شکست در مقابل ازبکستان در فینال کافا، بخشی از یک مسئله بزرگ است اما تمام مسئله نیست. این که ما حتی نتوانیم در چنین رقابتی جام را از آن خود کنیم، نشاندهنده ضعف آشکار فنی ماست. این که تیم ملی ایران حتی مقابل تیمهای درجه چندم آسیا به چالش کشیده میشود، این پیام را به همگان مخابره میکند که مشکلات فراوانی پیش روی تیم ماست. مشکلاتی که با چشم غیرمسلح هم قابل رویت است و کادرفنی اگر این مشکلات را نمیبیند یا نمیخواهد ببیند، عیب کادرفنی است چرا که منتقدان، همه چیز را بیان کردهاند و دیگر حرفی نیست که زده نشده باشد.
اما وقتی از ابعاد فنی و نتایج تیم ملی کمی فاصله میگیریم، میبینیم که میزان فاجعه صرفا فراتر از یک باخت است. یکی از نکاتی که میتوان به آن پرداخت، این است که فدراسیون فوتبال ایران آنقدر ناتوان است که حتی قادر نیست میزبانی دور گروهی چنین بازیهایی را برعهده بگیرد. آیا ایران در سطح منطقه آسیای مرکزی آنقدری نفوذ و امکانات نداشت که بتواند چند بازی را در خاک خود میزبانی کند؟ آیا ایران در سطح منطقه آسیای مرکزی آنقدر نفوذ نداشت که فلان بنگاه شرطبندی، حامی مالی اصلی این تورنمنت نباشد تا تلویزیون مجبور شود به شکلی مضحک، لوگوی آن اسپانسر را در هنگام پخش زنده بپوشاند؟
وقتی به چنین مسائلی نگاه میکنیم، آنگاه متوجه می.شویم که گل خوردن از افغانستان، برد سخت مقابل هند، کامبک خوردن از تاجیکستان و شکست مقابل ازبکستان اصلا چیز غریبی نیست. اتفاقات درون زمین، بازتاب و انعکاسی از رخدادهای بیرونی است. وقتی حتی توان میزبانی از چنین سطحی از بازیهای ملی وجود ندارد، چگونه میتوان توقع داشت که سایر امکانات و فرصتها برای کسب موفقیت فراهم شود؟
در این میان، ضعف مفرط کادرفنی و عدم توجه به اشکالات متعدد فنی هم با ناکارآمدیهای مدیریتی ترکیب شده و خروجی، همینی شده که میبینیم. خروجی فاجعهباری که اگر فکر عاجلی برای آن نشود، به شکل بدتری در بازیهای دوستانه بعدی و جام جهانی ۲۰۲۶ نیز تکرار خواهد شد.
257 251