خبرگزاری مهر، گروه استانها - نورا محمدی: مازندران که روزانه بیش از ۴۶۰۰ تن زباله تولید میکند، به گفته کارشناسان محیطزیست با ابر بحران پسماند روبهروست، بحرانی که نه تنها سلامت عمومی و منابع طبیعی استان، بلکه آینده کل کشور را تهدید میکند، پژوهشگران این حوزه میگویند نبود زیرساختهای بهداشتی، مدیریت ناکارآمد، تولید روزانه میلیونها لیتر شیرابه و بیتوجهی به آموزش و مشارکت مردم، وضعیت را به مرحلهای اضطراری رسانده است.
چنان که هر رودخانهای از جویبارهای کوچک شکل میگیرد، سیمای فرهنگی و اجتماعی یک استان نیز از رفتارهای روزمره شهروندان و کیفیت مدیریت عمومی پدید میآید؛ لیکن در طول سالیان اخیر، چشماندازهای سبز شمال کشور بهویژه مازندران توسط پدیدهای به ظاهر پیشپاافتاده و در عین حال ویرانگر، یعنی پسماندها، ناهنجار شده است،
زبالههایی که چشم و منظر را زخم زده و تار و پود زندگی جمعی، هویت فرهنگی و شبکه سلامت اجتماعی را نیز تهدید میکنند.
این پدیده وقتی هشداردهندهتر میشود که ارقام نشان میدهد استان مازندران روزانه میزبان هزاران تن پسماند است؛ برآوردهای رسمی حاکی از تولید روزانه حدود ۳۱۰۰ تن زباله در مازندران است، رقمی که بار سنگین مدیریتی و زیستمحیطی پیش رو را بیرحمانه آشکار میکند.
زباله در این منطقه صرفاً معضل بصری یا زشتی منظر نیست؛ این معضل یک زنجیره عظیم و مؤثر بر سلامت عمومی، اقتصاد محلی و سرمایه اجتماعی است.
ساختار غالب پسماند در ایران و به تبع آن در استانها ترکیبی است از بخش زیادی مواد آلی همراه با مقادیری قابل توجه پلاستیک است
ساختار غالب پسماند در ایران و به تبع آن در استانها ترکیبی است از بخش زیادی مواد آلی همراه با مقادیری قابل توجه پلاستیک و مواد غیرقابل تجزیه، برآوردها نشان میدهد میانگین تولید پسماند شهری در سطح کشور نزدیک به ۶۳ کیلوگرم به ازای هر نفر در روز است، رقمی که وقتی با نرخ بالای دفن غیرمناسب و زبالهسوزی ناقص همراه میشود، تهدیدات بهداشتی و اکولوژیکی را بهسرعت تشدید میکند.
یکی از آثار عینی این ترکیب، آلودگی ساحلها و رسوبات دریایی است، مطالعات میدانی و نمونهبرداریها در سواحل جنوبی خزر از جمله نقاطی در مازندران نشان دادهاند که رسوبات ساحلی بهسرعت به نقاط تجمع ذرات پلاستیکی و میکروپلاستیک تبدیل میشوند و غلظتهای بالای قطعات پلاستیکی در برخی سواحل شناسایی شده است.
حضور این ذرات در رسوبات نه فقط نشانگر آلودگی است، بلکه مسیر ورود ریزپلاستیکها به زنجیره غذایی دریایی، تخریب زیستگاههای بستر و تهدید معیشت جوامع ساحلی را نیز هموار میسازد.
در برابر این پیامدهای زیستمحیطی و بهداشتی، تلاشهای مدیریتی متعددی آغاز شده است، برای نمونه، برنامه تفکیک از مبدأ در بیش از هزار روستا و چندین شهر مازندران بهعنوان اقدامی مهم برای کاهش حجم دفن و بازیافت پسماند به اجرا درآمده است و مقامات استان از کاهش بخشی از تولید پسماند روستایی خبر دادهاند.
اما این اقدامات در بستر یک بحران ساختاری و چندلایه صورت میگیرد، فقدان زیرساختهای فناورانه و اقتصادی پردازش، ضعف پیوست فرهنگی و آموزشی، پراکندگی گردشگرپذیری و فصول پررفتوآمد که بار پسماند را مقطعی و سرریزگونه بالا میبرد، و نهایتاً ناکافی بودن سیاستهای توانمندسازی جوامع محلی برای مشارکت واقعی در مدیریت پسماند.
