خبرگزاری مهر، گروه استانها - محدثه نجف زاده: حکومت پهلوی در سال ۵۷ روزهایی را پشت سر میگذاشت که حتی خوابش را هم نمیدید، راهپیمایی پشت راهپیمایی، چهل بعد چهلم و ناگزیر انتخاب یک نخست وزیر جدید پس از نخست وزیر ناکام قبلی. این بار و در تابستان نوبت به شریف امامی رسید.
۲۱ روز پس از واقعه آتش سوزی سینما رکس آبادان، دولت شریف امامی با اعلام ممنوعیت راهپیمایی، اعتراض مردم را برانگیخت تا آنها نیز در روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ به خیابانها آمدند و راهپیمایی گستردهای را علیه دولت پهلوی برگزار کردند.
پس از آنکه برگزاری راهپیمایی ۱۳ شهریور که مقارن با روز عید فطر بود؛ تجربه موفقی ارزیابی شد، تصمیم گرفتند بار دیگر در مقابل حکومت شریفامامی و به منظور برائت از وی، تظاهراتی انجام شود.
شهید محلاتی در این ارتباط میگوید: «بعد از راهپیمایی عید فطر به این نتیجه رسیدیم که این کار باید با نظم و ترتیبی ادامه یابد، جلسهای گرفتیم و از صبح تا غروب دور هم بودیم و تصمیم گرفتیم که روز پنجشنبه ۱۶ شهریور راهپیمایی کنیم.»
راهپیمایی ۱۶ شهریور به قدری وسیع و گسترده بود که طبق تخمینها صدها هزار نفر در آن شرکت کردند و برخی آن را یک راهپیمایی میلیونی قلمداد کردند. به گزارش رسانههای آن روزگار، تهران یکپارچه تعطیل و تظاهرات بود و صدها هزار تظاهرکننده در خیابانهای تهران راهپیمایی کردند.
راهپیمایان برای سربازان دست تکان میدادند و گل پرتاب میکردند و ناظران تعداد راهپیمایان را تا یک میلیون نفر تخمین زدند و طول صفهای راهپیمایان به چند کیلومتر میرسید.
شاه بعد از راهپیمایی بزرگ ۱۶ شهریور به این نتیجه رسید که باید بر شدت سرکوب افزود تا بتوان بحران را مهار کرد. به روایت فریدون هویدا، پس از راهپیمایی روز ۱۶ شهریور، فرماندهان نظامی به شاه فشار آوردند که هر چه زودتر در تهران حکومت نظامی اعلام کند.
سردمداران رژیم از حرکت مردم چنان به وحشت افتاده بودند که جرأت به تأخیر انداختن یک روز حکومت نظامی را برای مطلع کردن مردم نداشتند و نیمههای شب دولت اطلاعیهای تنظیم کرد که رادیو در اخبار صبحگاهی آن را قرائت کرد، امّا اکثر مردماز آن بیخبر بودند؛ خصوصاً که آن روز جمعه بود و روزنامه صبح هم منتشر نمیشد و وزارت امور خارجه آمریکا نیز بلافاصله برقراری حکومت نظامی در ایران را مورد تأیید قرار داد و سخنگوی آن اعلام کرد «ما جمعه اظهار امیدواری کردیم نظم به زودی در تهران برقرار شود و امروز تکرار میکنیم که آرامش نیز مجدداً برقرار شود.»
اویسی با صدور اولین اطلاعیه فرمانداری نظامی اعلام کرد: به منظور ایجاد رفاه مردم و نحوه نظم از ساعت ۶ صبح روز ۱۷ شهریور ماه مقررات حکومت نظامی را به مدت شش ماه به اجرا میگذارد و مردم صبح زود بیخبر از حکومت نظامی در دستههای بزرگی از خیابانهای فرحآباد، شهباز و میدان خراسان به طرف میدان ژاله حرکت کردند و در نزدیکی و خود میدان کامیونهای مملو از نظامیان ایستاده بودند، ولی مردم بیاعتنا به راه خود ادامه میدادند.
ساعت نزدیک ۳۰: ۷ صبح بود که جمعیت در میدان ژاله و خیابانهای منتهی به آن مستقر شدند و یکی از فرماندهان نظامی با بلندگو به مردم اخطار کرد که حکومت نظامی است، چرا تجمع کردهاید؟ یکی از روحانیون مردم را به نشستن دعوت کرد و جمعیت روی زمین نشست، ولی ظواهر امر نشان میداد که نیروهای فرمانداری نظامی قصد متفرق کردن مردم را ندارند و راه عبور را از چهار طرف بر روی مردم بستند. ناگهان صدای رگبار از خیابانهای منتهی به میدان بلند شد و همین که جمعیت از چهار طرف به سوی میدان هجوم آوردند، نیروهای مستقر در میدان نیز از چند سو مردم را به رگبار مسلسل بستند.
