مثبت و به نفع بازار سرمایه است. حال وظیفه فعالان و ارکان بازار سرمایه این است که با فرهنگسازی و آمادهسازی بسترهای مناسب، شرایطی فراهم کنند تا سرمایهها نهتنها به سمت ابزارهای کالایی بورس، بلکه به حوزه سهام نیز هدایت شود. اگر شرایط بازار سهام بهبود یابد و اعتماد سرمایهگذاران جلب شود، بازار سرمایه میتواند به مقصدی مطمئن برای سرمایههای عمومی مردم تبدیل شود.
* کارشناس بازار سرمایه