همشهری آنلاین: حفاظت از این آثار در برابر بحران، حفاظت از روح تهران است. با مهدی یسری، مدیر گروه مطالعات هنری مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران درباره تابآوری احجام هنری شهر تهران در مواجهه با بحران جنگ گفت و گو کردهایم.
تهران شهری است که نفسهایش با تاریخ معاصر ایران گره خورده. وقتی از مجسمهها و احجام هنری این شهر صحبت میکنیم، جایگاه آنها را در هویت و حافظه جمعی چطور تعریف میکنید؟
تهران، نه تنها در گنجینههای موزهها بلکه در خیابانها و میدانهایش نیز یادگارهایی از هنر و هویت را حمل میکند. مجسمهها و احجام شهری، از یادمانهای پرشکوه تا تندیسهای مدرن، صرفاً تزیینات شهری نیستند؛ آنها سخنگویان خاموش تاریخ، فرهنگ و مقاومت یک ملتاند. در شرایط بحران و جنگ که زیرساختهای حیاتی شهر هدف قرار میگیرند، پرسش مهم این است که این آثار هنری چگونه تاب میآورند و چگونه میتوان پایداری آنها را تضمین کرد.
چه عواملی باعث میشود که آثار هنری و احجام شهر تهران در برابر بحرانها و جنگها آسیبپذیری مضاعف داشته باشند؟
آثار هنری و احجام شهر تهران به دلایل متعددی در معرض تهدیدات ناشی از بحرانهای طبیعی مانند زلزله یا بحرانهای انسانساز نظیر جنگ قرار دارند. تراکم و پیچیدگی شهری یکی از دلایل است؛ تراکم بالای جمعیت و ساختوساز بیرویه در دهههای گذشته آسیبپذیری را افزایش داده است. موقعیت ژئوپلیتیک پایتخت نیز آن را به هدفی استراتژیک تبدیل میکند. علاوه بر این، چالشهای محیطی مانند آلودگی شدید هوا و رطوبت پایین، فرسایش شیمیایی و فیزیکی مجسمهها را تسریع میکند.
بیشتر بخوانید:
هنرهای شهری؛ مطالبه جدید شهروندان
آثار تاریخی در زمان حمله رژیم صهیونیستی این طور محافظت شدند + تصاویر
یادگارهای جنگ در موزه صلح
بازگشایی موزه ها | شرایط بازدید از موزه ها بعد از جنگ ۱۲ روزه
این آثار هنری دقیقا با چه نوع تهدیداتی روبهرو میشوند؟
مجسمههای شهری با تهدیدات چندجانبهای مواجهاند. تخریب مستقیم بر اثر اصابت ترکش، انفجار یا ضربات مکانیکی از جمله این تهدیدات است. آسیبهای ثانویه مانند آوار ساختمانهای مجاور، آتشسوزی یا سیل هم میتواند آثار را از میان ببرد. فرسایش شتابگیر ناشی از آلایندههای پساجنگ و کاهش کیفیت هوا تهدیدی دیگر است و در نهایت باید به تخریب عمدی در آشوبهای شهری یا در جنگ با دشمنان نیز اشاره کرد.
آیا نمونههایی در تهران وجود دارد که بتوان آنها را بهعنوان مصداق تابآوری ذاتی آثار هنری شهری معرفی کرد؟
بله، برخی آثار بهگونهای طراحی یا نصب شدهاند که گویی ناخودآگاه تابآوری را در خود جاری ساختهاند. برای مثال مجسمه فردوسی در میدان فردوسی، تندیس عظیم برنزی شهریار شاهنامه است که بر پایهای مرتفع و مستحکم قرار دارد. موقعیت مکانی آن در میانه میدان باعث میشود از ریزش ساختمانهای اطراف مصون بماند و برنز باکیفیت و ضخامت بالا مقاومت اثر در برابر ضربه و فرسایش را افزایش داده است. نمونه دیگر مجسمه امیرکبیر در پارک قیطریه است. قرارگیری در فضای سبز پارک سپری طبیعی در برابر آلودگی و ضربه ایجاد کرده و طراحی محافظهکارانه با حجمهای سنگین و خطوط ساده، پایداری ساختاری آن را تقویت کرده است. همچنین میتوان به تندیس سیاوش در بوستان آب و آتش اشاره کرد که در ارتفاع قابلتوجه نصب شده و از آسیبهای سطح زمین دور مانده است. اسکلت فلزی داخلی و پوشش سنگین، ثبات آن را تضمین کرده است. علاوه بر این احجامی نظیر مجسمه آرش کمانگیر که در روزهای جنگ تحمیلی دوازده روزه نصب و رونمایی شدد نیز در زمره آثاری قرار میگیرد که ویژگیهای مقاوم دارد.
