به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین،روزنامه اصولگرای فرهیختگان در مطلبی نوشت: نقلقول است که علی شریعتی در زندان، هنگامی که صدای شکنجهها زیاد میشد و فریاد دوستانش از سلولهای دیگر به گوش میرسید، با صدای بلند ترانههای گوگوش را میخواند. بسیاری از همسلولیهای او بعدها نقل کردند که شریعتی نه تنها افکار خشک و خاصی نداشت، بلکه مثل یک فرد عادی زندگی میکرد و مخالفت او با حاکمیت بیشتر جنبه سیاسی و برخاسته از شرایط سخت روزگار بود. به نوعی، علی شریعتی که «معلم انقلاب» نامیده میشود، هیچگاه در دوره خودش به امثال گوگوش حمله نمیکرد، با آنکه بر اساس اسناد ساواک، گوگوش و امثال او با دربار ارتباط داشتند.
اما دار و دسته ساواکیها (رضا پهلوی، علی کریمی، حمید فرخنژاد، شاهین نجفی، مهدی نصیری) رسماً محسن چاوشی تا همایون شجریان را تهدید به انتقام میکنند و میگویند در آینده شما را مجازات خواهیم کرد؛ به نوعی قصد دارند این دو هنرمند را در فردای حکومت توهمی خودشان به دار بیاویزند، تنها به جرم آنکه از ایران و ایرانیان خواندهاند!
در واقع، چاوشی و شجریان هم از لحاظ سبک زندگی و هم از نظر فکری تفاوت بسیاری دارند. شجریان نماینده سبکی است که بخشی از ایرانیان دهههای پنجاه و شصت با او بیشتر ارتباط داشتند، و چاوشی نماد تحولات دهه هفتاد و هشتاد و موسیقی و موج تازهای بود که شکل گرفت و بخش دیگری از جامعه را نمایندگی میکند. (البته این به معنای آن نیست که هواداران این خوانندهها فقط در این دههها هستند.) از این جهت، این دو خواننده نماینده بخش وسیعی از ایرانیاناند که برای گوش دادن به موسیقی در زندگی خود به آنان رجوع میکنند.
اما هنگامی که دار و دسته ساواکی، هر دو خواننده را میخواهند به دست اتاقهای ساواک بسپارند تا ناخنهایشان را بکشند یا زبان از حلقومشان بیرون بیاورند، معنایش این است که ظاهراً این گروه در جنایت با نتانیاهو رقابت میکنند؛ تنها مشکلی که دارند آن است که قدرتی در دست ندارند. در حقیقت، این تهدید به شکنجه و فحاشی ناموسی علیه این دو خواننده به معنای ذبح کردن میلیونها انسان ایرانی است؛ چرا که شجریان و چاوشی نماینده میلیونها انسانی هستند که در سبک زندگی و روحیه خود از موسیقی آنان بهره میبرند.
جنگ اخیر اگر هیچ کارکردی نداشته باشد، تنها همین بس که نشان داد دار و دسته ساواکیها برای نتانیاهو قلب میفرستند، اما برای شجریان و چاوشی نقشه قتل میکشند.
31۲۱۹