به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایسنا، مراسم تشییع پیکر جمشید عزیزخانی، خواننده و آهنگساز برجسته اهل کرمانشاه، همزمان با آیین تشییع رحیم عزتبقایی، صدابردار پیشکسوت موسیقی ایران، با حضور اسحاق شکری (مدیرعامل انجمن موسیقی)، بابک رضایی (مدیر دفتر موسیقی)، محمد الهیاری (مدیرعامل بنیاد رودکی)، حمیدرضا نوربخش (مدیرعامل خانه موسیقی)، سیدعباس عظیمی(مدیرعامل موسسه انجمن پیشکسوتان)، محمدعلی مرآتی، ایرج راد، امیرعباس ستایشگر، علی مغازهای، داوود گنجهای، شهرام صارمی، حمیدرضا عاطفی، هادی آرزم و فاضل جمشیدی، صبح شنبه ـ ۲۲ شهریور ماه ۱۴۰۴ ـ از مقابل تالار وحدت برگزار شد.
پس از برگزاری این مراسم، پیکر این دو هنرمند به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) بدرقه و به خاک سپرده شد.
در ابتدا حمیدرضا نوربخش، مدیرعامل خانه موسیقی، در مراسم بدرقه دو هنرمند فقید موسیقی، رحیم بقایی و جمشید عزیزخانی، سخنانی ایراد کرد. او با ابراز اندوه از درگذشت این دو هنرمند گفت: وقتی خبر کوچ و هجران رحیم بقایی عزیز و نازنین را دادند، غم و اندوه سراسر وجود من و همه دوستان و دوستدارانش را فرا گرفت. ناباورانه بود، چرا که من خود بیش از ۳۵ سال خاطره با ایشان داشتم و میدانم که همه همنسلان و بزرگتر از من نیز چنین خاطراتی با رحیم بقایی دارند. از زمانی که در بنیاد رودکی و تالار وحدت در استودیوی طبقه پنجم فعالیت میکرد، همه عمر خود را وقف خدمت در این عرصه کرد و چه خاطراتی از ضبطها و همکاریها با او داریم. او همیشه با روی گشاده، صمیمیت و مهربانی از دوستانش استقبال میکرد و در کنار هنرمندان بود.
او ادامه داد: پس از تأسیس خانه موسیقی نیز، رحیم بقایی در کانون صدابرداران خانه جزو پیشگامان بود. دوستان و همکارانش میدانند که او با وجود دوری مسیر و اقامت در شمال کشور، در نشستها و جلسات صنفی حضور مییافت و اگر مسئلهای در حوزه صدابرداری و کار تخصصیاش پیش میآمد، با علاقه و اشتیاق پیشنهاداتی برای کمک و گرهگشایی ارائه میداد. روحیهی همیشگیِ یاریگر و مهربان او برای همه ماندگار است.
این هنرمند تصریح کرد: هنوز داغ رحیم بقایی تازه بود که ناباورانه خبر کوچ جمشید عزیزخانی را شنیدیم. این مرد نازنین، هنرمند ارزشمند و پیشکسوت دنیای عاطفه و مهر، انسانی مهربان، باوقار و با معرفت بود. حدود سه ماه پیش که آقای عزیزخانی با من تماس گرفت و گفت در بیمارستان است، تصورم این بود که برای چکاپ یا مسئله جزئی رفته؛ چراکه صدایش بسیار سرحال بود و اصلاً شبیه صدای بیمار نبود. او گفت مشکلی بوده که حل شده و خیلی خوب و سرحال بود. بعد از آن هم بهطور متناوب در تماس بودیم و هیچگاه باور نمیکردم خبر سفر ابدی او به این زودی برسد.