راهکارهای تقویت تابآوری این آثار در برابر بحران چیست؟
حفظ این گنجینههای شهری در برابر بحران، نیازمند راهبردهای چندلایه است. نخست طراحی و مصالح مقاوم پیش از بحران اهمیت دارد. انتخاب مصالح بادوام همچون برنزهای با عیار بالا، گرانیت، بتنهای مسلح خاص و کامپوزیتهای مقاوم در برابر خوردگی و آتش یک ضرورت است. همچنین باید از پایههای مستحکم استفاده کرد. طراحی پیهای عمیق و ضدزلزله با قابلیت جذب ارتعاش از جمله راهکارهاست. جایگذاری هوشمند آثار نیز مهم است. نصب آثار در فضاهای باز، میدانها و پارکها یا نقاطی که ساختمانهای بلندمرتبه مجاور آنها کمتر باشد، شانس بقا را افزایش میدهد. در مرحله بحران، حفاظت اضطراری اهمیت دارد. پوششهای محافظ مانند کیسههای شن، پوششهای ضدضربه و نسوز یا حتی ساخت پناهگاههای موقت برای آثار کلیدی میتواند کارساز باشد. جابهجایی اضطراری هم گزینهای دیگر است. آثار قابل حرکت باید به انبارهای امن زیرزمینی مانند موزه ملی منتقل شوند. تدوین نقشههای نجات و برنامههای اضطراری برای تخلیه یا تثبیت آثار توسط تیمهای متخصص نیز ضرورت دارد.
پس از بحران چه؟
پس از بحران باید به مرمت و احیا پرداخت. بایگانی دیجیتال از طریق اسکن سهبعدی و مستندسازی دقیق پیش از بحران امکان بازسازی را فراهم میکند. فناوریهای نوین مانند پرینت سهبعدی و مواد نانو نیز میتوانند برای ترمیم آسیبها بهکار گرفته شوند. در عین حال باید به حفظ اصالت توجه داشت. مرمت باید با رویکرد حفظ ارزشهای تاریخی باشد نه بازسازی صرف. در این بین نباید از تابآوری فرهنگی غافل شد. هنر به مثابه نماد امید عمل میکند. حتی اگر مجسمهای تخریب شود، تصویر آن در حافظه جمعی زنده میماند. مجسمههای سالممانده پس از جنگ میتوانند به نمادهای پایداری و ترمیم روانی جامعه تبدیل شوند. همچنین خلق یادمانهای جدید که روایتگر مقاومت مردم در بحران باشند، تابآوری فرهنگی را تقویت میکند.
در این مسیر، مدیریت شهری با چه چالشهایی روبهروست؟
مدیریت شهری با کمبود بودجه مواجه است. تخصیص ناکافی منابع برای حفاظت پیشگیرانه و آموزش نیروهای متخصص یکی از مشکلات جدی به شمار میرود. ضعف قوانین نیز مانع بزرگی است، چرا که ضوابط شفاف برای طراحی، ساخت، نصب و حفاظت از آثار هنری شهری در مواجهه با بحران و جنگ وجود ندارد. علاوه بر این، آگاهی عمومی هم مسئلهساز است؛ شهروندان شناخت کافی از ارزش این آثار ندارند.
اگر بخواهیم به جمعبندی برسیم، اهمیت سرمایهگذاری برای تابآوری این آثار چیست؟
باید در نظر بگیریم که مجسمههای تهران تنها تودههای سنگ یا فلز نیستند؛ آنها تجسم عینی خاطره جمعی، پایداری ملی و زیباییشناسی شهری هستند. تابآوری آنها در برابر بحران تنها با مهندسی محض حاصل نمیشود، بلکه نیازمند عزمی سهجانبه است: حکمرانی هوشمند شامل تدوین قوانین، تأمین بودجه و آموزش تخصصی، مشارکت شهروندی با حساسیت و مراقبت عمومی و نوآوری در حفاظت از طریق تلفیق دانش سنتی با فناوریهای روز. حفاظت از این آثار در واقع حفاظت از روح تهران است. شهری که در سختترین روزهای تاریخ، مجسمههایش همچون نگهبانان خاموش، وامدار قصههای پایداری مردمانی هستند که هرگز تسلیم مشکلات، بحرانها و دشمنان نمیشوند. سرمایهگذاری برای تابآوری آنها، سرمایهگذاری برای انتقال امید و هویت به نسلهای آینده است.