تیم ملی کشورمان در فینال کافا مقابل ازبکستان در تاشکند، بیش از ۱۲۰ دقیقه ده نفره -با احتساب وقت های اضافه هر چهار نیمه- بازی کرد و ثانیه های آخر گل خورد. جایی که دیگر نه زمانی برای جبران داشت و نه توانی، برابر رقیبی که این سالها آنقدر با ما بازی کرده که تمام نقاط ضعف و قوتمان را میشناسد. بازیکنانش در لیگ ما حضور دارند، میزبان بود و از حمایت هوادار برخوردار و برای جبران شکست دوره اول، انگیزه انتقام هم داشت.
همه اینها را تکرار کردیم تا نیمه پر لیوان را هم دیده باشیم اما بیایید به نیمه همیشه خالی نگاه کنیم. مشکلی که نه در کافا و این نسل و رشته فوتبال، بلکه در ذهنیت تمام ورزشکاران ما در همه رشته ها و تمام ادوار وجود داشته و انگار کسی قادر به حل و رفع آن نیست. مشکلی که تا باشد، از قهرمانان ما قربانی می گیرد. ما کور خود هستیم و بینای دیگران، بجای پرداختن به کار خود، دنبال بهانه از دیگری هستیم.
تیم ملی برای همه مهم است و باخت، همیشه تلخ چون پای آبروی کشور در میان است. اما اگر یک مسابقه را به تواناییهای حریف ببازیم، درس میگیریم و شکست ورزشی، باعث نگرانی هیچ کدام ما نیست. جایی نگرانی آغاز میشود که به مسائل غیر فنی و ورزشی ببازیم و مدام ببازیم.
امیرحسین حسینزاده و سایر بازیکنان و مربیان و البته مدیر محترم تیم ملی در کافا، قبل فینال از نگرانی خود در مورد داوری حرف زدند. مساله ای که دست ما نبود و نیست! مساله ای که همیشه و همه جا برای همه هست ولی اینجا در ورزش ما به بهانه ای برای ندیدن حقایق تبدیل شده است، دستاویزی برای فرار از مشکلات و نقاط ضعف!
بعد از بازی با تاجیکستان، کسی آن همه اشتباه وحشتناک و مشکلات فنی تیم ملی در خط دفاعی را ندید! این همه مشکل در اعزام تیم و نبودن شایسته ها فراموش شد و دوباره بهانهای بهتر از داوری پیدا نشد! مثل همیشه سعی در القای این نظر به مردم کردیم که عامل تمام آن مشکلات، داوری بود و بس!
بسیار خوب! فرض کنیم که شما راست میگویید. اینکه در کافا داوری به نفع میزبان بود! ما که دیگر میزبان نمی شویم، پس بعد این، هر جا و در هر بازی قرار است دست روی دست بگذاریم و ببازیم؟ سهم مشکلات و ایرادات خودمان چه می شود؟ ما در خانه ازبکستان بازی داشتیم و در فینال، ضریب همه چیز بیشتر می شد، چرا همانطور که برای تاکتیک های حریف برنامه ریزی می کنیم، برای مقابله با این مشکل کاری نمی کنیم؟
اما حقیقت این است که خیلیها این نظر شما را ندارند. آنها که بازی ایران مقابل تاجیکستان را با بازیهای قبلی تیم ملی مقایسه و یک سری ضعفهای تکراری را در تمام میادین مشاهده میکنند. ضعف هایی که برابر ازبکستان هم تکرار شد و باز همه چیز افتاد گردن داور! انگار دو تیم هیچند و داور همه چیز!
بازیکنان تیم ملی حتی در کافا و برابر رقبایی مثل تاجیکستان و ازبکستان به جای بازی، دنبال داور میدویدند تا او را مجاب به گرفتن یک خطا یا کرنر کنند! چرا بجای تمرکز روی کار خودمان و در نهایت حریف، ما همیشه روی داوری متمرکز هستیم؟ قبل بازی زمینه چینی می کنیم که ملت! بدانید اگر باختیم، تقصیر داور است و ما مشکلی نداریم!