علی پسران طاهباز، کارشناس محیط زیست و پژوهشگر حوزه پسماند، در گفتوگو با خبرنگار مهر با اشاره به چالشهای جدی مدیریت زباله در مازندران گفت: مازندران با وسعت ۲۳ هزار و ۷۵۶ کیلومتر مربع و جمعیتی رو به رشد، سالهاست گرفتار معضل دفنگاههای غیر بهداشتی است، در کتابها و رفرنسها تأکید شده که دفنگاهها باید بهداشتی باشند، زهکش داشته باشند و بستر آنها ایزوله باشد تا آلودگی منتقل نشود، اما در واقعیت دفنگاههای موجود نه مهندسیاند و نه بهداشتی، ما عملاً مکانی برای تلمبار زباله داریم که ارتفاع و وسعت آن هر روز بیشتر میشود.
مازندران در حال غرق شدن در زباله است
وی با اشاره به سرانه تولید پسماند افزود: در ایران به طور متوسط سرانه تولید زباله برای هر فرد ۸۰۰ گرم در روز در نظر گرفته میشود، اما این مقدار در مازندران بیش از ۱۲۰۰ گرم است، در ایام تعطیل و با ورود جمعیت شناور، این رقم بر اساس مطالعات رسمی به ۲۴۰۰ گرم میرسد، این آمار نشان میدهد که مازندران بدون برنامهریزی علمی و بهروز، در حال غرق شدن در زباله است.
پسران طاهباز تصریح کرد: متأسفانه روشهای اجراشده نیز عمدتاً ناکارآمد بوده است، در نور و تنکابن روش کمپوست اجرا شد اما بدون مطالعات ارزیابی اثرات زیستمحیطی و بدون پایش مستمر.
وی خاطرنشان کرد: همین موضوع باعث ایجاد بحرانهایی چون تولید شیرابه، افزایش حشرات و جانوران موذی، بوی تعفن و محصول نهایی بیکیفیت شده است، محصول کمپوست در شمال ایران توان رقابت با خاک غنی منطقه را ندارد و تنها در صورتی میتواند کارکرد داشته باشد که برای استانهای فقیر از نظر خاک بستهبندی و صادر شود.
وی ادامه داد: در نوشهر نیز نیروگاه زبالهسوز راهاندازی شد اما به دلیل نبود مطالعات دقیق و انتخاب فناوری نامناسب، این طرح هم با مشکلات جدی روبهرو است، حجم بالای زبالهتر، طول عمر تجهیزات را به شدت کاهش داده و تا دو سال آینده قرارداد این نیروگاه با مالکان آن تمام میشود و یک کارخانه مستهلک به استان تحویل داده خواهد شد، این یعنی ما همچنان بدون راهکار اصولی و پایدار باقی ماندهایم.
این پژوهشگر حوزه پسماند با بیان اینکه مدیریت فعلی صرفاً بر اساس شعار است و نه بر اساس برنامه علمی، گفت: طرحهای جامع مدیریت پسماند در مازندران مربوط به دهه ۸۰ است و امروز با رشد صد درصدی جمعیت و تولید زباله، تنها ۲۰ تا ۳۰ درصد بهروزرسانی شده است، این یعنی ما دستکم ۸۰ درصد عقبماندگی داریم و با ادامه روند فعلی، طی پنج سال آینده با یک بحران تمامعیار روبهرو خواهیم شد.
وی با تأکید بر ضرورت اصلاح الگوی مصرف و بستهبندی افزود: یکی از ریشههای اصلی بحران پسماند در ایران و بهویژه مازندران، ضعف صنایع بستهبندی است، تولید انبوه کالاهای یکبارمصرف با لایههای پلاستیکی غیرقابل بازیافت، حجم برگشتی زباله را افزایش داده است، بنابراین بدون الزام صنایع به مشارکت در مدیریت پسماند و بازگرداندن بخشی از هزینهها، هیچ راهحلی پایدار نخواهد بود،.
پسران طاهباز خاطرنشان کرد: در کنار ضعف مدیریت، مسائل اجتماعی نیز به شدت نگرانکننده است، زبالهگردی به یک معضل اجتماعی بدل شده و چهره شهرها با سطلهای پر از زباله، شیرابههای آلوده، بوی تعفن و جانوران موذی خدشهدار شده است، این وضعیت نه تنها نظم شهری را برهم زده بلکه سلامت عمومی و سرمایه اجتماعی را نیز تهدید میکند.
رکن اصلی مدیریت پسماند تفکیک از مبدأ است، به گونهای که زباله تر و خشک جداگانه جمعآوری شود
وی در پایان راهکار برونرفت از این بحران را چنین برشمرد: رکن اصلی مدیریت پسماند تفکیک از مبدأ است، به گونهای که زباله تر و خشک جداگانه جمعآوری شود، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان باید ملزم به مشارکت مالی و فرهنگی شوند و در کنار آن، فناوری مناسب و روزآمد بهکار گرفته شود.