نوربخش گفت: چند روز پیش، وقتی دختر نازنینش به خانه موسیقی آمد، مطلع شدم بیماری او جدی است و شاید کاری نتوان کرد. همان لحظه تأثر سراسر وجود مرا فرا گرفت. جمشید عزیزخانی انسانی نازنین، بزرگ، هنرمندی پیشکسوت، خوانندهای خوب و بیادعا بود. همه او را به تواضع و رفیقبازی میشناختند. خداوند روح هر دو عزیز و بزرگوار را قرین رحمت و رضوان خود بدارد و به خانوادههایشان شکیبایی و سلامت عنایت کند.
پس از نوربخش، رضا ملکوتی از صدابرداران موسیقی گفت: واقعاً داغدارم؛ چراکه آقای بقایی را سالها میشناختم و با او همکاری داشتم. آنچه را که باید میگفتم، آقای نوربخش بیان کردند، اما چیزی که همیشه برای من درس و الگو بود، نظم و تعهد ایشان بود. آقای بقایی همیشه به موقع سر کار حاضر میشد و نسبت به کارش تعصب خاصی داشت.
او ادامه داد: وقتی شنیدم آقای بقایی از دنیا رفته است، حالم بد شد. نه اینکه فقط دوستی را از دست داده باشم، بلکه برادری را از دست دادم. او برای من هم برادر بود و هم استاد. ما در رادیو، در تالار وحدت و در اجرای کنسرتها با هم کار کردیم، اما من همیشه او را فراتر از یک همکار میدانستم و واقعاً دوستش داشتم. این غم بزرگی است. به خانواده محترمش، فرزندانش، خانواده برادرانش و همه هنرمندان تسلیت عرض میکنم. همچنین به جامعه هنری ایران هم این ضایعه را تسلیت میگویم. خدا رحمتش کند. اجازه بدهید جملهای هم درباره آقای جمشید عزیزخانی بگویم: او هنرمندی بیادعا بود؛ هرچه درباره او بگوییم در وجودش بود. خدا رحمتش کند و به خانواده ایشان هم صبر عطا فرماید.
محمدرضا دارابی ـ خواننده ـ در این مراسم دقایقی را آواز خواند و طی سخنانی گفت: از همه عزیزانی که زحمت کشیدند و در این مراسم باشکوه شرکت کردند، سپاسگزارم. اگرچه حضورم در زندگی و کار برخی از هنرمندان جستهگریخته بوده است، اما درباره دوست عزیزم جمشید عزیزخانی باید بگویم که بیش از ۴۰ سال در کنار هم بودیم. در سفرها با هم بودیم و خاطرات بسیاری را با هم ثبت کردیم. شب قبل از درگذشت ایشان به بیمارستان رفتم. حتی با وجود اینکه دستم شکسته بود، دلم میخواست به او غذا بدهم، اما نگذاشت و گفت فقط چند دقیقه با هم صحبت کنیم. در همان حال، با لبخندی بر لب، با وجود درد و شرایطی که داشت، دل ما را آرام میکرد.
او ادامه داد: امروز قلب تمام کرمانشاهیها و همشهریهای عزیز، چه آنان که از راه دور و چه آنان که از نزدیک آمدند، از این داغ به درد آمده است. من در برابر حضور و محبتشان شرمندهام. در پایان، وظیفه خود دانستم که چند خط آواز کُردی بخوانم تا ادای دینی به این دوست و برادر مهربان کرده باشم.
همچنین رامین بقایی، فرزند رحیم عزت بقایی طی سخنانی درباره پدر خود گفت: من بهعنوان فرزند ایشان و در واقع بهعنوان کسی که از ۶ سالگی همراه پدر بودم ــ سخن میگویم. همه درباره وجه تخصصی آقای بقایی در حوزه صدابرداری صحنه و استودیو صحبت کردند، اما من میخواهم امروز درباره بُعد دیگری از فعالیتهای ایشان، یعنی بازیگری تئاتر، صحبت کنم.
