عصر ایران ؛ احسان محمدی - همکارم که در حوزه برق دکترا دارد را تشویق میکنم که کتابی در مورد زیست کارمندی بنویسد. میانسال است و شوخطبع و نکته سنج. لابهلای کارهای روزمره وقتی فرصتی پیدا میکند حرفش را میزند و میرود:
- کارمند همیشه یک لقمه جا داره!
- کارمند عاشق اینه دیرتر بیاد و زودتر بره!
- کارمند اول ماه حوصله داره، آخر ماه اعصاب نداره!
امروز همینطور که از جلوی اتاقم رد میشد، گفت: کارمند باید کتش رو بندازه روی صندلیش. اینطور هر وقت از اتاق رفت بیرون چه ارباب رجوع بیاد و چه رئیس، میدونه که اون اومده سرکار و همین حوالیه!
به نظرم تیپ کارمندهای سنتی به ویژه در ادارات غیردولتی در حال انقراض است، نسل جدید اصلاً حوصله این حرفها را ندارند، نه اینکه کار نکنند، میکنند اما به شیوه خودشان! یعنی خیلی اهل تواضع و کرنش مقابل رئیس نیستند، لباس پوشیدنشان فرق دارد، مدل حرف زدن و شوخی کردنشان و البته انتظاراتشان از کار …
انگار ابر بالای سرم را میبیند، با لبخند میگوید:
- مربای گلمحمدی آوردم، اصل شناسنامهدار، کارمند همیشه باید توی کشوش یه چیزی داشته باشه واسه خوردن!