این پژوهشگر تأکید کرد: تنها با همت ملی، پرهیز از شعارزدگی و کنار گذاشتن اعمال نفوذ صاحبان قدرت میتوان امید داشت که مدیریت پسماند در مازندران و استانهای شمالی از وضعیت اضطراری کنونی نجات پیدا کند.
او ادامه داد: وضعیت استان مازندران در سال ۱۴۰۴، با توجه به نوع مدیریتهایی که در سالهای اخیر اعمال شده و سوءمدیریتهایی که در بخش پسماند رخ داده، بسیار نگرانکننده است، این سوءمدیریتها موجب شد تا بحران پسماند نه تنها در استانهای شمالی، بلکه در کشور به یکی از بزرگترین چالشهای زیستمحیطی و اجتماعی تبدیل شود،
بحران پسماند از یک معضل گذشته است
علیرضا فلاحتکار، محقق و پژوهشگر حوزه پسماند، در گفتوگو با خبرنگار مهر نیز گفت: بحران مدیریت پسماند در مازندران از سطح یک معضل زیستمحیطی گذشته و به ابر بحران تبدیل شده است، بحرانی که نه تنها منابع طبیعی استان، بلکه آینده کل کشور را تهدید میکند،
فلاحتکار با اشاره به جایگاه ویژه مازندران در اکوسیستم شمال کشور تصریح کرد: مازندران با مساحت ۲۴ هزار کیلومتر مربع، حدود ۶۲ شهر و سه هزار روستا دارد، جمعیت این استان بر اساس آمار سال ۱۳۹۵ با لحاظ رشد طبیعی، بیش از سه میلیون و ۶۰۰ هزار نفر است که ۵۸ درصد آنان در شهرها و ۴۲ درصد در روستاها ساکناند، این جمعیت روزانه نزدیک به چهار هزار و ۶۹۵ تن زباله تولید میکنند که ۷۰ درصد آن زبالهتر و ۳۰ درصد زباله خشک است.
وی با بیان اینکه تنها در غرب مازندران از نوشهر تا رامسر روزانه ۸۲۰ تن زباله تولید میشود، اظهار داشت: به طور میانگین هر شهروند مازندرانی روزانه یک کیلو و ۳۰۰ گرم زباله تولید میکند، اگر این رقم در جمعیت کل استان ضرب شود، سالانه میلیونها تن زباله انباشته میشود که بخش عمدهای از آن مدیریت نمیشود.
این پژوهشگر حوزه پسماند افزود: آنچه بحران را تشدید میکند تولید شیرابههای زباله است، تنها در مازندران روزانه ۶۵۸ هزار لیتر شیرابه تولید میشود که در سال به بیش از ۲۴۰ میلیون لیتر میرسد، این حجم عظیم شیرابه وارد آبهای سطحی و زیرزمینی میشود و بحران زیستمحیطی گستردهای بهوجود میآورد، کافی است بدانیم یک گرم شیرابه میتواند بین یک تا شش هزار لیتر آب را آلوده کند.
فلاحتکار با انتقاد از نبود نگاه فرهنگی و اجتماعی در مدیریت پسماند تأکید کرد: متأسفانه سیاستگذاریها تنها به سمت سرمایهگذاریهای تکنیکی رفته و حلقه اصلی یعنی آموزش و مشارکت مردم نادیده گرفته شده است، موفقیتهای گذشته نیز عمدتاً قائم به اشخاص بوده و نه بر پایه یک سیستم پایدار.
او گفت: ۶۰ درصد جمعیت استان مازندران در روستاها و باغشهرها ساکن هستند و این ظرفیت بزرگی برای کاهش بار زباله است، اگر آموزشهای لازم داده میشد و مردم به تفکیک و تولید کمپوست خانگی تشویق میشدند، بخش عمده زباله تر استان مدیریت میشد و بحران فعلی شکل نمیگرفت، اما چون توسعه فرهنگی و اجتماعی نادیده گرفته شد، هر طرح و پروژهای به شکست انجامید.
این پژوهشگر با اشاره به آلودگی دریای خزر خاطرنشان کرد: ورود شیرابهها، فاضلابهای خانگی و صنعتی و انواع پسماندهای پلاستیکی به کاسپین، این پهنه آبی را با بحران جدی مواجه کرده و گونههای گیاهی و جانوری آن را تهدید میکند، در حالی که کاهش ورودی آب به خزر، خود فشار مضاعفی بر این اکوسیستم وارد آورده است.
فلاحتکار افزود: آنچه بر بحران دامن میزند، افزایش بیرویه جمعیت در استان مازندران است، فروش اراضی، ساخت و سازهای گسترده و مهاجرتهای بیحساب، ظرفیت زیستی این استان را تهدید میکند، اگر این روند ادامه یابد، آینده مازندران چیزی جز تبدیل شدن به یک کویر نخواهد بود.