او ادامه داد: از سال ۱۳۵۰ و شاید حتی قبلتر، پدرم در تئاتر فعال بود. من از او نمایشنامه روسری قرمز به کارگردانی زندهیاد هادی اسلامی را به یاد دارم و در نمایشنامههای دیگری که بازی کرد. چند روز پیش با آقای جمشید ملکی تماس گرفتم و ایشان یادآور شدند که رحیم بقایی بهترین بازیگر نمایشنامهای بوده که با هم کار کردهاند. رحیم بقایی سالها تلاش کرد بدون هیچ ادعایی، استودیوی ضبط تالار رودکی در طبقه پنجم را اوایل انقلاب طراحی و راهاندازی کند. او خودش وسایل را تهیه کرد و آورد و با کوشش بسیار آن استودیو را بنا گذاشت؛ زمانی که اساساً استودیویی برای ضبط آثار موسیقی و سرودهای انقلابی در ایران وجود نداشت.
بقایی تصریح کرد: برای من، او تنها پدر نبود بلکه استادم بود. امروز نهفقط بهعنوان فرزند او، بلکه بهعنوان شاگردش که ۵۳ سال در کنارش بودم سخن میگویم. یادم میآید دو سال حتی همبازی او در برنامههای تلویزیونی به کارگردانی آقای بهزاد بودم. جا دارد یادی کنم از زندهیاد عباس جوانمرد، بنیانگذار گروه تئاتر هنر ملی که زمینهساز حضور رحیم بقایی در نمایشنامه «غروب در دیار غریب» اثر بهرام بیضایی شد. او در آن نمایش بدعتی را پایهگذاری و موسیقی را در یک نمایش عروسکی وارد کرد. همانجا بود که رحیم بقایی به وزارت فرهنگ و هنر راه یافت و به استخدام آن وزارتخانه درآمد. روحش شاد و یادش گرامی.
ایرج راد ـ هنرمند پیشکسوت تئاتر و مدیر پیشین خانه تئاتر ـ در مراسم بدرقه پیکر زندهیادان رحیم بقایی و جمشید عزیزخانی سخنانی ایراد کرد. او گفت: رحیم بقایی و آقای جمشید عزیزخانی که امروز برای تشییع پیکر پاکشان گرد هم آمدهایم، هر یک جایگاهی بزرگ در فرهنگ و هنر ایران داشتند. درباره دوستیها، نشستها، دیدارها و کارهای مشترک من با رحیم بقایی اگر بخواهم سخن بگویم، بسیار خواهد بود. در همین مراسم به فعالیتهای او در حوزه تئاتر اشاره شد. یکی از کارهای بسیار ارزشمند او حضور در نمایش «غروب در دیار غریب» اثر بهرام بیضایی بود که به کارگردانی استاد عباس جوانمرد روی صحنه رفت. در آن نمایش، نوعی بدعت در موسیقی صحنه اتفاق افتاد؛ چراکه بهجای سازهای متعارف، از ابزار و ادواتی مانند زنجیر و وسایلی غیرموسیقایی برای خلق فضا استفاده شد.
او ادامه داد: من هنوز تنها نوار باقیمانده از این کار را دارم و هر بار که گوش میدهم برایم اعجابانگیز است که چگونه چنین توانمندی در ساخت فضاهای موسیقایی با وسایلی که اساساً ساز محسوب نمیشوند، شکل گرفت. بعدها، همانطور که اشاره شد، آقای بقایی همه توان و وقت خود را در زمینه صدابرداری گذاشت. بسیاری از بزرگان و چهرههای صاحبنام موسیقی ایران، بهویژه در موسیقی آوازی، آثاری را در تالار وحدت روی صحنه بردند یا در همین استودیو ضبط کردند که رحیم بقایی مسئولیت صدابرداری آنها را بر عهده داشت. خاطرم هست برخی از بزرگان موسیقی فقط میخواستند که بقایی برایشان کار صدابرداری انجام دهد. به همین دلیل، او برای کنسرتهایی که در نقاط مختلف ایران برگزار میشد نیز همراهشان میرفت. او برای هر ساز میکروفون خاص و برای هر خواننده تنظیمات ویژهای در نظر میگرفت تا بهترین کیفیت صدا به ثبت برسد.
