همشهری آنلاین: آخرین پروژه او، فیلم «نبردی پس از دیگری» ساخته پل توماس اندرسن، در حال تبدیل شدن به آزمونی نهایی برای سنجش ماندگاری قدرت ستارهای دیکاپریو است. این فیلم سیاسی طنز با بودجهای بیش از ۱۵۰ میلیون دلار (استودیو وارنر ادعا میکند رقم نزدیکتر به ۱۳۰ تا ۱۴۰ میلیون است، اما بسیاری ارقام بالاتری را زمزمه میکنند) دو ساعت و ۴۰ دقیقه طول دارد، درجه R گرفته، و کارگردانش هرگز بیش از ۷۶ میلیون دلار در گیشه به دست نیاورده است. پرسش بزرگ صنعت سینما این است: آیا حتی دیکاپریو میتواند مخاطبان را به سالنها بکشاند؟
این پژوهش صحنه را بهخوبی ترسیم میکند: تابستان تمام شده و دیکاپریو بهشدت درگیر تبلیغات برای پرهزینهترین قمار پل توماس اندرسن تا امروز است. او معمولاً از رسانهها دوری میکند، اما وارنر برادرز بهوضوح میداند شرایط حساس است. او اخیراً در مجله «اسکوایر» ظاهر شد (مصاحبهکننده خود اندرسن بود، نه یک روزنامهنگار)، و استودیو برای فیلم یک فاصله تقریباً سههفتهای بین نخستین نمایش در لسآنجلس و اکران رسمی ۲۶ سپتامبر گذاشته است. با این حال، پیشبینیهای اولیه میگویند فیلم فقط ۲۰ میلیون دلار در افتتاحیه درآمد خواهد داشت، رقمی که با توجه به هزینهها فاجعهبار خواهد بود.
اینجاست که این مطالعه با همکاری Greenlight Analytics وارد میشود. آگاهی عمومی از دیکاپریو همچنان بسیار بالاست: ۸۶ درصد (در صدک ۹۹ بازیگران)، با امتیازات قوی در «بازیگر خوب» (۷۱ درصد)، «دوستداشتنی» (۶۱ درصد) و «اصیل» (۵۸ درصد). امتیاز طرفداران او هم ۶۰ درصد است، و ۳۷ درصد پاسخدهندگان گفتهاند حاضرند برای دیدنش در سینما پول بپردازند. با این حال، دادهها ترکهایی را هم نشان میدهند: امتیاز «مدرن/ باب روز» او فقط ۴۸ درصد است و تقریباً یکچهارم افراد او را بیش از حد ارزشگذاریشده میدانند. بهویژه مخاطبان زیر ۳۵ سال تمایل کمتری دارند فیلمهای او را در سالن سینما ببینند.
در مقایسه با همتایانش، دیکاپریو همچنان یکی از محترمترین بازیگران زنده است ــ او حتی در درک عمومی «بازیگر خوب» بالاتر از دنزل واشنگتن و برد پیت قرار میگیرد ــ اما وقتی پای جذب گسترده تماشاگر به میان میآید، از ستارههایی مثل دواین جانسون عقب میماند. نبود حضور در شبکههای اجتماعی و سر باز زدنش از نقشآفرینی در فیلمهای دنیای فرنچایز یا ابرقهرمانی باعث شده در مسیری خاص باقی بماند، اما همین امر دسترسی او به مخاطبان جوانتر را محدود کرده است.
https://www.hamshahrionline.ir/news/950801/%D9%BE%D9%84-%D8%AA%D9%88%D9%85%D8%A7%D8%B3-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%B4-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%88%D8%AC-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
این موضوع چندان مهم نبود اگر فیلمهای دیکاپریو همواره سودآور بودند. اما تاریخ اخیر گیشه چیز دیگری میگوید: «قاتلان ماه گل» با وجود همکاری با اسکورسیزی، در نهایت فقط به ۱۵۸ میلیون دلار فروش جهانی رسید. یک دهه پیش، «جِی. ادگار» با وجود کارگردانی کلینت ایستوود، روی بودجه ۳۵ میلیون دلاری فقط حدود ۸۰ میلیون دلار در جهان فروخت.
نتیجهگیری این پژوهش چیست؟ دیکاپریو همچنان «یونیکورن» است ــ شاید آخرین ستارهای که نامش به تنهایی میتواند یک فیلم غیرفرنچایز جدی را پیش ببرد ــ اما سقف فروش گیشهای او پایینتر آمده. اگر «نبردی پس از دیگری» عملکردی مشابه «قاتلان ماه گل» داشته باشد، وارنر برادرز ممکن است با یک «شکست پرستیژی» دیگر مواجه شود.
پرسش بزرگتر این است که آیا دیکاپریو باید استراتژیاش را بازتنظیم کند. آیا باید به روند یک-به-یک همکاری با کارگردانان مؤلف ادامه دهد، یا شروع کند به ترکیب آنها با فیلمهای ژانریِ جریان اصلیتر (مثل «تلقین») یا پروژههای گروهی (مثل «روزی روزگاری در هالیوود»)؟ میراث او تضمینشده است. اما حالا که به ۵۰ سالگی نزدیک میشود، حتی دیکاپریو هم شاید ناچار شود دوباره فکر کند که چطور میتواند قدرت جذب تماشاگر خود را در چشماندازی سینمایی حفظ کند که روزبهروز برای درامهای پرهزینه بزرگسالانِ اوریجینال بیرحمتر میشود.