تعداد کشته شدگان تظاهرات ۱۷ شهریور
در خصوص تعداد کشته شدگان تظاهرات ۱۷ شهریور آمار مختلفی وجود دارد. فرمانداری نظامی تهران معتقد بود ۸۷ کشته و ۲۰۵ مجروح از این تظاهرات به جا مانده است، اما مخالفان حکومت اعلام کردند که در این روز بیش از ۴ هزار نفر کشته شدهاند و میشل فوکو فیلسوف فرانسوی که برای پوشش دادن رویدادهای انقلاب در یک روزنامه ایتالیایی به محل حوادث رفته بود مدعی شد که ۴ هزار تن در این روز هدف گلوله قرار گرفتهاند.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز در گزارشی آورده است «شاهدان قتل عام ۱۷ شهریور میتوانند شهادت بدهند که در آن روز، بسیاری از اجساد که در کنار خیابان بر روی هم افتاده یا درون جویهای آب رها شده بود، توسط کامیونهای نظامی از میدان خارج شد و حتی سخن از دفن بسیاری از اجساد در دریاچه نمک قم به میان آمد و بنابراین آن شهدای بی نام و گمنام که بعضاً خانوادگی به شهادت رسیده بودند یا بستگان آنها، دیگر سند یا مدرکی برای ثبت در دفتر بنیاد شهید نداشتند. اما برخی از اسناد و فیلمهای مستندی که در همان روزها از لیستهای بهشت زهرا منتشر شد و هنوز هم موجود است، ارقام بالای ۴ هزار نفر را از آن واقعه ثبت کرده است.»
سربازان اسرائیلی در واقعه ۱۷ شهریور حضور داشتند؟
هنوز بسیاری از افرادی که آن حادثه را به خاطر دارند، یادشان هست پس از فاجعه جمعه سیاه در میدان شهدای تهران، بسیاری از نجات یافتگان آن واقعه این شایعه را با خود تکرار میکردند که سربازانی که به سمت مردم تیراندازی کردند، به فارسی تکلم نمیکردند. دو روز قبل از آن، اطلاعیهای به در و دیوارها نصب شده بود که ۳ هواپیمای اسرائیلی در پادگان جی تهران، کماندوهای اسرائیلی را پیاده کردهاند.
اما حضرت امام خمینی (ره) علیه چندی پس از واقعه خونین ۱۷ شهریور، طی سخنانی بر این مسئله که سربازان اسرائیلی و نظامیان سازمانهای صهیونیستی داخل کشور در کشتار و قتل عام مردم تظاهرکننده در میدان شهدای تهران دست داشتند، صحه گذاردند. ایشان فرمودند: «حتی راجع به این قتلهایی که شد، به ما گفته بودند که از اسرائیل آمده ولی من سند درست در دست نداشتم. در چند روز پیش از این یک نفر آمد اینجا گفت که فلان آدم پیش من گفته است، اینها این ملت ما را با سربازهای اسرائیل کشتهاند.»
به نظر میآید اظهار نظر حضرت امام (ره) در مورد حضور سربازان اسرائیلی در فاجعه ۱۷ شهریور، ناظر به این مطلب هم بود که مطبوعات اسرائیل در روزها و هفتههای بعد از ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ فاش ساختند اسرائیل و مقامات دفاعی این کشور به حضور سربازان اسرائیلی در ایران طی روزهای سرکوب مردم اشاره کرده بودند.
روزنامه «هاآرتص» در شماره ۲۳ اکتبر ۱۹۷۸، روزنامه «داوارد» در شمارههای ۱۰ و ۲۳ اکتبر همان سال، نشریه «هاعولام هزه» ۲۲ نوامبر ۱۹۷۸ و مجله نظامی «سیکراهودشیت» در شماره سوم نوامبر ۱۹۷۸ تشریح کردند که اسرائیل چگونه به تقاضای شاه، سربازان خود را برای سرکوب انقلابیون به تهران فرستاد.
خبرنگار روزنامه گاردین که خود شاهد ماجرا بود، در توصیف جمعه سیاه تهران در ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸ یعنی ۹ روز پس از آن واقعه شوم نوشت: «منظره به میدان اعدام شباهت داشت. نظامیان مردمی را که تظاهرات ضد رژیم میکردند به گلوله بستند»
خبرنگار بخش انگلیسی روزنامه لوموند نیز در همان تاریخ نوشت: «…جمعه ۸ سپتامبر، خونینترین روزی بود که ایران بعد از ژوئن ۱۹۶۳ داشته است…»
گزارش دوم گاردین به نقل از خبرنگار سابقش «لیتزر گود» بود که نوشت: «تصمیم شاه در به کار گرفتن اسلحه به صورت یک نمایش از بی رحمی و سفاکی و زورگویی باعث نفرت بیشتر ایرانیان شده است و یک مهندس جوان میگفت، شاه دوباره به گلوله متوسل شد، چون راه دیگری جز این نمیشناسد و فاجعه درست در ساعت ۹:۲۰ دقیقه روز جمعه در میدان ژاله اتفاق افتاد، سربازان به سوی جمعیتی حدود ۵ هزار زن و مرد جوان که معترض به رژیم شاه بودند، آتش گشودند…»
خبرنگار روزنامه لوموند نیز در گزارش خود در توصیف از جمعه سیاه در تاریخ ۱۷ سپتامبر همان سال نوشت: «شایعات در شهر حکایت از فرود آمدن سه هواپیمای حامل کماندوهای اسرائیلی در فرودگاه مهرآباد در چهارشنبه شب میکرد و آنها عامل کار کثیفی بودند که سربازان ایرانی حاضر به انجام آن نشدند.»
دست خونخوار رژیم سابق در مقابله با مردم خود چنان در منابع مختلف تاریخی ثبت شده که امروز شبکهها و رسانههای جیره خوار سلطنت طلب با هیچ گزارش و مدرکی نمیتوانند منکر آن شوند و امروز که دست دوستی تفاله باقی مانده از پهلویها در دست بدترین مردم روی زمین یعنی صهیونیستها است، پیوند میان این رژیم کودک کش با آن رژیم منحوس به تاریخ پیوسته موجب آگاهی بیشتر ملت ایران از طیفهای فکری و اعتقادی مختلف شده تا بدانند به پای آنچه امروز به دستشان رسیده چه خونها ریخته شده و چه کسانی دشمنان حقیقی ایران و ایرانی هستند.