این هنرمند تصریح کرد: اگر بدانیم که آثار ضبطشده و اجراهای بسیاری از خوانندگان و ارکسترهای بزرگ این سرزمین با صدابرداری دقیق و هنرمندانه رحیم بقایی بهجا مانده و امروز ما و آیندگان از شنیدنشان لذت میبریم، آنگاه درخواهیم یافت که او چه شخصیت بزرگی بود. اگر همه اینها آشکارتر بود، بیشک امروز جمعیت بسیار بیشتری برای بدرقهاش حاضر میشد. روح عزیز او که عمری در عرصه فرهنگ و هنر ایران خدمتگزار بود، شاد و قرین رحمت الهی باد.
حسام لرنژاد از شاگردان عزیزخانی که در این مراسم اجرای موسیقی هم داشت، گفت: استاد رحیم بقایی و جناب استاد جمشید عزیزخانی، این بزرگمرد آواز ایرانزمین و کردستان، بهراستی از مفاخر هنر ایرانزمین بودند و بر گردن همه اهالی موسیقی حق بزرگی داردند. اگر این مراسم در شهر ایشان، شاهآباد (اسلامآباد غرب) برگزار میشد، بیتردید شکوهی چند هزار نفری داشت؛ چراکه او جایگاهی ویژه در دل همه اهالی کردستان داشت و دارد. در طول زندگی و عمر خود خدمات بسیاری به موسیقی نواحی ایران و فرهنگ این دیار ارزنده ارائه کرد.
صبا عزیزخانی، فرزند جمشید عزیزخانی نیز در انتهای این مراسم گفت: تسلیت عرض میکنم بابت درگذشت استاد بقایی که قطعاً بارها و بارها صدای پدر مرا، چه در اینجا و چه در جاهای دیگر، به بهترین شکل ضبط کرده بودند. من صبا هستم، فرزند کوچک خانواده. واقعاً چیزی برای گفتن ندارم؛ چون تنها با یک جستوجو در گوگل، از الف تا ی زندگی پدر را میتوانید بشناسید. چه در موسیقی نواحی، مخصوصاً کردی، چه در موسیقی فارسی و ایرانی، حتی در ردیف دستگاهی. پدرم حتی به زبان ترکی هم آواز خوانده است.
او ادامه داد: تنها آرزویم برایش آرامش است. پدرم کسی بود که وقتی با هر کسی روبهرو میشد، تنها یک جمله میگفت: «ای که دستت میرسد، کاری بکن». همه هنرمندان پدر مرا میشناختند. من به نمایندگی از همه دخترها، چه زهرا که اینجا حضور دارد و چه دختران دیگر که در آمریکا و سوئیس زندگی میکنند و با من تماس گرفتند، صحبت میکنم. مطمئنم فیلم این مراسم در جاهای مختلف منتشر خواهد شد و میخواهم همه بدانند که بابای من فوقالعاده مهربان، فوقالعاده رفیقدوست و فوقالعاده مهماننواز بود. من هم وظیفه فرزندیام را برای او انجام دادم. همانطور که عمویم گفت: «۴۰ برابر بیشتر از آنکه برای تو پدری کند، تو برایش فرزندی کردی.» امیدوارم این فرزندی برای روحش حلال باشد. من ۴۴ سالهام و ۴۴ سال پدر داشتم اما باور دارم که ۴۴۰ سال دیگر هم صدای پدرم باقی خواهد ماند، چون فقط صداست که میماند. مراسم یادبود او روز دوشنبه از ساعت ۱۳ تا ۱۴:۳۰ در مسجد امیرآباد برگزار خواهد شد.
۲۴۲۲۴۲