این یک مسئله فرهنگی است و ایراد یک نفر یا یک قشر یا یک رشته نیست. بازیکن و مربی و مدیر هم ندارد، نگاه کنید به گزارشگران دوبازی آخر ما در کافا که چطور از همان نیمه اول ذهن مردم را برای باخت -با انتخاب داور به عنوان مقصر- آماده می کردند!
به خیال خود، مشغول کمک به تیم ملی بودند اما در حقیقت، به ادامه ضعف نهادینه شده کمک می کردند تا بعد این هم ببازیم و خودمان را گول بزنیم. برابر تاجیکستان، درست در دقیقه ۳۰ گزارشگر میگفت چون ازبکستان آن طرف به فینال میرسد، داور ازبک گذاشتهاند تا ایران را مقابل تاجیکستان قربانی و با تاجیکها در فینال بازی کنند! در بازی با ازبکستان هم احمدی تا دقیقه ۳۰، ۳۰ بار گفت و از پیام هادی عامل هم مایه گذاشت!
تصور کنید کدام کشور آبروی خود را در دنیا میبرد که این گونه در برگزاری مسابقات دست ببرد؟ اصلاً مگر برگزاری کافا و انتخاب داور ربطی به ازبکها دارد؟ مگر نه اینکه نایب رئیس آسیای میانه AFC به عنوان متولی کافا خود مهدی تاج رئیس فدراسیون فوتبال ماست؟
حالا فرض که داور از ازبکستان باشد، کدام داور شرافت و شخصیت خود و آینده حرفهاش را به خطر میاندازد که علنی، به نفع این و آن بگیرد؟ آن هم برابر رییس فیفا؟ اگر فرض را بر این بگذاریم که داور چنین میکند، چرا باید بازیکنان و مربیان را استثنا کنیم؟ آنها هم ممکن است فریب خورده و شرافت ورزشی خود را زیر پا بگذارند!
کسی که روحیه رقابت و میل به بردن ندارد، اصلا سراغ ورزش حرفهای نمیآید. میلیاردها هم بدهید، ورزشکار حرفه ای حاضر به باختن عمدی نمیشود. استثنا قاعده نیست ولی در این مورد، استثنا هم بسیار کم و بسیار دور از دنیای مدرن امروزی با تکنولوژی است. اصلا چرا فقط در ورزش ما این توهم توطئه وجود دارد؟
چون مدیران ما هیچ کدام ورزشی نیستند و در عمرشان یک ساعت هم ورزش حرفهای نکردهاند! آنها که خود از مسیرهایی غیر از شایستگی و کارنامه به صندلی رسیدهاند و فکر میکنند ورزشکار و داور و مربی هم مثل آنها فکر و عمل میکنند!
مثالها فراوان است؛ در نیمه نهایی جام ملتهای ۲۰۱۹ احسان حاج صفی بازی را رها کرد، در پلی آف لیگ قهرمانان همین امسال ماجرا تکرار شد. دههها قهرمانان ما در همه رشتهها از رسیدن به فینال راضی و تیم ملی بعد بردن آمریکا در جام جهانی ۱۹۹۸ بلیط برگشت گرفت!
ما خودمان را آماده باخت میکنیم و قبل از باختن، دنبال دلیل و بهانه برای توجیه آن هستیم! دیواری هم کوتاهتر از داوری نیست! کاش فوتبال ایران هم یک «محمد بنا» داشت که زیرساخت فکری باورهای غلط را کامل میکوبید و از نو میساخت. تا بازیکنان مربیان ما یاد بگیرند برای بردن، تلاش کنند نه اینکه دنبال بهانه برای باختن باشند!
اینجا را بخوانید: ایرانیها همیشه به داوری اعتراض دارند!/ شما به من بگویید آنها چه زمانی به داور اعتراض نکرده؟