وی تصریح کرد: برای عبور از این بحران، باید توسعه فرهنگی و اجتماعی در اولویت قرار گیرد، بدون آموزش مردم، اصلاح الگوی مصرف، قوانین الزامآور و مشارکت عمومی، هیچ پروژه فنی در حوزه پسماند به نتیجه نمیرسد، باید آموزش تفکیک زباله، تولید کمپوست خانگی، کاهش مصرف و بازیافت اصولی در برنامههای اصلی استان قرار گیرد.
این پژوهشگر حوزه محیط زیست در پایان گفت: سخن پایانی من این است که توسعه فرهنگی و اجتماعی باید همعرض سرمایهگذاریهای فنی و تکنیکی در مدیریت پسماند باشد، قوانین حمایتی و الزامآور باید تدوین و اجرایی شود و نگاه علمی و واقعگرایانه جایگزین رویکردهای شعاری گردد، اگر چنین نگاهی حاکم نشود، بحران پسماند و بحران محیط زیست در مازندران و کل کشور ابعاد خطرناکتری خواهد یافت.
پیشگیری در مدیریت زباله مهمتر است
محمدرضا حسنی، فعال حوزه پسماند، در گفتوگو با خبرنگار مهر با تأکید بر اینکه پیشگیری در مدیریت زباله بسیار مهمتر و کمهزینهتر از درمان است، اظهار داشت: پیشگیری اگر یک بار هزینه داشته باشد، دیگر مجبور نخواهیم شد چندین برابر برای رفع مشکلات هزینه کنیم، متأسفانه در مازندران زباله به معضلی فراگیر در شهرها و روستاها بدل شده است.
او نیز تفکیک از مبدأ را اصلیترین حلقه مدیریت پسماند میداند و میگوید: اگر این کار در منازل انجام شود، بخش زیادی از مشکلات حل خواهد شد، اما فشارهای اقتصادی و غلبه مسائل معیشتی سبب شده توجه مردم به این موضوع کمرنگ شود و همین مسئله ما را از همان ابتدا با بحران روبهرو میکند،.
حسنی یکی از راهکارهای اساسی را ایجاد زیرساخت در محلات دانست و ادامه داد: سطلهای تفکیک و آموزشهای هدفمند در مدارس میتواند بستر تغییر فرهنگ عمومی را فراهم کند، اگر این آموزشها از سنین پایین آغاز شود، در آینده شاهد رفتار متفاوت نسلهای بعدی خواهیم بود،
این فعال حوزه پسماند با اشاره به مشکلات بخش خصوصی خاطرنشان کرد: پیمانکاران تفکیک با موانع متعددی مواجه هستند، از قراردادهای سنگین شهرداریها گرفته تا پدیده مافیای زباله و حتی سرقت پسماند، نبود نیروهای بومی نیز آسیب جدی به این چرخه وارد کرده و بهرهوری را کاهش داده است.
وی درباره مرحله دفن زباله گفت: رطوبت بالای زبالههای مازندران و نبود تفکیک، کیفیت کمپوست را به حدی پایین آورده که عملاً قابل استفاده نیست و دوباره به چرخه دفن بازمیگردد، از سوی دیگر دفن برگشتیها موجب میشود در آینده نزدیک با کمبود زمین مناسب برای دفن روبهرو شویم،
تکرار راهکارهای ناکارآمد
حسنی با انتقاد از تکرار راهکارهای ناکارآمد گذشته تصریح کرد: بسیاری از کشورها از روشهای نوین مانند دستگاههای اکسیدور برای کاهش حجم و آلودگی زباله استفاده میکنند، ما نیز باید از این تجربهها بهره بگیریم، ادامه دادن مسیر غلط سالهای گذشته فقط بازتولید بحران است.
وی در پایان گفت: مدیریت علمی و مدرن پسماند یک ضرورت فوری است، اگر همین امروز تغییر مسیر ندهیم، فردا باید هزینههای سنگینتری هم از نظر زیستمحیطی و هم اجتماعی بپردازیم.
بر اساس این گزارش بحران پسماند در مازندران فراتر از یک معضل محیطزیستی است و سلامت عمومی، اقتصاد محلی، سرمایه اجتماعی و هویت فرهنگی استان را تهدید میکند، تجربهها نشان دادهاند که بدون آموزش و مشارکت مردم، اصلاح الگوی مصرف و سرمایهگذاری همزمان در حوزههای فنی، فرهنگی و اجتماعی، هیچ راهکار مدیریتی پایدار نخواهد بود.
عبور موفق از این بحران مستلزم برنامهریزی علمی، اجرای قوانین الزامآور و همت ملی است تا منابع طبیعی، اکوسیستم و کیفیت زندگی مردم مازندران حفظ شود و نسلهای آینده در محیطی سالم و پایدار زندگی کنند،.